چمران؛ چريك عاشق
محمود فاضلي
سير دلتنگيهاي چمران در امريكا و فعاليتهاي اثربخش او در كنار امام موسي صدر، زندگي سراسر سفر و پررمز او از امريكا و لبنان، از پاوه تا سوسنگرد، از اهواز تا دهلاويه و جبهههاي جنوب، عاشقانههاي او با خدا و شخصيت علمي او نامههاي خواندني مصطفي به خدا، داستان زندگي عاشقانه او با همسرش، روايت شجاعتها و كرامات مصطفي از زبان همسر او و همرزمان و دوستانش چنان در كنار هم نشسته است كه از چمران، شخصيتي ناب و كمنظير ساخته است.چمران مردي وارسته، با عواطف عميق انساني بود كه در برابر مصائب بشري بهشدت منقلب ميشد. راز و نيازهاي عارفانهاش، حاكي از عشق و علاقه خالصانه او به خدا و اوج محبت و دوستياش نسبت به همنوعانش است، چنانكه دوستانش لقب «خداي عشق» را به او دادند. چمران طي تحصيل از شاگردان ممتاز بهشمار ميآمد. از پانزده سالگي در جلسات ديني، از جمله درس تفسير قرآن آيتالله طالقاني در مسجد هدايت شركت كرد. در 1332 در رشته الكترومكانيك دانشكده فني دانشگاه تهران پذيرفته شد و در دوران تحصيل، دانشجويي ممتاز بود. پس از كودتاي 28 مرداد 1332 و سقوط دولت دكتر مصدق، چمران به كميته نهضت مقاومت ملي دانشكده فني پيوست. پس از فارغالتحصيلي، در 1337 با استفاده از بورس تحصيلي شاگردان ممتاز براي ادامه تحصيل راهي امريكا شد. درجه كارشناسي ارشد مهندسي برق را از دانشگاه تگزاس گرفت و براي ادامه تحصيل به دانشگاه بركلي رفت و دوره دكترا در رشته الكترونيك و فيزيك پلاسما (مهندسي گرافت هستهاي) را با درجه ممتاز به پايان رساند. چمران و چند نفر از دانشجويان، شاخهاي از جبهه ملي را با عنوان «جبهه ملي ايران در امريكا» تاسيس كردند و او به عضويت شوراي مركزي و هيات اجرايي آن انتخاب شد. در كنار ابراهيم يزدي و ديگر چهرههاي شاخص نهضت آزادي، شاخه خارج از كشور اين گروه را تاسيس كرد. در اوايل دهه 1340، چمران بههمراه ساير دانشجويان ايراني و نيز دانشجويان مسلمان ساير كشورهاي اسلامي، «انجمن اسلامي دانشجويان در امريكا و كانادا» را پايهگذاري كرد كه به يكي از فعالترين سازمانهاي اسلامي در امريكا تبديل شد. يكي از مهمترين اقدامات چمران در سالهاي حضور در امريكا، مشاركت در ساماندهي اعتراضات دانشجويي عليه سياستهاي امريكا بود. پس از قيام پانزدهم خرداد، چمران و ديگر اعضاي شاخه نهضت آزادي در خارج از كشور، مبارزه مسلحانه را راهحل مناسبي براي مبارزه با حكومت شاه دانسته و تصميم گرفتند با تشكيل پايگاهي در كشورهاي عربي (الجزاير و مصر)، گروهي از اعضا را براي آموزش مبارزه مسلحانه به اين كشورها اعزام كنند. در پي اين تصميم، چمران و ابراهيم يزدي در ملاقاتي با سركنسول مصر در واشنگتن، از دعوت وي براي سفر به مصر استقبال كردند. در 1343 نخستين هيات اعزامي با عنوان «سازمان مخصوص اتحاد و عمل» (سماع) براي آموزش راهي مصر شد. بهدليل جنگِ تبليغاتي مصر عليه تماميت ارضي ايران، روابط «سماع» با دولت مصر تيره شد و ستاد عمليات به لبنان منتقل گشت. استقرار در لبنان نيز طولي نكشيد، زيرا جنگ شش روزه اعراب و اسراييل (1967) اوضاع لبنان را آشفته كرد و ادامه فعاليت اعضاي نهضت را غيرممكن ساخت. در نتيجه فشارِ دولت لبنان، آنان مجبور به ترك اين كشور شدند. چمران به امريكا بازگشت، ولي در اواخر 1349 بار ديگر براي ادامه مبارزه سياسي و به دعوت امام موسي صدر رهبر شيعيان لبنان، راهي لبنان شد. با همكاري موسيصدر «حركه المحرومين» و شاخه نظامي آن، امل را پايهريزي كرد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي چمران پس از 23 سال دوري از وطن، به ايران بازگشت. پس از انتصاب بهسمت معاونت نخستوزير، به حل و فصل مسائل مناطق بحراني كشور پرداخت. با گذشت هشت روز از پيروزي انقلاب اسلامي، آشوب و جنگ مسلحانه در كردستان آغاز شد و چمران بههمراه سرتيپ فلاحي، فرمانده نيروي زميني، ماموريت يافت تا با شيوههاي مسالمتآميز بحران را رفع كند.پس از حلو فصل قضيه مريوان، مامور آرامسازي پاوه و ديگر شهرهاي كردستان شد. به پيشنهاد شوراي انقلاب و به فرمان امام خميني در آبان 1358 به وزارت دفاع منصوب شد. او برنامههايي را براي دگرگوني و اصلاح در ارتش پيريزي كرد كه يكي از مهمترين آنها توجه به صنايع و تحقيقات دفاعي بود. در نخستين دور انتخابات مجلس شوراي اسلامي، با بيش از يك ميليون راي به نمايندگي مردم تهران انتخاب شد و در ارديبهشت 1359، نماينده و مشاور رهبر انقلاب در شوراي عالي دفاع شد. چمران براساس تجارب نظامياش پيش از شروع جنگِ عراق با ايران، پيشنهاد تشكيل لشكر ده هزار نفري از نيروهاي مردمي را ارايه داد كه بهتصويب شوراي انقلاب رسيد. با شروع جنگ، چمران بههمراه شماري از رزمندگاني كه در كردستان جنگيده بودند، براي ساماندهي نيروهاي مردمي در برابر حملات عراق راهي اهواز شد. يكي از اقدامات چمران تشكيل ستاد جنگهاي نامنظم در اهواز بود تا در جبههها خط دفاعي به وجود آورد. چمران در آزادسازي سوسنگرد و تپههاياللهاكبر (ارديبهشت 1360) شركت داشت. پس از فتح ارتفاعاتاللهاكبر طرح تسخير دِهلاويه را به كمك رزمندگان ستاد جنگهاي نامنظم بهمرحله اجرا درآورد و در 31 خرداد 1360 براثر اصابت تركش خمپاره دشمن به شهادت رسيد.