«جشنواره فيلم شهر» براي پر كردن بيلان كار شهرداري
شهر در آينه سينما؟
محمد شريعتپناه
آثار سينمايي با شهر پيوند و ارتباطي ناگسستني و ژرف دارند و با شهر هويت و معنا پيدا ميكنند. شهرها كاراكتر و شخصيت اصلي و فرعي بسياري از فيلمها به شمار ميآيند و به سوژهها و فيلمنامهها اعتبار و طراوت ميبخشند. انتخاب شهر و مكان فيلمبرداري دغدغه هميشگي فيلمسازان است چرا كه نقش مهمي در انتقال اتمسفر و پيام فيلمها بر عهده دارد. اين روزها منفك كردن شهر به مفهوم مكان زيست انساني از محصولات سينمايي روايت داستان و محتوا را با خلأ مواجه ميسازد. از طرفي فيلمها مانند بيلبوردهاي تبليغاتي، شهرها و فرهنگ رايج در آنها را به مخاطبان داخلي و خارجي ميشناسانند. فيلمها به صورت مستقيم و غير مستقيم باعث رونق و شهرت شهرها در گسترههاي مختلف ميشوند و سرعت پيشرفت و توسعه شهرها را دوچندان ميكنند.
جنبه آموزشي، اطلاعرساني، سرگرمسازي و الگودهي فيلمها به كاهش معضلات و هزينههاي شهري ميانجامد و بسترساز زيست مطلوب شهروندان است. در اين زمينه ميتوان از فيلمهاي نارنجيپوش (داريوش مهرجويي)، قصهها (رخشان بنياعتماد)، بودن يا نبودن (كيانوش عياري)، هيس! دخترها فرياد نميزنند (پوران درخشنده)، خون شد (مسعود كيميايي)، دستهاي آلوده (سيروس الوند)، ... نام برد. فيلم و شهر لازم و ملزوم يكديگرند و جداسازي يكي به حيات ديگري لطمه ميزند. همين طور تصوير ارايهشده از شهر اگر كامل نباشد و تمركز فيلمساز معطوف به آسيبها و ناهنجاريهاي صرف باشد و در يك جمله شهر را ناقص يا كج و معوج روي پرده نقرهاي نشان دهد خواسته يا ناخواسته به شهر و شهروندان جفا كرده و در برقراري ارتباط با انبوه مخاطبان دچار چالش ميشود. كارگردان اگر معضل اعتياد را دستمايه اثرش قرار ميدهد لازم است در قالب نمايي به مراكز آموزشي، ترك اعتياد و نهادهاي انتظامي و قضايي اشاره كند تا اين طور القا نشود كه اعتياد در شهر شيوع دارد و متوليان جامعه دست روي دست گذاشتهاند و حركتي انجام نميدهند. اگر سوژه فيلم فقر و تنگدستي است به وجود مراكز و خيرين كه به نيازمندان احسان ميكنند نيز اشاره شود تا فرهنگسازي تحقق پيدا كند. از سوي ديگر شرايط و موقعيتي براي فيلمسازان پديد آيد تا جسورانه و بيپروا به لايههاي زيرين شهر و آنچه از چشمان رسانههاي رسمي و مديريت شهري پنهان مانده، بپردازند و سينماگران در روايت معضلات و ناهنجاريها دچار لكنت و خودسانسوري نشوند. اگر فيلمسازي معضلات ويرانگر اجتماعي، وقوع هزاران نزاع روزانه، ترافيك، بحرانهاي زيست محيطي و... در جغرافياي شهرها را در معرض تماشا ميگذارد، مورد قضاوت قرار نگيرد و با انگ خوردن به سياهنمايي متهم نشود. مديريت شهري از آثار سينمايي به ويژه فيلمهاي مستند همانند گزارش و آمارهايي كه مراكز حكمراني از نابسامانيها ارايه ميدهند، استقبال كند و از مضمون و محتواي فيلمها در برنامهريزيها و تصميمگيريهاي شهري بهرهبرداري كنند. مستندهايي مانند آقاي مدير، مرگ پشت ديوارهاي سبز، اميد شهر خسته، نان بيجان، مشق شب و...
حالا كه هشتمين جشنواره بينالمللي فيلم شهر با شعار «كلانشهر تهران؛ الگوي جهان اسلام» از 26 تا 31 تيرماه در پرديس سينمايي ملت با بودجه ميلياردي از جيب شهروندان با تماشاگران انگشتشمار برگزار شد، پس ضرورت دارد برگزاركنندگان جشنواره به مرور گزارش و آماري از ميزان كارايي و نقش جشنواره در اصلاح وضعيت شهر به مردم خراجدهنده ارايه كنند تا اين ذهنيت در افكار عمومي پديد نيايد كه جشنواره خنثي، تبليغاتي و تشريفاتي و صرفا براي پربار نشان دادن بيلان كار مديران شهرداري برگزار شد و بدون دستاورد براي عموم شهروندان به تاريخ پيوست. شهر همانند موجود زنده نياز به تنفس، تغذيه، بهداشت، آموزش و... دارد. كمبود هريك از اين نيازها و غفلت از آنها و نيز پرداخت افراطي به نيازها، زيست طبيعي شهر را با بحران و فاجعه مواجه ميسازد. كارنامه فيلمسازان وظيفهشناس و تواناي ايران در نشان دادن تصوير بيپيرايه نيازها و مطالبات شهر بر پرده سينما پربار و راهگشا است. سينماگران ميكوشند با عبور از محدوديتهاي سليقه اي و دستوپاگير اداري، نابسامانيها و پيامدهاي سياستهاي ناكارآمد مديريت شهري بر زيست مردم و نيز زيباييها، دستاوردها و فرصتهاي مغفول مانده در شهرها را به تصوير بكشند. بيترديد تعامل و همياري فراگير مديريت شهري و سينماگران ما را به اتوپيايي كه مد نظر داريم، نزديك ميكند.