ادامه از صفحه اول
گشت ارشاد و زبان نرم
تصميمي كه در نقطه مقابل رويكردهاي سلبي اين روزها قرار داشت. به همان اندازه كه رفتارهاي خشونتبار دوران رضاشاه باعث شد تا نسلهاي ايراني براي مبارزه منفي با سيستم به سمت استفاده بيشتر از حجاب حركت كنند، رفتارهاي سلبي، خشك و خشن براي واداشتن نسلهاي مختلف به بهرهمندي از حجاب نيز نتيجه عكس به دنبال خواهد داشت. همانطور كه اشاره شد اين خاصيت مقولات فرهنگي است كه زبان ويژه خود كه زبان فرهنگ، هنر، علم و تخصص است را ميطلبند. در سالهاي ابتدايي انقلاب، شرايط خاصي وجود داشت؛ كشور دچار هيجانات برآمده از انقلاب بود، كينهتوزيهايي نسبت به روشهاي حكومت قبل وجود داشت و تلاش براي تغيير و دگرگوني كامل در دستور كار قرار داشت.
در آن برهه ميشد فهميد كه برخي رفتارهاي خشك و خشن در خصوص مقولات فرهنگي و اجتماعي از جمله بحث حجاب رخ دهد، اما امروز كه بيش از 4دهه از تثبيت سيستم گذشته است، استفاده از روشهاي غير متعارفي مانند گشت ارشاد و برخوردهاي نامحترمانه و خشن با مردمي كه سطح سواد و آگاهي بسيار بالايي كسب كردهاند و مناسبات جهاني را ميشناسند، چندان قابل قبول نيست. ضمن اينكه تجربيات دهه اخير نيز ثابت كرده است، اين روشها نه تنها تاثيرگذار نيستند، بلكه نتيجه عكس به دنبال دارد. در ماجراي پارك پرديسان كه اين روزها افكار عمومي را جريحهدار ساخته، شاهديم كه يك زن و شوهر همراه با بچه 11ماههشان در يك پارك دور افتاده براي ورزش و تفريح مراجعه كردهاند. اما برخورد تند و خشن يك مامور گشت ارشاد با اين خانواده باعث شد تا موضوع در سطح عمومي جامعه به اين شكل بازتاب پيدا كند و موضعگيريهاي منفي در خصوص اصل حجاب مطرح شود. در حالي كه بحث حجاب در ابعاد شرعي و ديني ريشه دارد و براي مواجهه با آن بايد رويكردهاي نرم و فرهنگي را در پيش گرفت.از همان آغاز نيز بزرگان دين و بزرگان انقلاب توصيه ميكردند، افرادي با روشهاي دوستانه، اخلاقي و نرم نسبت به ترويج امر حجاب توصيه كنند. اتفاقا ايرانيان به نسبت همه كشورهاي اسلامي از حجاب مطلوبي نيز برخوردار هستند. اينكه برخي افراد و جريانات قصد دارند به مردم بگويند فقط آنگونه لباس بپوشيد و حجاب داشته باشيد كه ما ميگوييم و فقط الگوي مورد نظر ما را رعايت كنيد، طبيعي است كه براي بسياري از جوانان قابل قبول نباشد. شايد ديگر وقت آن رسيده باشد كه اجازه داده شود موضوعات فرهنگي، اجتماعي و عمومي در بستر اصلي خود كه زبان نرم، هنري و دوستانه است، طرح شوند. بدون ترديد در اين صورت نتايج مطلوبتري ثبت خواهد شد؛ اگر بدانيم...
رخت بربستن نظريهپردازي از دانشگاه!
يكي از دلايل اين امر، اين است كه با دو امتناع همزمان در عرصه مدني و سياسي مواجه بودهايم. ساخت قدرت مايل نيست از روشنفكري استفاده كند و روشنفكري هم مايل نيست با ساخت قدرت كار كند. برخي از اتفاقات منجر به جريان نگرفتن دانش لازم و در نتيجه پديد آمدن نهادهاي ناكارآمد شده است و با توجه به مشكلات موجود در سيستم جذب و جايگزين شدن شيوههاي جذب غيرعلمي نتوانستيم به آرمانها نائل شويم.
در اين ميان انجمنهاي علمي به خصوص در حوزه علوم انساني با كاركردهاي متنوع خود ميتوانند به بهبود فرآيند كمك كنند. من فكر ميكنم انجمنهاي علمي بايد حداقل سه كاركرد داشته باشد:
۱ - توليد علم و دانش: اينقدر بايد نوشت كه ناداني زير خروارها نوشته دفن شود.
۲- گفتوگوي اجتماعي: انجمنها ميتوانند به كانون گفتوگوي اجتماعي و نزديك كردن آرا و نيز مدارا و بركشيده شدن نظريات بهبودبخش كمك كنند .
۳- ميانجيگري اجتماعي:
جوامع بدون ميانجيهاي اجتماعي پايداري مناسب را نخواهند داشت. به علل مختلف در جامعه ما از نقش ميانجيهاي اجتماعي كاسته شده. ميانجيها لولاي بين ساخت قدرت و مردم و جامعه هستند. كاركرد نقش ميانجيگري در شرايط امروز ميتواند هم به عملكرد بهتر ساخت قدرت و همراه كردن و منطقي كردن خواستهاي مردم كمك كند.