• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5238 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۱ تير

ريشه‌هاي جغرافياي سياسي و ژئوپليتيكي رفتار روسيه در جنگ عليه اوكراين

نويد علي‌پور

شايد اگر نيكيتا خروشچف در سال 1954 ميلادي در جشن 300 سالگي پيوستن اوكراين به روسيه، شبه‌جزيره كريمه را به نشانه دوستي به اوكراين هديه نمي‌داد، روسيه درگير چالش كنوني در اوكراين نمي‌شد. 
چندي پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، زبيگنيو برژينسكي استراتژيست و مشاور امنيت ملي دولت كارتر، در كتاب خود تحت عنوان «صفحه شطرنج بزرگ» از فدراسيون روسيه تحت عنوان «سياه‌چاله اوراسيا» نام برد. شايد بايد زمان بسياري بگذرد تا بتوان به مفهوم اين اصطلاحِ برژينسكي پي برد. وي در ادامه مي‌نويسد: «هر تحول جغرافيايي، پاسخي سياسي به همراه خواهد داشت و ما به سرعت فهميديم جغرافياي سياسي جايگزين نظريه‌گرايي مي‌شود.»
با فروپاشي شوروي، روسيه‌اي بر جاي ماند كه وارث 76 درصد وسعت، 45 درصد اقتصاد، و 33 درصد نيروي نظامي شوروي بود. افزون بر آن ديگر از هژموني ايدئولوژي كمونيستي عملا چيزي بر جاي نمانده بود. فروپاشي شوروي مرزهاي روسيه در قفقاز را به محدوده قرن 18 راند و در غرب حتي به دوران قرن 17 بازگشت. از دست رفتن قفقاز، هراس از ظهور مجدد ترك‌ها را براي فدراسيون روسيه به دنبال داشت. همچنين استقلال مناطق آسياي مركزي محروميت از منابع معدني عظيم و استقلال اوكراين ادعاي روسيه بر حضور الهي و فرااسلاوي روس‌ها را كه به «ماموريت الهي» شهرت داشت به كلي كنار نهاد. فروپاشي، خلأ قدرت بزرگي را در قلب اوراسيا به وجود آورد. اين شرايط با دخالت خشونت بار روسيه در تاجيكستان و جنگ در چچنستان در دهه 1990 بحراني‌تر شد. هراس از حاكم شدن مسلمانان در مناطق تازه استقلال يافته نگران‌كننده بود. جغرافيا انتقام خود را از ايدئولوژي شوراها گرفت و تصويري منطقي‌تر بر نقشه سياسي  جهان  ظاهر  شد. 
مشكل‌تر از همه، از دست رفتن اوكراين بود. وجود يك اوكراين مستقل نه تنها چالشي براي روس‌ها، بلكه چالشي براي تفكر مجدد آنها نسبت به هويت سياسي و قومي جديدشان و نشاني از يك عقب‌نشيني تاريخي بود. استقلال اوكراين به معني اين نيز بود، كه جايگاه سلطه روسيه بر درياي سياه به عنوان دريچه تجارت در مديترانه و جهان از دست رفته بود. از دست دادن اوكراين از منظر جغرافياي سياسي شكستي سنگين و اساسي بود و گزينه‌هاي روسيه را محدود ساخت. حتي بدون كشورهاي بالتيك و لهستان، روسيه‌اي كه كنترل اوكراين را در دست داشت مي‌توانست هنوز رهبري امپراتوري اوراسيايي را در دست داشته باشد و در آن مسكو مي‌توانست غيراسلاوهاي جنوب و جنوب شرقي اتحاد شوروي سابق را تحت سيطره قرار بدهد. اما بدون اوكراين و 44 ميليون جمعيت اسلاوش، هر تلاش مسكو براي بازسازي امپراتوري اوراسيايي روسيه را در برخوردهاي طولاني با غير اسلاوهايي كه از زاويه‌هاي ديني و ملي تحريك شده بودند را غيرممكن مي‌ساخت. شايد جنگ چچن اولين نبرد از اين دسته باشد. علاوه بر اين، با توجه به كاهش نرخ تولد در روسيه و افزايش شديد اين نرخ در بين آسيايي‌هاي ميانه، هر نوع هويت اوراسيايي بر اساس قدرت روسي صرف بدون اوكراين، كمتر اروپايي و بيشتر آسيايي به نظر مي‌رسد.
