پيشنهاد براي متعادل كردن قيمت بازيكنان
سلطان ايجنتها را بازداشت كنيد
اين روزها بحث ميلياردي گرفتن بازيكنان فوتبال داغ است. البته اين وضعيت هر سال اتفاق ميافتد. هر سال كه فصل نقل و انتقالات از راه ميرسد و قيمتهاي ترنسفر بازيكنان در فضاي رسانهاي منتشر ميشود اين سوال به وجود ميآيد كه جابهجايي چنين ارقامي درست است يا خير؟
دو روز قبل علي دايي در كنفرانسي خبري با دفاع از قيمت بازيكن در ماركت نقل و انتقالات گفت بازيكن فوتبال حق دارد ميلياردي بگيرد. دايي گفت: «الان قيمت يك خانه در منطقه يك تهران ۳۵ ميليارد تومان است؛ يك بازيكن چقدر بايد بدود و بازي كند تا بتواند چنين شرايطي براي خودش داشته باشد؟ تازه اگر ۱۰ سال مداوم بازي كند و چنين قراردادهايي ببندد.» او با بيان اينكه اسم قراردادهاي الان ميلياردي است، ابراز كرد: «حدود سه، چهار سال قبل قيمت دلار سه، چهار هزار تومان بود. الان هم اگر قرارداد فوتباليها سه ميليارد باشد، چه ميشود؟ به نظرم اصلا قرارداد ميلياردي معنا ندارد. ميلياردِ الان را بايد با ميليون سالهاي قبل مقايسه كنيم. به نظر من كساني كه الان موجب خوشحالي مردم ميشوند و با تمام وجودشان كار و تمرين ميكنند، از خيلي مسائل ميگذرند و همچنين فاصله زماني كوتاهي در دوران بازي و فعاليت ورزشي دارند، حقشان است چنين قراردادهاي ميلياردي را بگيرند.» نكتهاي كه دايي روي آن انگشت گذاشته همان وضعيت بازار است و جدا نبودن فوتبال از ساير صحنههاي اجتماعي.
واقعيت اين است كه نميتوان فوتبال را يك جزيره جداگانه در كشور در نظر گرفت و براي آن تحليلهاي مستقل ارايه داد. نميتوان مقايسه كرد كه «خانه متري فلان قدر شده درست ولي آخر چرا يك بازيكن كه فقط به توپ لگد ميزند چند ميليارد بگيرد؟»
فوتبال به عنوان يك ابرصنعت سرگرميساز گردش مالي فوقالعاده بالايي دارد و كساني كه در آن دخيل هستند جزو طبقه مرفه جامعه ميشوند. بنابراين بحث سر درست يا غلط بودن دريافت چنين دستمزدهايي نيست، بلكه سوال اصلي اينجاست كه چرا ساختار به گونهاي است كه اين هزينهها بازگشتي ندارند؟ آن وقت بايد رفت سراغ ريشههاي اصلي چنين شرايطي.
در برنامه فوتبال برتر كه دوشنبه شب از تلويزيون پخش شد برخي مديران باشگاهها چند دلال را عامل بروز چنين وضعيتي معرفي كردند. درست مثل برخي مديران كه چند واسطه را دليل جهش قيمت ارز و سكه و ماشين ميدانند و معتقدند اين بنگاهداران هستند كه قيمت خانهها را بالا ميبرند. ولي همانطور كه با اعدام سلطان سكه قيمت سكه نه تنها پايين نيامد كه از آن زمان نزديك به ۸ برابر شد بايد پذيرفت كه تا سيستم باگ نداشته باشد چند نفر به نام دلال نميتوانند در آن اخلال ايجاد كنند. فكر كردن به اينكه چند مدير برنامه تمام گردش مالي فوتبال را دردست گرفتهاند همانقدر سادهلوحانه است كه تصور شود چند نمايشگاهدار ماشين باعث شدهاند قيمت پرايد بشود ۲۲۰ ميليون!
مديريت در فوتبال، شفافيت مالي، ساختار درآمدزايي، قيمت بازيكنان، هزينه باشگاهداري همه و همه متاثر از شرايط كلان جامعه است. مشكل اينجاست كه برخي انتظار دارند فوتبال بدون توجه به ساختارهاي سياسي اجتماعي حاضر كار خودش را پيش ببرد و درست كار كند، در حالي كه چنين چيزي امكانپذير نيست. تمام اينها را ميتوان در همان جمله طلايي مرحوم حجازي در برنامه ۹۰ در سال ۸۹ پيدا كرد. آنجايي كه ناصر خان در حالي كه از شدت بيماري رنگ به چهره نداشت با صدايي آهسته و لرزان در مورد پاك يا ناپاك بودن فوتبال گفت: «مدام ميگوييم فوتبال ناپاك من فقط ميخواهم بپرسم كه ديگر جاهاي ما پاك است كه توقع پاكي فوتبال را داشته باشيم؟ بايد همهچيزمان به هم بيايد.»