ادامه از صفحه اول
اجراي زيرپوستي طرح صيانت
نمايندگاني كه در شمايل وكيل ملت بايد از حقوق مردم دفاع ميكردند به مصوبهاي راي دادهاند كه حقوق اساسي مردم را سلب ميكند. يعني حتي شهروندان نيز قادر نخواهند بود در برابر تصميمات غيرقانوني شوراهاي بالادستي، تظلمخواهي كنند. در چنين وضعيتي كه از يك طرف با ردصلاحيتها جلوي حضور افراد كارآمد، متخصص و شايسته، مانع ايجاد ميشود و از سوي ديگر امكان پيگيري حقوقي از شهروندان سلب ميشود، نميتوان تصور چشمانداز روشني پيش روي نظام تصميمسازيهاي كشور داشت. البته قبل از انتخابات يازدهم مجلس، پيشبيني ميشد كه روند تصميمات مجلس بر خلاف روح مردمسالاري و شايستهگزيني باشد، اما عملكردها به گونهاي است كه حتي تحليلگران بدبين را نيز شگفتزده كرده است. طبيعي است نمايندگاني كه با مشاركت حداقلي مردم (به دليل ردصلاحيتها) راهي پارلمان شدهاند، تصميماتشان نيز نه در راستاي مطالبات مردم، بلكه در مسير خواسته نهادهاي خاص باشد. امروز يكي از شاهكارهاي مجلس يازدهم آن است كه تصميماتي را اتخاذ ميكند كه عليه مجلس و ساختار تقنيني كشور است. يعني مصوباتي دارند كه عليه مجلس، عليه قانون اساسي و عليه حقوق ملت است. بعد شما تصور كنيد آيا اين مجلس را ميتوان در جايگاه عصاره فضايل ملت و ساختاري كه در راس امور است، قرار داد. با عملكرد نمايندگان مجلس يازدهم، امروز براي افكار عمومي مشخص شده كه چرا در ايام انتخابات برخي افراد و جريانات، پروژه تشكيل مجلسي همراه و يكدست را به قيمت مشاركت حداقلي مردم پيگيري ميكردند. مجلسي كه به نظر ميرسد، هويت خود را از دست داده و نسبتي با مطالبات مردم برقرار نكرده است.
بشار اسد نماد واقعگرايي
چراكه اين كشور در تصميمات مهم خارجي خود پيروي و عملكرد براساس اين ناسيوناليزم را در اولويت سياست خارجي خود قرار داده است.
2- بشار اسد به خوبي از اين مهم آگاه است كه براي آينده دولت او از نظر سياسي و اقتصادي بازگشت به جهان عرب، به ويژه پسگيري مجدد كرسي اين كشور در اتحاديه عرب، ضروري است و اين مهم جز از طريق بهبود روابط با كشورهاي عربي امكانپذير نيست.
3- دولت سوريه در دوران پايان جنگ داخلي تصميم به بازگشت به صحنه بينالمللي و به تدريج بازيابي نقش خود در تحولات منطقهاي دارد. لازمه اين مهم بازگشت به جامعه بينالمللي است؛ موضوعي كه تنشزدايي منطقهاي و بهبود روابط با كشورهاي منطقه ميتواند مقدمهاي براي بازگشت اين كشور به جامعه بينالملل باشد.
4- از نظر اقتصادي سوريه اكنون نياز به بازسازي و احياي اقتصاد خود دارد. نيل بدين هدف براي دولتمردان سوري تنها از طريق جذب سرمايهگذاريهاي خارجي و اعطاي امتياز بازسازي به كشورها و شركتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي امكانپذير است. در راستاي چنين سياستي است كه دمشق از احداث نيروگاههاي خورشيدي توسط امارات در اين كشور استقبال و با اين اقدام چراغ سبزي به ديگر كشورهاي عربي و حتي شركتهاي غربي نشان داد. اين سياست ناشي از فهم درست اين واقعيت از سوي رهبران سوريه است كه بازسازي سوريه با كمك متحدين استراتژيك اين كشور در منطقه يعني روسيه و ايران به تنهايي امكانپذير نيست، چراكه روسيه اكنون به دليل بحران اوكراين مورد تحريمهاي بينالمللي است و ايران نيز از زمان خروج ترامپ از برجام خود با شديدترين تحريمهاي بينالمللي مواجه است. جان كلام اينكه عملكرد بشار اسد در سياست خارجي در دوران پساز بحران داعش بيانگر نوعي رويكرد واقعگرايانه و در اولويت قرار دادن منافع ملي براي رهبران اين كشور است، موضوعي كه ميتواند الگويي براي كارگزاران سياست خارجي ما نيز باشد.
تورم روي نقطه جوش
در حال حاضر تنش انتظاري و انتظارات تورمي در بالاترين سطح خود قرار دارد. هر روز انتشار اخبار منطقهاي و بينالمللي براي توليدكنندگان و مصرفكنندگان، تنشهاي بيشتري به دنبال دارد و تاثير اين شرايط به صورت افزايش تورم انتظاري بروز ميكند. در اين شرايط و با توجه به اينكه سرمايه اجتماعي دولت نيز به دليل عدم تحقق وعدهها در پايينترين درجه خود قرار دارد، اخبار تنشزا اثرات مخربي بر وضعيت بازارها ميگذارد. بنابراين هم هزينه توليد بالا رفت و متعاقب آن قيمت اقلام مصرفي نيز بالا رفت. از سوي ديگر كاهش سرمايه اجتماعي دولت به دليل وعدههاي بر زمين مانده باعث شد تا تكانههاي تورمي در بازارها افزايش پيدا كند. عدم نتيجهگيري از مذاكرات در خصوص پايان يافتن تحريمها و تلاش دشمنان براي حاشيهسازي در كشور باعث شده تا تورم با يك جهش بالا خود را در اقتصاد ايران نمايان كند. در اين شرايط اگر دولتي روي كار بود كه از طريق روشهاي علمي و منطقي ميتوانست فضا را كنترل كند، احتمال بهبود چندان دور از ذهن نبود اما دولت سيزدهم نشان داده كه از توان كافي براي اقناع عمومي و افزايش مشاركت مردمي برخوردار نيست، بنابراين چشمانداز پيش رو براي حل مشكلات اقتصادي چندان روشن نيست. براي حل اين مشكل از يك طرف بايد نظام تصميمسازيهاي اقتصادي به سمت عقلانيت و استفاده از روشهاي منطقي حركت كند و از سوي ديگر، پرونده برجام به عنوان يك متغير جدي در مسير حل و فصل شدن قرار بگيرد.