گفتوگوي «اعتماد» با خانم گل ليگ برتر فوتبال زنان
من و مهدي طارمي داريم، ميتركانيم
وقتي با پسرهاي محله فوتبال بازي ميكردم همه متعجب بودند
فاطمه ابراهيمي
سه بار عنوان خانم گلي رقابتهاي ليگ فوتبال زنان را به دست آورده. آخرين بار آن مربوط ميشود به همين فصلي كه تمام شد و او در حالي كه پيراهن خاتون بم را به تن داشت با به ثمر رساندن ۳۹ گل در ۲۲ بازي صاحب كفش طلا شد. اين عنوان فردي در حالي براي زهرا قنبري به دست آمد كه او همراه با تيم خاتون بم جام قهرماني را هم بالاي سر برد. فوتباليستي كه بر خلاف كليشههاي رايج كارش را از كودكي و بازي كردن در كوچه همراه با بچهمحلها آغاز كرد، در ۱۳ سالگي وارد سطح حرفهاي شد حالا در ۳۰ سالگي تبديل به فوق ستاره فوتبال زنان شده است. يك شماره ۹ كلاسيك كه معتقد است همراه با همشمارهاش در تيم ملي مردان يعني مهدي طارمي دارند، ميتركانند!
چه شد سر از فوتبال درآوردي؟
فوتبال را از بچگي دوست داشتم و در كوچه با بچه محلها بازي ميكرديم تا اينكه متوجه شدم از طريق مدارس مسابقات فوتسال برگزار ميشود و از مدرسه شروع كردم. به مسابقات كشوري و استاني رفتم و همينطور پلهپله آمدم بالا و چند دوره بهترين بازيكن و خانم گل شدم. يكي از دوستانم به نام خانم مريم حسنزاده مرا براي تيم فوتسال اسلامشهر انتخاب كرد. از آنجا وارد ليگ شدم. سرمربيام خانم فدايي بود و من با ۱۳ سال سن در ليگ بازي ميكردم. اولين دورهام در جام رمضان توانستم پديده مسابقات بشوم و بعد از آن تيم پيكان و دانشگاه آزاد با سرمربيگري خانم اميرشقاقي مرا به جمع خودشان اضافه كردند. تا سال ۸۸ در دانشگاه آزاد و پيكان بودم. اين تيم همه بازيكنان و كادر فنياش يكي بودند و فقط اسمش عوض ميشد. سال ۸۸ مصدوميتي برايم پيش آمد. در سالهاي قبل از آن فوتبال و فوتسال مشترك بود و من هم در هر دو رشته بازي ميكردم. عشق فوتبال بودم و همان سال ۸۸ كه مصدوم شدم مجبور شدم پايم را عمل كنم و بعد از بهبودي ديگر فوتسال را گذاشتم كنار و كامل به فوتبال چسبيدم.
وقتي توي كوچه بازي ميكردي ديگران تعجب نميكردند؟
اول كه فوتسال را شروع كرديم خيلي سختمان بود. هيچ خبري نبود. نميدانستيم تيم تشكيل ميشود و آيا چيزي به اسم فوتسال و فوتبال زنان وجود دارد يا نه. آن اوايل خيلي سخت بود. ولي همين كه فوتبال بازي ميكردم با پسرهاي محله خيلي برايشان جذابيت داشت و من هم واقعا علاقه داشتم و سختيهايش را هم به جان خريدم. خيليها ميگفتند فوتبال براي دخترها نيست يا اينكه اصلا آيندهاي ندارد و عمرت را داري تلف ميكني. ولي با پشتكار و ارادهاي كه داشتم توانستم ادامه بدهم و نگذارم حرف آنها روي من اثر بگذارد. در اين مسير براي همه ما به خصوص خودم روزهاي سخت زياد بوده و اين طور نبوده كه يكهو بخواهيم رشد كنيم.
خيلي از خانوادهها فكر ميكنند دخترشان نبايد برود سمت فوتبال...
شانس و خوشبختي بزرگي كه داشتم اين بود كه پدر و مادرم حامي من بودند. مامانم خيلي فوتبالي است و همه بازيها را نگاه ميكند و خودش يك پا كارشناس شده. آنها خيلي به من در اين مسير كمك كردند.
