«پسران دريا» تازهترين ساخته افشين هاشمي چهره شناختهشده سينما، تئاتر و تلويزيون كه اين روزها بر پرده نقرهاي نمايش داده ميشود بلاواسطه و با پيشانينوشت «درباره كودكان و نوجوانان» ساخته شده است. بلاواسطه به اين دليل كه مخاطب با فيلمي مواجه است كه مساله اصلي آن كودكان و نوجوانان هستند و قصه مثل بعضي از فيلمها نيست كه به بهانه كودكان و نوجوانان ساخته ميشوند اما شاخ و برگهاي فرعي دارند؛ به عبارتي، «پسران دريا» مضمون فرعي ندارد. در آن فيلمها اساسا موضوع نوجوان يا كودك در قصه اصلي گم ميشود يا اينكه سازندگان اثر، موضوع كودك و نوجوان را در خلال قصه اصلي طرح ميكنند و اين باعث مغفول ماندن موضوع كودك ميشود؛ از اين حيث در فيلم افشين هاشمي هدف به شكل كاملا واضح نوجوانان و روايتي از مشكلات آنهاست. اثري كه موفق به دريافت پروانه زرين بهترين بازيگر نوجوان در بخش بينالملل، پروانه زرين بهترين فيلمنامه در بخش بينالملل، پروانه زرين بهترين فيلم در بخش ملي سي و چهارمين جشنواره بينالمللي فيلمهاي كودكان و نوجوانان شده بود.
نوستالژي سينماي كودك
هر وقت صحبت از سينماي كودك و نوجوان ميشود يا تاريخچه اين سينما را با خاطرات خوب و دلنشين مرور ميكنيم، ياد تقدير و سرنوشت آدمهاي اصيل و نجيبزادهاي ميافتيم كه روزگاري براي خود كيا و بيايي داشتند اما از بد روزگار دچار بدبياري شدند و سرنوشت غمباري پيدا كردند. يكجور دلسوزي توام با پرسش كه چرا سينماي كودك و نوجواني كه روزگاري عنوان پرفروشترين فيلمهاي تاريخ سينماي ايران (دزد عروسكها) را داشت و بعضي فيلمهاي اين حوزه حتي معرف سينماي ايران به جهان بودند (خانه دوست كجاست) و اساسا بخشي از رشد سينماي ايران مديون اين سينماست، امروز به مرحلهاي رسيده است كه اصلا بود و نبودش فرقي نميكند؛ خيلي از سينمادارها تمايلي به اكران اين فيلمها ندارند كه اگر اكران شوند در رقابت ناسالم با فيلمهاي تجاري اصلا اجازه عرض اندام به آنها داده نميشود. گستردگي مشكلات اين حوزه تا جايي پيش رفته كه خيلي از فيلمسازان عطاي اين نوع سينما را به لقايش ببخشند و در ژانر ديگري فعاليت كنند اگر هم تعداد محدودي بعد از گذشت ساليان سال نامشان با سينماي كودك گره خورده (ابراهيم فروزش) بيشك تنها عشق و علاقه است و لاغير.
دغدغه مسوولان نسبت به كودكان
بيشتر در كلام است
افشين هاشمي بعد از سه تجربه كودك و نوجوان كه به نظر ميرسد پرفروشترينش فيلم «خاله قورباغه» به تهيهكنندگي زندهياد فرشته طائرپور بوده، دوباره به اين حوزه ورود كرده است. از او درباره علايقش به سينماي كودك و دغدغهاي كه نسبت به نوجوانان دارد، ميپرسيم و اينكه چرا با اينكه معمولا فيلمهاي كودك در گيشه موفق نيستند بعضي فيلمسازان اين حوزه را رها نميكنند. ميگويد: «واقعيتش را بخواهيد من نگاه نميكنم، ببينم چه فيلمهايي نميفروشد، چه فيلمهايي ميفروشد تا آن را بسازم؛ ملاك انتخابِ من، داستانها و فيلمنامههايي است كه دوست داشته باشم و اگر امكان ساختش فراهم شود آن را ميسازم.»
