به بهانه رونمايي
از «آرت بوك» صادق تبریزی
ثبت حقیقت و زیبایی
مهرداد فلاح
من ازسال 1371 شاگرد زندهیاد استاد صادق تبریزی بودهام و دورههای دیگری را نیز به سفارش او نزد اساتید فن گذراندم. استاد تبریزی خصلتهای برجستهای داشت . شاید برجستهترین آن، صداقت در هنرش بود. او که از لایههای سنتی و اصیل جامعه ایرانی برخاسته بود، پیش از هنرستان نزد پدرش که هنرمند سنتی در تزیینات الحاقی بنا بود با هنرمندان دیگری همچون بلوکیفر، قوللر و مدبر همکاری میکرد و کارش را از یک زیر پله به منظور نگارش قطعات خوشنویسی آغاز کرد.
وقتی امروزه با دانشجویان هنر برخورد میکنم، مسیری بسیار متفاوت از آنچه نزد استاد طی کردم میبینم. من در عین حال که در هنرستان تحصیل میکردم، نزد ایشان هم تلمذ كردم. البته این تحصیل آکادمیک با اصرار ایشان رخ داد و مرا تا تحصیلات عالیه با تاکید پیش بردند. استاد تبریزی که در مکتب قدما با شیوه قدیم آموزش دیده بود، بر همان منوال که خود بعدها با متد جدید و پیشرفته در دانشکده هنرهای تزیینی آموزش دید به نکات برجسته هر دو شیوه آگاه بود و سیر آثار او مسیری از جریان هنر حسن و خیر به سمت زیبایی و معرفت طی كرد.
تبریزی مسلح به یک شیوه و رسانه نبود؛ در عین تسلط به طراحی قدیم و طراحی جدید، سفالگر قابلی نیز بود. او پس از هنرستان در کارگاه سفالگری اداره هنرهای زیبا مشغول به کار و در آنجا با هنرمندانی چون پرویز تناولی و دیگر هنرمندان نوگرا آشنا شد. همانجا بود که ساختارشکنی خط و سفال را آغاز و از المانهای سنتی و برهم زدن فرم خط استفاده کرد. پنل سرامیک سال 1338 که در نمایشی در موزه پراگ ارائه شده، نمونه مهم این دوره است.
طرح و تفکر ادغام هنرهای سنتی با لحنی مدرن در سالهای 1339 شمسی منجر به تأسیس دانشکده هنرهای تزیینی شد. ایشان با ورود به این دانشکده با بستری آشنا شد که منطبق با اندیشههای او بود. استاد تبریزی در این فضا رشد بسیار نمود. خصلتهای روحی و رفتاری او که با هنر سنتی و آموزش نزد هنرمندان قهوهخانهای و صورتساز و نگارگری به همراه دانش بصری مدرن شکل گرفته بود، جنس جدیدی از لحن هنر ایرانی را به نمایش گذاشت.
تمایز دانشکده هنرهای تزیینی با دانشکده هنرهای زیبای تهران، در تکیه به بستر هنرهای کاربردی بومی بود. هنرمندان در این دانشکده با مفاهیمی عملی و تکنیکی آشنا میشدند و در کنار آن دروسی همچون زیبایی شناسی را به جهت تقویت تفکر مطالعه میکردند و این مطالعه نظری باعث گسترش هنر معاصر گردید. در طول تحصیل با همکاری همفکران خود تشکلهای اجتماعی متعددی را شکل دادند تا جریان وسیعی که در آینده به نام «سقاخانه »نامیده شد، سامان بگیرد. از مهمترین جریانهای ذکر شده، همکاری در تأسیس مرکز تالار ایران بود. در نمایشگاه افتتاحیه تالار ایران برای اولین بار تبریزی آثار انتزاعی بر بستر سنتی و پوست حیوانات را ارائه داد و با استفاده از تکنیکهای سنتی فرمهای مدرنی بر روی آن خلق کرد.
در سال 1348 با همین آثار و طراحیهای پیچیدهتر بر روی پوست و نقوش تجریدی خوشنویسی، در بیينال ونیز شرکت کرد. در آثار این دوره ما شاهد پدید آمدن مهرها، ورقهای کتاب و فضاسازی تجریدی و مدرن همراه با خوشنویسی هستیم.
در این مجموعه عناصر سنتی و انتزاعی مدرن در لایههای از هم جدا ارائه شده است. بعدها در نمایشگاه گالری «سیروس» در پاریس این عناصر به طور منسجمتری ارائه شد. نقوش و فضاسازی در هم ادغام شدند، بیشتر آثار ارائه شده در این گالری طراحیهای شکل گرفته از موتیفهای سنتی با خطوطی مدرن که بر روی پوست کار شده بود که معمولاً سطوح رنگ در این آثار دیده میشود. نمایشگاه پاریس نقطه اوجی در شکلگیری شخصیت هنری استاد شد.
در تحول آثارش بعد از نمایشگاه پاریس به سمت کلاژ و اسمبلاژ پیش رفت و بعد از حضور ورقهای کتابهای قدیمی به سمت اشیای کوچک سنتی و قدیمی و الحاق آنها به آثارش حرکت کرد.
در سالهای 50 با تحرک هنرمندان مدرنیسم و تشکیل گروههایی که هنر سقاخانه را مورد سؤال قرار دادند، تبریزی در پی استلیزه کردن و مدرن کردن فرمهای سنتی، آثار جدیدی آفرید. نمونه کارهای ارائه شده در بیينال ونیز را کاملتر و جدیتر پی گرفت و پس از آن فضاسازیهای خود را به سمت فشردگی جریان لحن نگارگری پیش برد.
بعد از انقلاب با تحولاتی که در نگاه اجتماعی شکل گرفت، تبریزی مسیر نقاشانه خود را به سمت تزيینات بیشتر برد و زیبایی شناسی آثار این دوره منطبق با تحولات اجتماعی شکل گرفت. تا اواخر دهه 80 آثار بسیاری را خلق كرد. او که در سال 52 با افتتاح «نگارخانه 66 » در مقام گالریدار خود را مطرح كرد؛ بار دیگر به فکر احیای این نگارخانه افتاد و در سال 80 نمایشگاههایی از احمد امین نظر، رضا بانگیز ، مسعود عربشاهی، بیوک احمری و فرامرز پیلارام برپا کرد.
از سال 90 در عین حال که به امر نقاشی اشتغال داشت، بیشتر وقتش را برای ثبت خاطرات خود قرار داد. حقیقت این است که او هنرمندی جنگجو، فعال و با پشتکار برای ثبت حقیقت و زیبایی دوران خود بود. امروز تلاش ما ثبت، ارائه و بازخوانی مسیر هنری او برای آیندگان است.