خيليها امروز دوست دارند، بدانند روند تبديل شدن يك استعداد به يك فوتباليست حرفهاي چگونه است؟ اين مسير براي تو چطور طي شد؟
من از سال ۸۳ فوتسال را حرفهاي شروع كردم. اينطور نبود كه بخواهم بروم مدرسه فوتبال. اين ورزش را بلد بودم. در كوچه ياد گرفته بودم. بازيهاي مرا توي مدارس ديدند و به فاصله يك سال بازي كردن در ليگ برايم اتفاق افتاد. من جزو استعدادها شناخته شده بودم و در واقع كشف شدم. من با مربيان بزرگي كار كردم. با خانم مظفر، ياري، اميرشقاقي و... كار كردم. در اولين سالي كه به تيم ملي دعوت شدم سال ۸۵ بود. در آن سال تيم ملي بزرگسالان و جوانان ما با آلمان بازي كرد. ما در تيم ملي جوانان بوديم. در آنجا من و فرشته كريمي آنقدر خوب بوديم كه توسط خانم مظفر به تيم ملي بزرگسالان دعوت شديم. بعد از آن به مسابقات غرب آسيا اعزام شديم. ميخواهم بگويم همهچيز براي من خيلي خوب پيش رفت. چون واقعا عشق داشتم به فوتبال و دوست داشتم بازي كنم. در كنارش اتفاقات خوبي برايم رخ داد.
در تيمهاي مختلفي هم بازي كردي. كداميك برايت جذابتر بوده؟
من در تيمهاي مختلف زيادي بازي كردم. درست است كه هشت سال در بم بودم ولي در شيراز و بوشهر و سنندج بازي كردم. هر كدامش هم برايمن خاطرات خيلي خوبي ساخت و باعث شد دوستان خوبي پيدا كنم. توي بم به تمام خواستههايم رسيدم و اين ارتباط دو سر برد براي هر دوي ما داشت. بم قهرمان شد و در كنارش ما هم خوب بوديم و توانستيم عنوانهاي فردي را به دست بياوريم. فكر ميكنم بم برايم باشگاه خيلي خوبي بود.
از باشگاه خاتون برايم بگو.
باشگاه ما يك باشگاه حرفهاي است. مديرعامل و مربي و مدير رسانهاي ما امسال سنگ تمام گذاشتند. مخاطبان از طريق پيج ما وقايع باشگاه را دنبال ميكردند و نسبت به تيمهاي ديگر در اين زمينه متفاوت بوديم. مجموعه خيلي كاملي بوديم. از بچهها تا مديريت و كادر فني همهچيز خوب بود كه توانستيم نتيجه بگيريم. امسال هم كار آساني نداشتيم براي قهرماني. همه تيمها جلوي ما خوب بازي ميكردند. ما هم حتي مقابل تيمهاي ته جدولي هم سعي كرديم با تمام قدرت بازي كنيم. همه ما خوشحاليم كه توانستيم فصل را با قهرماني تمام كنيم و با خوشحالي به خانه برگرديم و استراحت كنيم. ما واقعا براي قهرماني سخت جنگيده بوديم.
در كنار قهرماني خانم گل هم شدي.
خيلي خوشحالم كه در كنار قهرماني توانستم خانم گل شوم و اين عنوان را براي بار سوم تكرار كنم. اين باعث شد فصل براي من فوقالعاده تمام شود. هم قهرمان شدم هم خانم گل. با اينكه اول فصل مصدوميتي داشتم و بعضيها ميگفتند شايد زهرا نتواند مثل قبل باشد ولي خدا را شكر ميكنم با تلاش و همتي كه داشتم و اميد و انگيزه از طرف دوستان و خانواده فصل را با موفقيت تمام كردم. براي هر بازيكني مايه افتخار است كه بتواند كنار موفقيت تيمي به موفقيتهاي انفرادي برسد. به نظرم بهتر از اين نميشد.
با وجود پيشرفت فوتبال زنان در سالهاي گذشته همچنان فاصله زيادي بين فوتبال مردان و زنان از لحاظ دستمزد و امكانات وجود دارد. به نظرت اين فاصله چطور پر ميشود؟
اختلاف در فوتبال مردان و زنان زياد است. هم از لحاظ مالي هم از لحاظ امكاناتي هم از لحاظ پخش. خيلي چيزها متفاوت است. اميدوارم يك روز اين فاصلهها كم بشود. شايد برابر شدن اين دو خيلي زمانبر باشد اما ميتوانيم اين فاصله را كمتر كنيم. انشاءالله يك روز ما هم بتوانيم دستمزدهاي خوبي بگيريم چون فوتبال هم حرفه ما شده و ما حرفهاي به قضيه نگاه ميكنيم. تمام وقت ما سر تمرين و مسابقه ميرود. تايمي نميماند كه بخواهيم به شغل ديگري فكر كنيم. اميدوارم اين فاصله كم شود. هرچند در كشورهاي اروپايي اين فاصله از بين رفته و همهچيز برابر شده. اگر ما بخواهيم راجع به تفاوتها صحبت كنيم، بحث زياد است. يكي اينكه ما پخش تلويزيوني نداريم. خيلي از تيمها چمن طبيعي ندارند. تماشاچيان مرد نميتوانند بازيهاي ما را ببينند. اميدوارم يكي، يكي مسائل حل شود چون به نظرم نميشود همه مشكلات به يك باره با هم حلوفصل شود. اميدوارم يك روز شاهد اين باشيم كه فوتبال زنان و بچههايي كه زحمت ميكشند پيشرفت بيشتر و بيشتري داشته باشد. همه دستمزدهاي خوبي بگيرند.