با اين صحبتهاي هاشمي اين پرسش در ذهن به وجود ميآيد كه آيا بازگشت سرمايه براي او مهم است؟ كه هاشمي توضيح ميدهد: «امكان ندارد در ساخت فيلم به بازگشت مالي فكر نكنيم؛ ما فيلمسازان موظف به حفظ سرمايه هستيم اما اين حفظ سرمايه لزوما به معناي پا دادن به خواستِ بازار نيست بلكه مستلزم ارتقاي كيفيت فيلم است. هر چقدر كيفيت فيلم بالا باشد، تماشاگر بيشتري جذب فيلم ميشود و بازگشت سرمايه محتملتر. چون حتي فيلمهايي هم كه اصلا براي فروش ساخته ميشوند تضميني براي موفقيت ندارند. تلاش فيلمساز بايد متمركز بر توليد فيلم خوب باشد و آنچه بعدش مهم است، تلاش پخشكننده و جاهايي كه امكانِ حمايتِ از فيلم دارند است تا اين سينما به حيات خود ادامه دهد.»
از آنجايي كه روي طيف سني كودك و نوجوان حساب ويژهاي ميتوان باز كرد و به مبحث تعليم و تربيت و به بياني مساله آموزش هم ميتوان ورود داشت اما اين نوع سينما از جانب مسوولان مورد حمايت قرار نميگيرد. كارگردان فيلم «پسران دريا» ميگويد: «به گمانم مسوولان در ردههاي بالاتر از سينما و جاهايي كه امكانِ حمايت از سينما را دارند، دغدغهشان كودك و سينماي كودك نيست و فيلمهايي برايشان بيشتر اهميت دارد كه به شكل مستقيم به تبليغات خاصِ موردِ نظرِ آنها در آن بازه زماني بپردازند و نه به مفاهيم انساني.»
قصههايي از شمال و جنوب
اما بپردازيم به موضوع فيلم «پسران دريا» كه موضوع دردناكي را با حال و هواي شاد به مخاطب ارايه ميدهد؛ داستان درباره دو پسر نوجوان نوبالغ است كه در دو اپيزود روايت ميشود. اين دو نوجوان اهل دو نقطه متفاوت كشورمان يعني شمال و جنوب ايران هستند. پسر شمالي با نام مستعارِ لوچو، پدرش را از دست داده و ناپدري او را در خانه نميپذيرد و مجبور ميشود از خانه برود و با اسكندر ـ فروشنده دورهگردـ كار كند. اپيزود دوم درباره پسري به اسم منگوش است كه مادرش را از دست داده و پدرش به دليل دعوا با مسوولان درياباني در زندان است و او نزد دوستِ پدربزرگش كار ميكند تا پدرش از زندان آزاد شود.
آغازگاه قصه
ريشه شكلگيري «پسران دريا» از يك فيلم كوتاه شروع شد. فيلم كوتاهي كه حسين قاسمي جامي براي بازي به او پيشنهاد داده بود با داستاني از قصه پهلواني در شمال كشور كه خودش نميتوانست كشتي بگيرد و در ادامه پسربچه يتيمي را تعليم ميدهد و بعد، شرطبندي روي پسربچه آغاز ميشود اما پسر او را رها ميكند ولي بعد از دو سال برميگردد و پهلوانِ پير و خسته به پسر نگاه ميكند. افشين هاشمي بُنمايه اين فيلم كوتاه را مناسب براي فيلم بلند ميداند و به جامي پيشنهاد ميدهد رابطه كشتيگير و پسر را به گونه ديگري طرح كنند، كودكاني كه پدر و مادري را از دست دادهاند و دنبال جايگزينِ پدر و مادرشان هستند و بعد اين را به دو سوي ايران بسط ميدهند و در اين صورت به مفهومي براي دو سر يك سرزمين و در نتيجه كل سرزمين ايران ميرسند.
شموليت زماني و مكاني موضوع فيلم
با اينكه داستان فيلم در دو خطه شمال و جنوب ايران تعريف ميشود اما در دايره زمان قرار نميگيرد و حتي ميتوانيم بگوييم اتفاق فيلم «پسران دريا» براي كودكان ديگر جغرافياي جهان هم ممكن است رخ دهد. خود هاشمي ميگويد: «طرح موضوع انساني در اين فيلم بيشتر مد نظر بود، قصه اين فيلم ممكن است 50 سال آينده در ايران رخ دهد يا شايد هم 100 سال پيش رخ داده باشد.»