اما ريشه بحران كنوني در جغرافياي هميشه منزوي روسيه و چالش‌هاي جغرافيايي آن است. اولين نگراني و دغدغه روس‌ها به ملاحظات امنيتي باز مي‌گردد. توپوگرافي و دسترسي سرزميني، حساست ويژه‌اي را به اوكراين افزوده است. چرا كه اين كشور براي هر ارتشي (ناتو) كه خواهان حركت به سمت روسيه باشد، مسيري هموار است؛ بنابراين از نگاه رهبران روسيه اوكراين بايد براي هميشه كشوري حائل و بي‌طرف بماند. 
چالش دوم و شايد بنيادي‌تر از مساله اوكراين به وضعيت جغرافيايي و انزواي جغرافيايي روسيه مربوط است. روسيه كنوني با 17 ميليون كيلومتر مربع وسعت، پهناورترين كشور جهان است. در مرزهاي شرقي خود به شرقِ جهان مي‌رسد، مناطق و دشت‌هاي هموار بسيار گسترده‌اي كه در يخبندان و سرماي شديد قرار دارند. اگرچه 75 درصد از قلمروي روسيه در آسيا واقع است، با اين حال تنها 22 درصد از جمعيت 144 ميليوني اين كشور در مناطق آسيايي و شرقي آن قرار دارد. روسيه در شمال به اقيانوس منجمد شمالي، در غرب به اروپاي شرقي كه روزگاري از اقمار اتحاد جماهير بودند و از جنوب خود به آسياي شرقي تا آسياي مركزي و مناطق قفقاز مي‌رسد. روسيه با اينكه هزاران كيلومتر مرز دريايي دارد، اما به علت واقع شدن در شمالگان تنها از 2 بندر دريايي لجستيكي و راهبردي كه توان استقرار ناوگان‌هاي دريايي و نظامي در آنجا باشد، برخوردار است. يكي در شرق و ديگري در غرب. ناوگان شرقي روسيه در بندري در منطقه «ولادي وُستوك» در نزديكي مرز كره شمالي در درياي ژاپن (درياي شرق) قرار دارد. همچنين ناوگان غربي روسيه در منطقه «كالينينگراد» در درياي سياه واقع است. در منطقه كالينينگراد در اروپاي شرقي كه بخش جدا افتاده از خاك اين كشور است، روس‌ها با 8 كشور سوئد، فنلاند، استوني، لاتويا، لتوني، لهستان، آلمان و دانمارك در درياي بالتيك همسايه هستند كه از ميان اين 8 كشور حوزه درياي بالتيك به غير از سوئد و فنلاند، 6 كشور ديگر عضو ناتو هستند. تنها مسير دسترسي روسيه به كالينينگراد از طريق خليج فنلاند است و با عبور از تنگه‌هاي «كات گات» و «اسكاژراك» بين سوئد و دانمارك و نروژ مي‌تواند به آب‌هاي درياي شمال و اروپاي غربي دسترسي پيدا كند. در واقع روسيه به علت قرار داشتن در عرض شمالي و واقع شدن در مناطق يخچالي و اقيانوس منجمد با اينكه از هزاران كيلومتر ساحل برخوردار است، اما به جز 2 منطقه فوق‌الذكر، پايگاه و ناوگان دريايي ديگري كه در مناطق غير يخچالي واقع باشند ندارد. حضور روس‌ها در طرطوس سوريه و تلاش آنها براي دسترسي به آب‌هاي بين‌المللي و فرامرزي نيز ريشه در اين واقعيت جغرافيايي دارد. چرا كه حضور هرچند محدود و كم روس‌ها در منطقه مديترانه را تضمين مي‌كند و همچنين اولين بندر و قلمروي جغرافيايي محسوب مي‌شود كه حتي خارج از قلمرو و محدوده شوروي سابق قرار دارد.
