ادامه از صفحه اول
چه راهي براي مردم مفيدتر است؟
براي كشور و مردم دارد، براي هيچ عقل محاسبهگري پذيرفته باشد، مگر آنكه قليان احساسات ناشي از استيصال و شرايط سخت اجتماعي، كار را به آنجا برساند كه عقل محاسبهگر به كنار گذاشته شود و انگاره «هرچه بادا باد» و تصور آنكه «خرابي چونكه از حد بگذرد آباد ميگردد» بر عقول عاقلان تسلط يابد و با آنكه هيچكس نديده كه ويراني سبب آباداني شود، كلنگ به دست به جان ساختمان بيفتيم، يا از آن جماعتي باشيم كه دل در گرو دخالت خارجي گذاشتهايم و دخالت آنها را چاره كار ببينيم. هرچه هست، تا وقتي عقل محاسبهگر رفتارها را كنترل ميكند، تعداد كساني كه راه اول را انتخاب ميكنند در اقليتند. اما اگر راه دوم انتخاب شود و بگوييم تا وقتي برگزاري انتخابات به اين روش باشد در آن شركت نميكنيم چه خواهد شد؟ در اين يكسال و حتي از دوره انتخابات مجلس 98، اين گمانه قوت گرفت كه حاكميت قيد مشاركت گسترده در انتخابات را زده و به آراي حداقلي رضايت داده و اصلا براي همين دو انتخابات اخير را اينگونه برگزار كرده است و اين برداشت به برداشت غالب تبديل شده كه حاكميت از اين پس انتخابات را به همين شيوه و حداقلي برگزار خواهد كرد و نيازي به انتخابات حداكثري نميبيند. به داستان اول يادداشت برگرديم، در آنجا آن كه غذا را گذاشت و بر بام رفت، مطمئن بود كه حتي اگر غذايي مطابق ميل برايش آماده نكنند، دستكم از همان غذا هم محروم نخواهد شد، ولي اگر مطمئن بود كه غذايي برايش كنار نخواهند گذاشت، عاقلانه اين بود كه چه كند؟ آيا حتي اگر غذايي كه برايش پختهاند، نپسندد، خودش هم بايد بر محروميت از غذا اصرار كند؟ اگر عقلاي كساني كه بر عدم شركت در انتخابات، تا وقتي كه شرايط مورد نظر فراهم شود بر اين عقيدهاند كه حاكميت ديگر به دنبال مشاركت حداكثري نيست و نه تنها غذاي مورد نظرشان پخته نخواهد شد كه حتي از همين غذا هم قرار نيست سهمي ببرند، راه پيشنهاديشان چيست؟ رفتن به راه اول يا ماندن در همين راهي كه هيچ معنايي ندارد جز اينكه پذيرفتهاند قرار نيست تغييري در وضعيت ايجاد شود؟ و اما راه سوم كه بازگشت به صندوق راي است. از بين كساني كه عدم شركت در انتخابات را براي زندگي مردم مفيدتر ميدانستند هنوز نشانهاي ديده نميشود كسي به سبب آنچه در اين سه سال بر مردم گذشته، نتيجه گرفته باشد كه بازگشت به انتخابات و تلاش براي بيرون رفتن از وضعيت حاكميت يكدست، راهي است براي رنج كمتر مردم. ولي شايد همان عقلانيت حسابگر كه تاكنون باعث جلوگيري از رفتن به راه اول و در پيش گرفتن ويراني به اميد آباداني شده، به اين نتيجه برسد كه ايجاد مانع بر سر راه تختهگاز رفتن حاكميت يكدست، شايد كمي از آلام مردم بكاهد و اميد به آينده را در دلشان روشن كند. تا برگزاري انتخابات مجلس آينده كمتر از يك سال و تا شروع فعاليتهاي نامزدها كمتر از 6 ماه مانده است. بايد ديد آنهايي كه عدم شركت در انتخابات را براي مردم مفيدتر ميدانند در اين مدت كوتاه باقيمانده چه تصميمي ميگيرند.
حرفه معلمي و سلامت شخصيت
خشونتها و ضعفهاي معلمان بيشتر مربوط به اين دسته از شاخصهاي الزامآور حرفه معلمي است. استخدام معلمان كه در سنين جواني صورت ميگيرد و بيشتر معلمان از طريق دانشگاه فرهنگيان به استخدام در ميآيند بايد مورد تجديدنظر جدي قرار گيرد و در طول دوران دانشجويي بايد دانشجو معلمان مورد نظارت باشند تا بعد از فارغالتحصيل شدن از سلامت شخصيتي آنها اطمينان حاصل شود و در طول خدمت معلمان چه معلمان پذيرفته شده از طريق دانشگاه فرهنگيان يا ساير دانشگاهها كه از طريق دوره يكساله ماده 28 به استخدام در ميآيند، نظارت مستمري وجود داشته باشد كه اطمينان حاصل شود معلمان همچنان از سلامت شخصيتي برخوردار هستند. البته ناگفته پيداست كه وضعيت معيشتي و متغيرهاي اقتصادي و شرايط اجتماعي و فرهنگي را هم در اين زمينه بايد مدنظر قرار داد و به اين موضوع عميقتر و همهجانبهتر نگريست كه لازمه اين امر فراموش نكردن اين زنگ خطرهاست و ديدن بخش عظيم اين كوه يخي كه ما فقط بخش كوچك روي آب آن را ميبينيم.