ساوتگيت در جايگاه اسكوچيچ
كيروش سرمربي انگليس ميشود؟
بهرام سرگوسرايي
دو شكست و دو تساوي حاصل كار انگليس در ليگ ملتهاي اروپا بوده و حالا آنها در آستانه سقوط به سطح دوم هستند. سهشيرها سهشنبه شب مقابل مجارستان با حساب ۴ بر صفر شكست خوردند. شكستي كه رسانهها و مردم انگليس را حسابي عصباني كرده و حالا تعداد زيادي از آنها خواستار اخراج گرت ساوتگيت سرمربي تيم ملي كشورشان هستند. اين نشان ميدهد رفتار احساسي هواداران در همه جاي دنيا يكي است.
جدا از اينكه انگليس همگروه ايران است و دنبال كردن مسابقاتش در برهه كنوني جالب توجه، مساله جذاب بررسي رفتار هواداران در مواجهه با اتفاقات اينچنيني در نقاط مختلف دنياست. درست در روزهايي كه توي ايران شايعه اخراج اسكوچيچ با فضاسازي رسانهاي در حال فربه شدن است فوتبال انگليس هم با چنين پديدهاي روبهرو است. در ايران منتقدان اسكوچيچ با يك باخت در يك بازي دوستانه آنهم بعد از آن شرايط عجيب و غريب در قطر تاكيد ميكنند مربي كروات در حد تيم ملي نيست و او نسل طلايي فوتبال ايران را خراب ميكند. موافقان هم همه را ارجاع ميدهند به سادهترين صعود تاريخ تيم ملي به ادوار جام جهاني و بنبستي كه به دست اسكوچيچ باز شده بود.
در انگليس هم كليدواژه نسل طلايي مدام به كار برده ميشود. هواداران جوانتر انگليس كه تيم كشورشان در گذشته مخصوصا بين سالهاي ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۸ را درست يادشان نيست، معتقدند اين نسل فوتبال انگليس بهترين نسل تاريخ كشور است. همان تفكري كه طرفداران جوانتر تيم ملي ايران دارند و به واسطه درخشش مهدي طارمي و لژيونرهاي نيمكتنشين در تيمهاي درجه دو و سه اروپا تاكيد ميكنند اين بهترين تيم ملي فوتبال تاريخ ايران است.
از لحظهاي كه سوت پايان بازي انگليس و مجارستان به صدا درآمده جنجالها در مورد ادامه همكاري گرت ساوتگيت بالا گرفته است. در همان چند دقيقه اول بيش از ۱۲ هزار توييت در اين راستا منتشر شد و ساوتگيت اوت را ترند كرد. رسانههاي انگليس هم با تيترهاي جنجالي و تند و تيز از خجالت سرمربي تيم ملي درآمدند. در طرف مقابل موافقان ساوتگيت منتقدان را به نتايج چند ماه پيش تيم و نايب قهرماني اروپا در ضربات پنالتي و مقام چهارمي جام جهاني ۲۰۱۸ ارجاع ميدهند.
تنها تفاوت اين روزهاي فوتبال انگليس و ايران معرفي نشدن كارلوس كيروش به عنوان جانشيني احتمالي گرت ساوتگيت است. البته اگر دلالهاي نزديك به اين سرمربي در رسانههاي بريتانيايي هم نفوذ داشتند اين روزها شايد نام مربي پرتغالي در روزنامههاي انگليسي هم به چشم ميخورد. احتمالا با اين عنوان كه «ملكه انگليس خواستار حضور كيروش شد».
روزنامه گاردين در توصيف شكست تيم ملي فوتبال انگليس نوشت اين يك شب ناراحتكننده و عميقا سمي براي ساوتگيت و بازيكنانش بود. البته عمدتا براي خود ساوتگيت كه اكنون نه تنها پاهايش بلكه تمام بدن خستهاش را در آتش افكار عمومي خشمگين ميبيند. اين روزنامه انگليسي در ادامه نوشته است كه ساوتگيت با وجود ثبت بهترين نتايج و تبديل شدن به موفقترين مربي انگليسي در عصر مدرن به هيچوجه محبوبيتي در بين هواداران انگليس ندارد. گاردين نوشت ساوتگيت مردي شايسته و سختكوش است كه با هر معياري انگليس را به شكل درخشاني هدايت كرده است. اما طرفداران انگليس او را دوست ندارند و حتي اگر شكست نخورده باشد هم او را تحت فشار قرار ميدهند. او قبل از اينكه شكست بخورد و حتي زماني كه آمار فقط برد داشت هم برچسب شكستخورده داشت. حتي در يك دوره پيروزي تقريبا ثابت با گلها و لحظات طلايي سرمربي انگليس به عنوان يك كلاهبردار و كسي كه لذت فوتبال را ميكشد شناخته شده. در ادامه اين گزارش كه به قلم برايان روناي نوشته شده آمده است، مردم بعد از شكست ۴ بر صفر مقابل مجارستان به آنچه ميخواستند رسيدند؛ يك جنايت واقعي براي متهم كردن مردي مجرم. اين نويسنده در مورد باخت تيم ملي انگليس نوشت: شكست خانگي ۴ بر صفر مقابل مجارستان در مسابقهاي كه انگليس به سادگي از هم پاشيد يك اجراي واقعا غمانگيز بود براي پايان دادن به يك اوديسه يازده روزه با ۴ بازي شامل دو باخت و دو تساوي و يك گل زده از روي نقطه پنالتي. ساوتگيت در چند روز آينده مورد سوءاستفادههاي زيادي قرار خواهد گرفت. انگليس تا قبل از شكست در بازي رفت مقابل مجارستان در ۱۸ ماه هيچ باختي نداشته بود و حالا تنها با دو شكست صحبت از اين ميشود كه بايد برود چون نه حوصله دارد نه دلسوزي.
گاردين در ادامه به رفتار عجيب هواداران انگليس پرداخته و گفته نكته قابل توجه اين بود كه حتي وقتي ساوتگيت هو ميشد بازيكنان خارج از زمين مورد تشويق قرار گرفتند. همان بازيكناني كه به نظر نميرسيد در بازي با تمام توان بازي كرده باشند. البته رسيدگي به اين موضوع وظيفه مدير تيم است اما كدام يك از بازيكنان در باخت ۴ بر صفر در سطح قابل قبولي عمل كردند؟
گاردين در انتها يادآور ميشود آيا اين رفتار كمك ميكند به تيم؟ آيا سزاوارانه است؟ تنها درسي كه بايد از اين شكستها گرفت اين است كه واقعا بايد يك چيز را به اندازه كافي بخواهيد تا شايد آن را به دست آوريد.