فدراسيون روسيه در مرزهاي غربي خود با سپر و مجموعه پايگاه‌ها و كشورهاي عضو پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو)، در كشورهاي آسياي مركزي همچون قزقيزستان، ازبكستان، تركمنستان با پايگاه‌هاي هرچند محدودتر نسبت به ديگر پايگاه‌هاي منطقه‌اي ايالات متحده روبرو است؛ همچنين در شرق و جنوب شرقي خود قدرت تجديد حيات يافته چين در برابر روسيه قرار دارد. با اينكه در منطقه شرق ناوگان دريايي و نظامي چين به ‌شدت رو به رشد و تعداد بنادر نظامي آنها روبه افزايش است. روسيه به جز منطقه «ولادي وستوك» توان استقرار و حضور نظامي (دريايي) در مرزهاي شرقي خود ندارد. علاوه بر اين «ولادي ‌وستوك» در موقعيتي قرار دارد كه كشورهاي ژاپن، كره شمالي، كره جنوبي و چين در نزديكي آن حضور دارند. حتي در ولادي وستوك كه بزرگ‌ترين بندر روسيه در اقيانوس آرام است حدود 4 ماه از سال يخبندان است و همچنين در محاصره درياي ژاپن قرار دارد. 
 با اين حال دسترسي به خارج از درياي سياه به سمت درياي مديترانه به واسطه عبور از تنگه بُسفر كه در اختيار تركيه است محدود مي‌شود. ناوگان روسيه از اين تنگه عبور مي‌كند اما به صورت محدود و در صورت بروز مناقشه اجازه همين كار را هم ندارد. روس‌ها حتي پس از عبور از تنگه بُسفر قبل از رسيدن به درياي مديترانه، بايد از درياي سياه عبور كنند و سپس از تنگه جبل‌الطارق نيز گذشته تا به اقيانوس اطلس برسند يا از جنوب كانال سوئز عبور كنند. حتي اگر ناوگان دريايي روسيه به مديترانه وارد شود با ناوگان ششم دريايي ايالات متحده در «ناپل» ايتاليا روبرو خواهد شد. تجربه جنگ جهاني دوم به خوبي نشان مي‌دهد كه در صورت بروز بحران و جنگي فراگير نيروي دريايي روسيه نمي‌تواند از تنگه استاگراك كه به درياي شمال متصل مي‌شود عبور كند و از درياي بالتيك خارج شود. بعد از الحاق كريمه به روسيه در سال 2014، بندر «سواستوپل» در منطقه دونباس در شبه‌جزيره كريمه تنها بندر اصلي روسيه براي دسترسي به آب‌هاي گرم است. 
آنچه پيداست اين است كه روس‌ها نمي‌توانند كريمه را از دست بدهند، در حالي كه غرب مي‌تواند از كريمه چشم‌پوشي كند. با اين حال اگر اوكراين بخواهد به عنوان كشوري مستقل به آينده خود ادامه دهد، بايد بخشي از اروپاي مركزي محسوب شود نه اوراسيا. و اگر قرار است بخشي از اروپاي مركزي محسوب شود ناگزير بايد جزو «زنجيره ناتو - اروپا» شود. گسترش ناتو و متعاقب آن انزواي روسيه به حدي پيش رفته است كه پوتين رسما در سند استراتژي دريايي روسيه در سال 2015 براي نخستين‌بار از ايالات متحده به عنوان يك تهديد بيروني نام برد.
به گفته تيم مارشال: «از زمان قلمروي بزرگ مسكو از پترِكبير تا استالين و حالا پوتين، همه رهبران روسيه با مشكلات مشابهي مواجه بوده‌اند. مهم نيست ايدئولوژي كساني كه در قدرت هستند، تزاري يا كمونيستي يا حتي رفاهي است، مهم اين است كه بنادر روسيه همچنان يخ مي‌بندند و دشت شمال اروپا هموار است.»
پژوهشگر جغرافياي سياسي و ژئوپليتيك 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون