بشار اسد
نماد واقعگرايي
حسين مسعودنيا
كشورهاي عربي و اسلامي از سال 2011 ميلادي به بعد با جنبشهايي مواجه شدند كه در محدودهاي از غرب آسيا تا شمال آفريقا را در بر ميگرفت. صرفنظر از اختلاف پژوهشگران درخصوص ماهيت، نام و علل تكوين اين جنبشها نكته كليدي و مهم درخصوص آنها خصلت دومينويي و گسترش سريع، ائتلافي بودن و نقش شبكههاي اجتماعي در تكوين و هدايت آنها بود. اين جنبشها در كشورهايي مانند تونس، ليبي و مصر سبب سرنگوني حاكمان اين كشورها گرديد اما در برخي كشورهاي ديگر رژيمهاي سياسي حاكم را با تهديد جدي مواجه ساخت. يكي از كشورهايي كه بحران آن جنبه بينالمللي يافت، كشور سوريه بود. سوريه از متحدين استراتژيك ايران در منطقه و عمق راهبردي جمهوري اسلامي ايران
به شمار ميآمد. جنبش اعتراضي سوريه كه از سال 2011 از شهر درعا شروع شد و به تدريج تمام اين كشور را فرا گرفت از نظر داخلي از گروههاي مختلف مخالف شامل اخوان المسلمين، طبقه متوسط جديد، ناراضيان داخلي اهل سنت و برخي بريدگان از حزب بعث بودند اما به تدريج بحران سوريه تبديل به يك بحران منطقهاي و حتي بينالمللي گرديد. علت اين مهم رقابت سه گفتمان سياسي از اسلام يعني سلفي-تكفيري، اخواني و شيعي در بحران اين كشور به همراه حمايت مخالفين منطقهاي و بينالمللي جمهوري اسلامي ايران به ويژه عربستان، تركيه و امريكا براي سرنگوني دولت اسد و تشكيل دولت افراطي داعش براي پايان دادن به نفوذ ايران در منطقه بود. در پاسخ و براي مقابله با اين بحران محور مقاومت با مشاركت ايران، عراق، روسيه و حزبالله لبنان و سوريه شكل گرفت؛ محوري كه نقش شهيد سليماني در شكلگيري، تداوم و عملكرد آن غيرقابل كتمان است. تلاشهاي جبهه مقاومت همراه با برخي تحولات منطقهاي از جمله بروز اختلاف ميان دو اردوگاه اخواني و سلفي-تكفيري به تدريج زمينه را براي تفوق جبهه مقاومت، شكست داعش و باقي ماندن دولت بشار اسد در صحنه سياسي سوريه فراهم كرد. بدون شك پيروزي جبهه مقاومت، پايان دولت داعش از نظر ارضي، برگزاري انتخابات رياست جمهوري در سوريه و انتخاب بشار اسد براي يك دوره هفت ساله ديگر به عنوان رييسجمهور سوريه پيروزي بزرگي براي متحدين منطقهاي سوريه به ويژه ايران و روسيه به شمار ميآمد. با تداوم حكومت حزب بعث در سوريه و رياستجمهوري بشار اسد همگان منتظر سياستهاي سوريه در دوران پسا بحران بودند. آيا سوريه صرفا در سياست خارجي خود به جبهه مقاومت متكي خواهد بود يا اينكه با اتخاذ يك رويكرد واقعبينانه درصدد خروج از انزوا و بازسازي جايگاه خود در نظام بينالملل برخواهد آمد؟ گذشت زمان و عملكرد بشار اسد در حوزه سياست خارجي به ويژه سياست خارجي منطقهاي بيانگر اين مهم بود كه بشار اسد، همانند پدرش حافظ اسد، در سياست خارجي به ويژه در حوزه منطقهاي براساس يك رويكرد واقعبينانه عمل ميكند. براساس چنين استراتژياي بود كه سوريه پس از پايان بحران درصدد برآمد تا روابط خود با كشورهاي عربي را احيا و حتي از برقراري روابط با دو كشوري كه از حاميان اصلي مخالفين او در دوران جنگ داخلي بودند يعني