بايدن، خاورميانه
و رقابت امريكا با چين
روحالله سوري
يك موضوع كليدي در فضاي سياسي ايالات متحده امريكا طي حداقل يك دهه اخير چگونگي مواجهه و رقابت اين كشور با چين در حال خيزش است. مساله لزوم رقابت با چين از جمله مسائلي است كه هم جمهوري خواهان و هم دموكراتها تا حدود زيادي راجع به آن اشتراك نظر دارند. در اين ميان خاورميانه به عنوان منطقهاي كه طي سه دهه اخير شاهد حضور نظامي امريكا و درگير شدن اين كشور در جنگهاي آن بوده نه تنها از اين رويكرد ايالات متحده امريكا بي تاثير نبوده بلكه به نظر ميرسد تحولات اخير اين منطقه به ويژه پس از رياستجمهوري ترامپ و بايدن بهشدت از سياست آسيا محوري امريكا تاثيرپذير بوده است. اولين و مهمترين تاثير اين موضوع لزوم كمرنگ شدن ردپاي نظامي امريكا در منطقه و كاستن از درگيري امريكا در جنگهايي همچون جنگ عراق است كه در اين رابطه ميتوان به تصميم امريكا براي خروج از افغانستان اشاره كرد. پررنگ شدن چنين رويكردي در سيات خارجي امريكا نسبت به منطقه خاورميانه در كنار ديگر موضوعات همچون توافق هستهاي ميان ايران و كشورهاي 1+5، تغيير در نگرش و برداشت رهبران منطقه از اراده و حتي توانايي ايالات متحده براي حفظ تعهدات خود در قبال كشورهاي منطقه به ويژه عربستان و اسراييل را در پي داشته است. چنين دركي از نقش امريكا، كشورهاي منطقه را به واكنشهايي واداشته است كه از نگاه تصميم گيرندگان در امريكا معناي آن اين است كه كشورهاي منطقه ديگر به مانند سابق خيلي متمايل به هماهنگ سازي تصميمگيري سياست خارجي خود با امريكا نيستند. چنين موضوعي اين سوال را براي سياستمداران امريكايي پيش كشيده است كه چگونه ميتوان هم بر رقابت با چين متمركز شد و هم مانع از آن شد كه خاورميانه به سمت فاصله گرفتن از امريكا و نزديك شدن به چين و روسيه سوق پيدا كند.
در واقع امر نگراني از ادامه اعتماد به امريكا طي سالهاي اخير تحولاتي را در سياست خارجي كشورهاي منطقه ايجاد كرده كه از نگاه ايالات متحده امريكا قابل چشم پوشي نيست. مساله مهم براي ايالات متحده امريكا در رابطه با كشورهاي منطقه گذر اين كشورها از روابط اقتصادي با چين به سمت ايجاد روابط امنيتي، سياسي و حتي نظامي با اين كشور (و همچنين روسيه) طي سالهاي اخير و گسترش آن در سالهاي آينده خواهد بود. هماهنگي اسراييل با روسيه در بحران سوريه، خريداري پهپادهاي چيني توسط امارات متحده عربي، سرمايهگذاري عربستان سعودي بر توسعه برنامه موشكي بالستيكي خود با مشاركت چين، خريد سامانه S-400 روسيه توسط تركيه، گسترش روابط با چين در حوزه فناوريهايي همچون فناوري 5G و يا برقراري نزديكترين روابط ميان مصر و روسيه از زمان ناصر تا كنون از مهمترين مسائل استراتژيكي هستند كه ممانعت از تعميق آنها، ايالات متحده امريكا را به تلاش مضاعف واداشته است و حضور بايدن در عربستان و اسراييل در برهه كنوني را علاوه بر رفع نگرانيهاي آنها از سياستهاي منطقهاي و هستهاي ايران بايد در اين راستا تبيين كرد. در واقع تلاش براي نشان دادن نگراني مشترك امريكا با عربستان و اسراييل از آنچه تهديد ايران خوانده ميشود و همچنين تلاش براي برقراري روابط ميان كشورهاي عربي با اسراييل از نگاه امريكا پيشرانهايي براي جلب اعتماد اين كشورها نسبت به امريكا و تاثيرگذاري بر رقابت اين كشور با چين هست.
اينكه ايالات متحده امريكا تا چه حد موفق شود اعتماد دوباره كشورهاي منطقه را به خود جلب كند موضوعي است كه نيازمند گذر زمان است و پيش بيني آن كار آساني نيست. اما آنچه قابل بيان است اين مساله است كه تمركز امريكا بر رقابت با چين تاثيرات خاص خود را بر نظم امنيتي و سياسي خاورميانه طي سالهاي آتي برجاي خواهد گذاشت كه مهمترين اين تاثيرات را ميبايست تلاش كشورهاي منطقه براي بازتعريف نظم امنيتي منطقه بر پايه ائتلافها و اتحادهاي درون منطقهاي از يك سو و متنوع سازي الگوي تعاملات و اتحادهاي فرامنطقهاي با قدرتهاي ديگر همچون چين، روسيه و اتحاديه اروپا در كنار ايالات متحده در نظر گرفت.
درواقع به نظر ميرسد سياست بين الملل كه همواره محل رقابت قدرتهاي بزرگ بوده است بارديگر با عبور از لحظه تك قطبي پس از فروپاشي شوروي و جنگ با تروريسم در حال متمايل شدن به سمت شكلگيري رقابت قدرتهاي بزرگ ميباشد و چنين موضوعي كشورهاي خاورميانه را به منظور كاستن از ريسك اعتماد به امريكا و حداكثرسازي منافع خود در بازي قدرتهاي بزرگ، به اين جمع بندي رسانده است كه بايد به سمت اضافه نمودن ديگر بازيگران بينالمللي همچون چين و روسيه به دايره روابط خارجي خود پيش بروند، به همين خاطر ميتوان گفت كه خاورميانه دهههاي آتي ديگر خاورميانهاي با حضور امريكا به عنوان تنها قدرت فرامنطقهاي نخواهد بود هرچند كه بايدن در سفر خود به عربستان تاكيد داشته باشد كه سياستهاي آن اجازه نخواهد داد خلأيي در منطقه براي پر شدن آن توسط روسيه و چين شكل بگيرد.