نگاهي به كتاب
فرقههاي تروريستي و مخرب
در نمود و ماهيت بردگي مدرن
ابوالفضل نجيب
شستوشوي مغزي تكراريترين اتهام عليه سازمانهاي فرقهاي-تروريستي چون داعش، القاعده و... و در ايران متوجه سازماني كه سالياني است هويت و موجوديت آن به نام مسعود رجوي گره خورده است. هر چند سازمان رجوي به دلايل عديده از جمله كارنامه خشونتآميز و خيانتبار و بهعلاوه عقب ماندن از سير تحولات فكري و اجتماعي و استحاله به يك تشكيلات ضددموكراتيك و فرقهاي از حافظه و پروسه تحولات آينده حذف شده است، اما همچنان از منظر پديدارشناسي موضوع و محل اعتناي پژوهشگران حوزههاي اجتماعي و كارگروههاي علمي و به طور مستمر اعضاي جدا شده از اين سازمان است.
آنچه سواي پيامدهاي خشونتبار توجه را به سمت اين گروه معطوف ميكند، علاوه بر ساز و كارهاي جذب، شيوههاي هويتسازي و مهمتر از آن وانهادگي خودآگاه فردي به اراده رهبري است. اين پروسه كه به شستوشوي مغزي شناخته ميشود، رايجترين اصطلاح درباره فرد، افراد يا تشكيلاتي است كه ناخواسته تحت فرمانبرداري و اطاعت محض از رهبر يك گروه قرار ميگيرند. آنگونه كه به لحاظ فكري و رواني و... چنان مجاب و محاط شده كه علاوه بر پذيرفتن بيچون و چراي تمامي اعتقادات و باورهاي القا شده، حاضر به انجام هر كاري از جمله انجام عمليات انتحاري در هر شرايط و با هر ميزان هزينه انساني ميباشند. يك نكته ظريف در اين ميان اما پاسخ به اين پرسش كليدي است كه چطور امكان دارد فردي در عين باورمندي به اينكه به شستوشوي مغزي دچار شده، اما همچنان خواسته يا ناخواسته تن به ادامه وضعيتي ميدهد كه آن را به بردهداري مدرن تعبير ميكند.
كتاب فرقههاي تروريستي و مخرب، نوعي از بردهداري نوين نوشته مسعود بنيصدر پاسخ همزمان تجربي و ميداني، علمي، پزشكي و روانشناسانه و... به اين پرسش كليدي و چرايي ماندگاري فرد در چنين وضعيت برزخي و اينكه چگونه ممكن است فردي در عين باورمندي عقلاني به اين مهم كه پيوسته در معرض سوءاستفاده فكري و روحي و رواني و عاطفي است، اما قادر به رهايي عاطفي خود از مخمصه و انقياد تشكيلاتي نيست.
براي درك اهميت اين پرسش و پاسخ كليدي لازم به يادآوري است كه مسعود بنيصدر نه يك عضو ساده كه از نزديكترين افراد به مسعود رجوي رهبر ايدئولوژيك سازمان بوده. تجربه چهار دهه عضويت در بالاترين سلسله مراتب تشكيلاتي را همراه دارد. وي (مسعود بنيصدر) پيشتر اين چهار دهه و فراز و نشيبهاي زندگي تشكيلاتي و خانوادگي را در كتاب خاطرات يك شورشي ايراني روايت كرده است. يك اتوبيوگرافي نفسگير و تكاندهنده كه بهرغم ترجمه كتاب از فرانسه به فارسي و استقبال آن در اروپا اما اقدامي براي انتشار آن در ايران انجام نشده.
اهميت كتاب و پاسخ نويسنده به اين سوال كليدي در اين است كه علاوه بر تجارب فردي ناشي از زيست در چنان مناسباتي، متكي به تحقيقات روانشناسانه و بيولوژيك و دريافتهاي علمي از پيچيدگي و قابليت انعطافپذيري مغز در مواجهه با سيستم تربيت فكري و رواني است كه ميتواند بر عميقترين و بديهيترين عواطف انساني و همان اندازه داوري فرد را درباره سادهترين معيارهاي عقلاني و ارزشي تغيير داده و درنهايت فرد را تسليم اراده و خاستگاههاي فردي و جمعي ديگران كند. به زبان سادهتر كتاب فرقههاي تروريستي و مخرب به ما ميگويد كه چگونه جهت دستيابي به يك فهم كامل از هويت فرقهاي و وابستگي رواني آن محتاجيم كه يك فهم از «خود»، ذهن و مغز از منظر فلسفي و بيولوژيكي داشته باشيم. پاسخ نويسنده اگرچه با تمركز بر تجارب فردي ناشي از چهار دهه زندگي تشكيلاتي در سازمان رجوي، اما همزمان از شباهتهاي ناگزير و سازوكارهاي رواني حاكم بر تمامي جريانهاي ايدئولوژيك چه در قالب يك گروه كوچك و همچنين نظامهاي سياسي با ماهيت فرقهاي پرده بر ميدارد. از اين منظر بردهداري نوين الزاما نه كتابي درباره سازمان رجوي كه در برگيرنده شباهتهاي ساختاري و سازوكارهاي مشترك بر تمامي تشكيلات و نظامهاي فرقهاي است كه علاوه بر تشريح پروسه هويتسازي فردي به هويتسازي جمعي يا فرقهاي، دلايل مغفول مانده از جمله تبيين ساختار بيولوژيك مغز كه منجر به تغيير فرديت انساني به هويت جمعي و فرقهاي ميشود، بررسي ميكند.
از اين حيث كتاب فرقههاي مخرب همان اندازه كه يك اثر پژوهشي و تجربي درباره فرقههاي مخرب و مناسبات دروني آنها، به نوعي يك اثر علمي و هشداردهنده درخصوص چگونگي سوءاستفاده فرقهها از دستاوردهاي بيولوژيكي و روانشناسي براي تغيير هويت فردي به هويت فرقهاي و در نهايت سازماندهي يك نظام بردهداري مدرن است.
كتاب فرقههاي تروريستي در 1506 صفحه و با قطع رقعي و جلد سخت با قيمت 450 هزار تومان در بهار 1401 و همزمان با برگزاري نمايشگاه كتاب توسط انتشارات ماهريس روانه بازار كتاب و هماكنون در دسترس علاقهمندان و پژوهشگران علوم اجتماعي است.