امارات و بحرين نيز استقبال كرد. در راستاي همين سياست بود كه ابتدا امارات اقدام به بازگشايي سفارت خود در دمشق كرد و در روزهاي اخير نيز بحرين اقدام به اعزام سفير به دمشق نمود مضافا اينكه قبل از آن نيز برخي ديگر از كشورهاي عربي اقدام به بازگشايي سفارتخانههاي خود در پايتخت سوريه كرده بودند. بسياري از پژوهشگران اين رويكرد بشار اسد را نمادي از واقعبيني و در اولويت قرار دادن منافع ملي از سوي وي در سياست خارجي ميدانند؛ موضوعي كه برعهده هر دولتمردي است كه تامين منافع ملي ملتش در اولويت سياست خارجي كشورش باشد. به نظر ميرسد برخي دلايل ايدئولوژيك، سياسي و اقتصادي بشار اسد را در دوران پسا بحران ترغيب به اتخاذ اين رويكرد واقعبينانه در سياست خارجي خود كرد كه ذيلا به آن اشاره خواهد شد:
1- از نظر ايدئولوژيك و فكري روح حاكم بر جهان عرب از قرن نوزده ميلادي به بعد تحت تاثير نوعي ناسيوناليزم عربي است، سوريه نيز از اين قاعده مستثنا نيست و عملكرد اين كشور در سياست خارجي خود در دوران حافظ اسد و اكنون بشار اسد بيانگر قرار گرفتن اين كشور تحت تاثير اين ناسيوناليزم عربي است...
چراكه اين كشور در تصميمات مهم خارجي خود پيروي و عملكرد براساس اين ناسيوناليزم را در اولويت سياست خارجي خود قرار داده است.
2- بشار اسد به خوبي از اين مهم آگاه است كه براي آينده دولت او از نظر سياسي و اقتصادي بازگشت به جهان عرب، به ويژه پسگيري مجدد كرسي اين كشور در اتحاديه عرب، ضروري است و اين مهم جز از طريق بهبود روابط با كشورهاي عربي امكانپذير نيست.
3- دولت سوريه در دوران پايان جنگ داخلي تصميم به بازگشت به صحنه بينالمللي و به تدريج بازيابي نقش خود در تحولات منطقهاي دارد. لازمه اين مهم بازگشت به جامعه بينالمللي است؛ موضوعي كه تنشزدايي منطقهاي و بهبود روابط با كشورهاي منطقه ميتواند مقدمهاي براي بازگشت اين كشور به جامعه بينالملل باشد.
4- از نظر اقتصادي سوريه اكنون نياز به بازسازي و احياي اقتصاد خود دارد. نيل بدين هدف براي دولتمردان سوري تنها از طريق جذب سرمايهگذاريهاي خارجي و اعطاي امتياز بازسازي به كشورها و شركتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي امكانپذير است. در راستاي چنين سياستي است كه دمشق از احداث نيروگاههاي خورشيدي توسط امارات در اين كشور استقبال و با اين اقدام چراغ سبزي به ديگر كشورهاي عربي و حتي شركتهاي غربي نشان داد. اين سياست ناشي از فهم درست اين واقعيت از سوي رهبران سوريه است كه بازسازي سوريه با كمك متحدين استراتژيك اين كشور در منطقه يعني روسيه و ايران به تنهايي امكانپذير نيست، چراكه روسيه اكنون به دليل بحران اوكراين مورد تحريمهاي بينالمللي است و ايران نيز از زمان خروج ترامپ از برجام خود با شديدترين تحريمهاي بينالمللي مواجه است. جان كلام اينكه عملكرد بشار اسد در سياست خارجي در دوران پساز بحران داعش بيانگر نوعي رويكرد واقعگرايانه و در اولويت قرار دادن منافع ملي براي رهبران اين كشور است، موضوعي كه ميتواند الگويي براي كارگزاران سياست خارجي ما نيز باشد.