درك بالاي بچههاي امروزي
دو نوجوان اين فيلم كه متعلق به روستاهاي شمال و جنوب هستند از فهم و درك بالايي برخوردارند كه نشان از فهم و شناخت نوجوانان امروز جامعه دارد. هاشمي در اين باره ميگويد: «بچههاي امروز از آنجايي كه امكانات اطلاعاتي بيشماري در اختيار دارند و هر موضوعي را به راحتي در اينترنت جستوجو ميكنند و در نتيجه ميتوانند از همهچيز اطلاع داشته باشند، پس طبيعي است كه فهم بالايي داشته باشند.»
اين در حالي است كه - مثلا- بچههاي دهه 60 و قبلتر آن به شناخت گسترده نرسيده بودند و اساسا دريافتي از مسائل مختلف نداشتند. هاشمي در اين باره توضيح ميدهد: «دهه 60 ارتباط جوانان و نوجوانان با جهان قطع بود. اگر كتابي نوشته ميشد مدتها طول ميكشيد تا ترجمه شود و وارد ايران شود. جداي از اينكه آن كتاب اصلا مجاز ميبود يا نه! سايه جنگ بر سر مردم سنگيني ميكرد؛ ضمن اينكه كلا دو شبكه تلويزيوني داشتيم و اصلا مثل امروز فضا براي دانستن باز نبود.»
داشتن ابزارهاي معلوماتي قوي كودكان و نوجوانان نسل جديد، حقيقتي انكارناشدني است؛ اگر كودكي يا نوجواني در اطراف خود داشته باشيد درخواهيد يافت كه چگونه فضاي مجازي آنها را به تسخير خود درآورده؛ طوريكه نوعي اسيري و سرگشتگي در اكثر بچههاي اين نسل به دليل وابستگي بيش از حد به اينترنت ديده ميشود؛ اما در فيلم «پسران دريا» از فضاي مجازي و وابستگي كودكان و نوجوانان به اينترنت خبري نيست كه شايد نشان دادن اين صحنهها به باورپذيري فضا بيشتر كمك ميكرد. كارگردان فيلم اما اين نكته را رد ميكند و ميگويد: «منطقي نيست كه هرچه در واقعيت هست در فيلم هم باشد و حضور هر چيزي به باورپذيري فيلم كمك نميكند! ضمن اينكه تا قبل از كرونا، كودكان روستاهاي اطراف ايران اصلا با اينترنت و فضاي مجازي آشنا نبودند و موبايل نداشتند. همين الان هم بسياري از بچههاي اطراف ايران امكاناتي از اين دست ندارند.»
مساله كودكان كار
اما نكته ديگري كه در لايههاي فيلم «پسران دريا» مطرح است طرح موضوعات حول كودكان كار است؛ امروز وقتي صحبت از بچههاي كار ميشود، بيشتر ياد كلانشهرها در ذهن تداعي ميشود؛ طفل معصومهايي كه سر چهارراهها فال يا گل ميفروشند يا تا گردن در سطل آشغال فرو رفتهاند. شايد كمتر ذهني به بچههاي كار در روستاهاي دور افتاده فكر كند. «پسران دريا» ترسيمي از كودكان كار از دو نقطه مهم ايران است؛ با اين ايده كه آنها قدرتمند هستند و كودكان ضعيفي نيستند. افشين هاشمي در مورد اين موضوع به اين نكته اشاره ميكند كه «وقتي از شمال و جنوب صحبت ميكنيم منظور كل سرزمين ايران است.»
نگاه شيرين به زندگي از خود زندگي
ناشي ميشود
با اينكه فيلم از موضوعات دردناكي براي مخاطب خود حرف ميزند (كودكان كار دور از خانه) اما لحن شاد وسرخوشي دارد؛ كارگردان كه در فيلمهاي «گذر موقت» و «خسته نباشيد» هم از اين لحن بهره برده، در اين مورد ميگويد: «زندگي تركيبي از غم و شادي است. در غمانگيزترين لحظات هم گاهي ميخنديم و در ميان خاطرات غمگينمان، لحظات شاد هم پيدا ميشود. نگاهِ شيرين به زندگي، از خود زندگي سرچشمه ميگيرد و اين البته آرزوي من است براي زندگي همه مردم.»
