لنگه كفشي كه يك شبه ناپديد
و دوباره جايگزين شد!
ندا زنگينه
پارك شفق يا بوستان شفق محله يوسفآباد كه يكي از پاركهاي نسبتا قديمي شهر تهران به حساب ميآيد، بين سالهاي 1345 تا 1348 با معماري كامران ديبا ساخته شده است. در آن زمان پرويز تناولي مجسمهساز و دوست كامران ديبا به پيشنهاد او چند مجسمه ساخت كه سهتاي آنها در فرهنگسراي نياوران نصب شد و دو مجسمه به بوستان شفق رسيد؛ مجسمههايي از مرداني در ابعاد يك انسان واقعي كه گويا مانند ديگر افراد مشغول وقتگذراني در بوستان هستند. كامران ديبا در آن زمان هدف خود از نصب آثار هنري، آنهم اثر هنري هنرمندان برجسته، در مراكز عمومي را «تلفيق هنر و معماري با زندگي روزمره» عنوان كرده بود و اينبار آثار هنري به جاي عرضه در موزهها و گالريها به ميان مردم آمده و مانند آنها در گوشهاي از پايتخت مشغول روزمرّگي خود بودند، بهطوري كه مردم در كنار اين مجسمهها جمع ميشوند، به آنها دست ميزنند و حتي عكسي به يادگار ثبت ميكنند.
اما در روزهاي اواخر سال ۱۴۰۰ و در تاريخ ۱۰ اسفند ماه خبري منتشر شد مبني بر اينكه لنگه كفش مجسمه پرويز تناولي در پارك شفق ناپديد شده يا به عبارتي به سرقت رفته است. اتفاقي كه عجيب به نظر ميرسيد اما نميتوان كتمان كرد كه خبر جديدي نيست.
معمولا براي تنديسهاي شهري دو نوع اتفاق ميافتد؛ گاهي موضوع فرهنگي و سياسي مطرح است بدين شكل كه اثر مورد تاييد قشري از مردم جامعه نيست و به آن آسيب ميزنند يا اينكه به دلايل اقتصادي گاهي جنس مجسمهها كه معمولا از برنز و برنج هستند، مورد توجه عدهاي سارق قرار ميگيرد و آنها را براي برداشتن قطعهاي ترغيب ميكند. متاسفانه در اين سالها شاهد اين موضوع بودهايم كه آثار هنري كه ميتوانند، اثر بسزايي در نشان دادن پيشينه فرهنگي يك كشور، زيبايي اماكن عمومي، تعامل مردم با هنر و... داشته باشند، با بيتوجهي و كمدقتي مسوولان مواجه شده و گاه به طور ناگهاني ناپديد شدهاند. شايد بد نباشد به بهانه اين اتفاق تعدادي از مجسمههاي شهر تهران را كه يك روز صبح ديگر سر جاي خود قرار نداشتند، مرور كنيم. ازجمله آنها ميتوان به مجسمه ستارخان اثري از شهريار ضرابي واقع در خيابان ستارخان، مجسمه باقرخان از شهريار ضرابي واقع در خيابان شهرآرا، مجسمه صنيع خاتم از حميد شانس واقع در پارك ملت، مجسمه زندگي از فاطمه امداديان و مجسمهاي از محمد مددي واقع در خانه هنرمندان ايران، مجسمه استاد شهريار از علي قهاري در پارك دانشجو، دو مجسمه از دكتر شريعتي در پارك شريعتي از حميد شانس، مجسمه مادر و فرزند از هژير ابراهيمي در شهرك غرب، مجسمه ابن سينا از عذرا عبدالنبي در پارك بهجتآباد، مجسمه گوساله در دانشكده دامپزشكي دانشگاه تهران، مجسمه برنزي از روحالله شمسيزاده در پارك استقلال تهران اشاره كرد كه در سال ۱۳۸۹ در پايتخت ناپديد شدند.
حتي در همين سالهاي اخير نيز بهكرات شاهد اين مساله بوديم كه مجسمهها و مبلمان شهري به دلايل مختلفي مانند بيتوجهي و برخورد نادرست با آنها مورد آسيب واقع شدند. يكي از اين موارد مجسمه جلال آلاحمد نويسنده فقيد ايراني است كه در ابتداي بزرگراهي به همين نام در تهران نصب شده بود و پس از آسيبي كه از سال ۹۸ دچار آن شده بود تاكنون سر جاي اصلي خود بازگردانده نشده است. همچنين ارديبهشت ماه ۱۴۰۰ پيچ و مهرههاي كليد مجسمه «فرهاد قفلزن» دستكاري شده و اين بخش از مجسمه مورد تهديد سرقت قرار گرفته بود كه پس از پيگيريهاي مربوطه ترميم آن انجام شد.
در اين ميان شايد ربوده شدن لنگه كفش مجسمه پرويز تناولي را بتوان يكي از آخرين بلايايي دانست كه بر سر مجسمههاي شهري آمده است.
پس از رسانهاي شدن اين موضوع مسوولان متولي شهرداري و سازمان زيباسازي شهر تهران اعلام كردند كه در اسرع وقت با هماهنگي خانواده هنرمند اثر مسروقه توسط فردي كه توسط خود استاد پرويز تناولي و تحتنظر موزه تناولي معرفي ميشود، ساخته و كنار پاي مجسمه پارك شفق مجدد نصب خواهد شد. از طرفي خانواده تناولي اعلام آمادگي كردند تا پس از برآورد مالي و امضاي قرارداد با مسوولان ذيربط شخصي زيرنظر سازنده اصلي اثر، قطعه گمشده را بازسازي ميكند. مناسبات اداري با شهرداري و سازمان زيباسازي تهران مبني بر امضاي قرارداد مالي براي ساخت مجدد اين سازه ادامه داشت تا جايي كه ۳۰ خرداد ماه وكيل خانواده تناولي اطلاع داد كه پس از حدود ۳ ماه لنگه كفشي جديد ساخته شده و كنار پاي اين مجسمه جايگزين شده است، اقدامي كه به نظر ميرسيد خودسرانه و بدون هماهنگي با هنرمند و نمايندگان قانوني او انجام شده است.
طبق اعلام مسوولان شهرداري منطقه ۶ تهران اين سازه به طور موقت نصب شده است تا اثر اين هنرمند برجسته عرصه مجسمهسازي بيش از اين ناقص رها نشود اما بايد منتظر بود و ديد آيا واقعا لنگه كفش موردتاييد موزه پرويز تناولي مجدد ساخته و جايگزين خواهد شد يا با گذشت زمان و در انبوه اخبار اين روزها به دست فراموشي سپرده ميشود؟!