خاطرات سفر و حضر (230 )
اسماعيل كهرم
انسان اوليه از حيوانات بزرگ عاصي بود و در حال حاضر، انسان مدرن از موجوداتي بسيار ريز. شنيدهام اگر تعداد كل ويروسهاي كرونا را وزن كنيم از يك گرم تجاوز نخواهند كرد. ايوالله. معالوصف كليه جنبههاي زندگي انسان را تحت تاثير قرار دادهاند. بنده در مرداد 1400 عازم اروپا بودم. همه چيز آماده بود. سه روز قبل از پرواز گفتند بايد واكسن زده باشم. قبلا ميگفتند بايد تست منفي داشته باشم. بليت را كه حدود 4 برابر قيمت خريده بودم، پس دادم (با جريمه) و مجبور شدم واكسن را نيز تزريق كنم. پس از كمبود موقتي واكسن، مقداري از چين وارد شد. به يكي از مراكز كه نزديك منزلم بود، مراجعه كردم. شايد به خاطر سنم يا به خاطر آنكه به بنده لطف داشتند ظرف مدت نيم ساعت بنده را صدا كردند. رفتارها بسيار دوستانه و حرفهاي بود. براي خانمها قسمت جدا با همكاران خانم، محوطه با آنكه قسمتي از پارك صدف بود بسيار تميز و بهداشتي بود و لااقل 15 نفر مامور در اين بخش فعال بودند. در تلويزيون (خارج) ديده بوديم كه برخوردهايي صورت ميگيرد و ازدحام جمعيت موجب پراكنده شدن بيماري ميشود و غيره... با كشوري كه قصد رفتن به آن را داشتم تماس گرفتم. مركزي را راه انداخته بودند براي پاسخ به سوالات مربوط به كرونا، هر سوالي، طبي، اجتماعي، مربوط به مهاجرت و... آنچه بنده در خارج از ايران ديدهام و جايش در ايران عزيزمان خالي است، آن است كه به محض پيش آمدن يك اتفاق، يك مركز پاسخگويي براي آن واقعه ايجاد و كليه اطلاعات مربوط به حادثه در اين مركز جمع ميشود. مثلا اگر دو قطار با هم تصادف كنند، يك «اتاق واقعه» ايجاد ميشود و كساني كه نگران اقوام هستند با اين اتاق تماس ميگيرند. كليه اطلاعات در اين اتاق جمع و ارايه ميشوند و آنها هزاران تلفن را در مورد حادثه پاسخ ميدهند. ما به اين مراكز نياز داريم.