آرزوهاي محال نداشته باشيم
اما يكي از فصلهاي فيلم كه ممكن است تاثير منفي بر مخاطب داشته باشد عشق يك طرفه دختر جنوبي با بازي مونا فرجاد و پزشك است كه هاشمي در اين باره توضيح ميدهد: «ما هيچوقت دختر جنوبي را در يك قاب با پزشك قرار نداديم يا اگر آنها كنار هم ايستادهاند فاصلههايي بين آنها قرار گرفته. ما گاهي به چيزهايي كه كنارمان است توجه نميكنيم و اصلا آنها را نميبينيم. داشتههايي كه ميتوانيم با آنها به آرامش برسيم اما پُر هستيم از عواطف دستنيافتني. درصورتي كه ميتوانيم به دنبال عواطف مانا باشيم تا آنچه محال و دستنيافتني است. در اين فصل منگوش حاضر است هر كاري براي يمنا بكند و براي اين عاطفه بايد يك رقيب قُلدر ميگذاشتيم تا دختر متوجه خوبيهاي اطرافش شود.
دشواريهاي همزماني بازي و كارگرداني
اين فيلم توسط دو كارگردان ساخته شده، افشين هاشمي تجربه كارگرداني مشترك را پيش از اين با محسن قرايي در فيلم «خسته نباشيد» داشته و نكته قابل طرح ديگر اين است كه كارگردان همزمان مقابل دوربين بازي ميكند. از او در مورد دشواري بازيگري توامان با كارگرداني و همچنين اختلاف سليقه با ديگر كارگردان فيلم (حسين جامي) ميپرسيم كه او توضيح ميدهد: «با امكانات امروز سينما ميشود فيلم ضبط شده را دوباره ديد و مشكلي براي بازي و همزمان كارگرداني نداشتيم و البته در تكه اول آقاي جامي خودشان فيلمبردار بودند و ميزانسن و بازيگرداني با من بود.»
بودجه پايين فيلم
فيلم «پسران دريا» از بازيگران شناختهشده بهره نبرده آيا بودجه فيلم پايين بوده يا كار با نابازيگران براي هاشمي راحتتر بوده كه كارگردان بيان ميكند: «اين فيلم در زمان كرونا ساخته شده؛ در زمان كرونا گروه هرچه كوچكتر بود، به نفع فيلم بود؛ فيلم هم از بودجه پاييني برخوردار بود. درنتيجه ما ميخواستيم با گروهي همكاري كنيم كه كار برايشان اولويت باشد و با ما همكاري كنند؛ نه اينكه در پي دستمزد بالا باشند. ترجيح داديم با كمترين امكانات فيلم را بسازيم.»
واقعيتش را بخواهيد من نگاه نميكنم ببينم چه فيلمهايي نميفروشد، چه فيلمهايي ميفروشد تا آن را بسازم؛ ملاك انتخابِ من، داستانها و فيلمنامههايي است كه دوست داشته باشم و اگر امكان ساختش فراهم شود آن را ميسازم
حتي فيلمهايي هم كه اصلا براي فروش ساخته ميشوند تضميني براي موفقيت ندارندتلاش فيلمساز بايد متمركز بر توليد فيلم خوب باشد و آنچه بعدش مهم است، تلاش پخشكننده و جاهايي كه امكانِ حمايتِ از فيلم دارند است تا اين سينما به حيات خود ادامه دهد مسوولان در ردههاي بالاتر از سينما و جاهايي كه امكانِ حمايت از سينما را دارند، دغدغهشان كودك و سينماي كودك نيست و فيلمهايي برايشان بيشتر اهميت دارد كه به شكل مستقيم به تبليغات خاصِ موردِنظرِ آنها در آن بازه زماني بپردازند و نه به مفاهيم انساني
زندگي تركيبي از غم و شادي است. در غمانگيزترين لحظات هم گاهي ميخنديم و در ميان خاطرات غمگينمان، لحظات شاد هم پيدا ميشود. نگاهِ شيرين به زندگي، از خود زندگي سرچشمه ميگيرد و اين البته آرزوي من است براي زندگي همه مردم