در اين سالها فوتبالدوستان هم جديتر مسابقات زنان را پيگيري ميكنند.
الان مثل سابق نيست و همه فوتبال و فوتسال زنان را پيگيري ميكنند و ما آن محدوديتهاي سابق را نداريم. الان آن ديد سابق كه ميگفتند زنان را چه به فوتبال و فوتسال از بين رفته. الان همه تشويق ميكنند، استقبال ميكنند و انگيزه ميدهند. اين خيلي اتفاق خوبي است و اميدوارم همينطور ادامه پيدا كند و ما هم بتوانيم در آسيا و جهان نتايج خوبي بگيريم تا دل مردم را شاد كنيم.
اوضاع تيم ملي به نظرت چطور است؟ در اين يك ماه حاشيههاي تازهاي ايجاد شد و نايبرييس فوتبال زنان هم كه وضع نامشخصي دارد.
اميدوارم تيم ملي رها نشود. اين چيزي هست كه ما هميشه گفتيم. نبايد اينطور باشد كه فقط وقتي ما يك مسابقه داريم، برويم چند روز در اردو. با اين وضعيت نتيجه خوبي قطعا نميگيريم. چون ما بايد زمينهسازي و با اردوها شرايط را خوب كنيم و آماده يك تورنمنت بزرگ شويم. ولي انشاءالله اردوهاي تيم ملي برگزار شود. اين مسابقات كافا هم ميتواند تجربه خوبي براي تيم ملي باشد. بچهها كسب تجربه كنند براي مسابقات آينده. هرچه بازي تداركاتي بيشتر داشته باشيم به نفع تيم ملي است. اميدوارم تيم ملي رها نشود و ما منسجم و با برنامه برويم جلو. تيم ملي خيلي باارزش است. نماينده هشتاد ميليون ايراني هستيم و وقتي ميخواهيم در مسابقات شركت كنيم دوست داريم نتيجه خوب بگيريم. اين هم مستلزم اين است كه ما مديريت شويم و بازيهاي خوب براي ما در نظر گرفته شود.
شنيده شده استقلال و پرسپوليس هم ميخواهند در ليگ برتر فوتبال زنان تيمداري كنند .
خيلي اتفاق بزرگي است كه استقلال و پرسپوليس بخواهند تيم بدهند. اميدوارم باشگاههاي ديگر هم بيايند و اين حركت را كپي كنند و تيمداري كنند. وقتي باشگاههاي معتبر و حرفهاي وارد ليگ زنان بشوند ليگ وجهه بهتري به خودش ميگيرد. هرچند ما الان خوبيم ولي اگر اين تيمها بيايند اوضاع خيلي بهتر هم ميشود. اميدوارم اين دو تيم بيايند و بازيكناني كه اين دو تيم را دوست دارند بتوانند لباسشان را به تن كنند. اميدوارم فقط حرف نباشد و واقعا بيايند و حمايت هم كنند. نخواهند فقط هزينهاي بكنند كه باشند.
بهترين مهاجم فوتبال مردان به نظرت كدام بازيكن است؟
در حال حاضر فوروارد خيلي خوب زياد داريم در كشور ولي با احترام به همه آنها مهدي طارمي خيلي روي بورس است و اينكه خيلي خوب بازي ميكند. همشماره من هم هست و ۹ها واقعا دارند ميتركانند. اميدوارم اين ادامهدار باشد.
حرف آخر؟
در آخر هم ميخواهم از خانوادهام خيلي تشكر كنم. مخصوصا پدر و مادرم كه دعاشان را پشت سرم حس كردم. ميخواهم از دوستانم كه هميشه در شرايط سخت پشتم بودند هم تشكر كنم. در روزهايي كه اميد آدم سست ميشود اين دوستان ميتوانند قوت قلب باشند و آدم را براي ادامه شارژ كنند. از خدا ممنونم بابت حضور اين دوستان.