• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۷ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5242 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۶ تير

گزارش «اعتماد» از آيين اختتاميه «همايش ملي متن پژوهي ادبي» در انجمن مفاخر

عرفان، روح ادب و هنر ايران

صدرا صدوقي

آيين اختتاميه «همايش ملي متن پژوهي ادبي» با عنوان «هنر و ادبيات عرفاني» به همت و همكاري هسته مطالعات ادبي و متن پژوهي، انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، انجمن علمي پژوهش‌هاي هنري ايران و انجمن علمي هنر و ادبيات تطبيقي ايران برگزار شد. در اين رويداد حسن بلخاري رييس انجمن آثار و مفاخر فرهنگي؛ مهدي محبتي استاد دانشگاه زنجان؛ محسن روستايي مشاور سازمان اسناد و كتابخانه ملي و حميدرضا شعيري استاد دانشگاه تربيت مدرس به ايراد سخن پرداختند. گزيده‌اي از اين سخنراني‌ها را مي‌خوانيد.

نسبت جوهري ميان هنر و عرفان
حسن بلخاري: در شرق يك نسبت جوهري ميان هنر و عرفان وجود دارد. عرفان عقبه نظري و شهودي هنر و «هنر»  آيينه ظهور اين شهود است. گرچه در فرهنگ ايراني نسبت ميان هنر به معناي مجلاي ظهورِ شهود و عرفان به عنوان منبع شهودات، روشن است؛ عرفاي ما هنرمندان عرصه شهودند و هنرمندان ما بنابر روايت‌هايي كه در رساله نقشبنديه وجود دارد اهل ذكر و داخل در حلقات ذكر بوده‌اند. بنابراين نيازي به اثبات رابطه هنر و عرفان در تمدن شرقي وجود ندارد. سيد حيدر در كتاب «جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار» بحثي درباره قوه خيال دارد. او بيان مي‌كند كه اگر ما هنر و عرفان را به مثابه دو دايره در نظر بگيريم، يكي از مفاهيم بنيادينِ مشترك اينها با هم، قوه خيال است. هنر و ادب به‌واسطه «قوه خيال» به ظهور مي‌رسند. البته بايد توجه داشت كه خيال و تخيل با هم متفاوتند. ذكر اين نكته ضروري است كه «خيال و تخيل» در حكمت اسلامي، دربست در خدمت الهيات بوده است، از اين رو، «خيال» نقطه مماس هنر و عرفان است. 

عرفان به مثابه امر سياسي
مهدي محبتي: مفهوم عرفان، همواره مناقشه‌بر‌انگيز و داراي اشكال گوناگوني چون خدامحور و غيرخدامحور است. ولي منظور ما همان عرفاني است كه در فرهنگ تاريخي و متون مكتوب ما خود را نشان داده است. درباره امر سياسي هم لازم است به دو نكته توجه شود: امر سياسي گاهي شامل مكاتب سياسي است كه در فلسفه سياسي درباره آنها بحث مي‌شود و گاهي هم چيزي است كه در جامعه، درگير آن هستيم. لذا بين ايده نظري كه در كتاب‌ها و آثار مكتوب آمده و ايده عملي كه مردم با آن درگير‌ند، تفاوت وجود دارد. عرفان هم از دو منظر قابل توجه است: يكي عرفاني كه با مسائل ذهني مرتبط است و ربطي به وضعيت اجتماعي ما ندارد و ديگري آن برداشتي كه تاكيد مي‌كند عرفان در پهنه عمل اجتماعي هميشه نقش دارد. در اين ميان بنده معتقدم ما عرفان را يك رويكرد مستقيم در حيطه اجتماعي در تاريخ فرهنگ خودمان مي‌دانيم. در تاريخ فرهنگ ما، عارفي را نداريم كه به سمت سخن و كنش سياسي رفته و كشته نشده باشد. از جمله شيخ شهاب‌الدين سهروردي وقتي درصدد بود تا تغييرات سياسي ايجاد كند، كشته و شهيد شد. قدرت‌ها همواره در تاريخ فرهنگ و انديشه سبقه عرفاني داشته‌اند كه تا امروز هم ادامه دارد.

يك سند مهم سلسله نعمت‌اللهي
محسن روستايي: سند تاريخي سلسله شاه نعمت‌اللهي، از نظر تاريخي و محتوايي ابهامات زيادي دارد. اين سند مربوط به اوايل دوره قاجار است و مخاطب‌ نامه مشخص است ولي نويسنده آن مشخص نيست، اما ممكن است نويسنده آن رضاعلي شاه دكني باشد. سلسله نعمت‌اللهي متعلق به قرن هشتم به بعد است كه يك سلسله شيعه‌‌مدار‌ند. در حقيقت اين سند مي‌تواند نشان‌دهنده بخشي از كنش‌هاي اين سلسله تاريخي در ايران باشد. مهم‌ترين چيزي كه عرفاي نعمت‌اللهي به آن توجه دارد آن است كه اگر بخواهند در مسير صحيح قرار بگيرند، بايد از دنيا دل بكنند و در صراط مستقيم قرار گيرند. عزلت‌نشيني، كم‌خوردن و كم‌گرفتن و شب‌زنده‌داري از اصول عرفاني آنها است. از اين رو اين سند را بايد در حوزه ادبيات عرفاني بررسي كرد.

«تن» در نظريه‌هاي مربوط به حوزه معنا
حميدرضا شعيري: ورود «تن» در نظريه‌هاي مربوط به حوزه معنا چرخشي ضروري بود كه در دهه نود ميلادي پس از دوره سي ساله ساختگرايي اتفاق افتاد. منطق‌گرايي حاكم بر نظريه‌هاي معنا جايگاهي براي حضور تن در فرآيندهاي نشانه‌ معناشناختي قايل نبود. اين چرخش نظري و روش‌شناختي را از يك سو مديون ديدگاه پديدارشناختي و انسان‌شناختي و از سوي ديگر مديون ارايه نظريه نشانه‌ معناشناسي عواطف توسط «ژاك فونتني» هستيم. سنت زبانشناسي سوسوري و يلمزلفي كه متكي بر رابطه بين دال و مدلول است و ارتباط دو وجه نشانه مانند پشت و روي سكه را مورد تاكيد قرار مي‌دهد، جايي براي عملكرد و حضور تن به عنوان حايل بين دو پلان زبان يعني صورت و محتوا قائل نيست. فرماليست‌هاي روسي هم اين حضور تن را انكار كردند تا زبان به عنوان امري پيش‌تعيني، پيش‌ساخته و مقدم بر حضور انساني جلوه كند. تنها يلمزلف زبان‌شناس دانماركي تاكيد دارد كه رابطه بين دو پلانِ زبان قطعي نيست و شناور است. ما هر بار در ارتباط با جهان و بر اساس تجربه زيسته و ادراكي متوجه مي‌شويم كه تنِ ما در چه وضعيتي قرار دارد. تن از «من» و «خود» تشكيل شده است. «من» پايگاهي است كه خود بر آن تكيه مي‌كند تا شكل بگيرد. و «خود» به تن اجازه مي‌دهد تا بتواند نسبت خود را با جهان دريابد. پس «خود» كاركرد انديشمندانه هم دارد. آنچه مساله اساسي بحث تن در حوزه معناست اين است كه تن مانند كنش‌گري بين دو وجه زبان يعني دال و مدلول قرار مي‌گيرد و آن دو را در مذاكره با يكديگر قرار مي‌دهد و به اين ترتيب معنا قدرت بسط و جابه‌جايي مي‌يابد.
روزنامه‌نگار

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون