ميراث حميد عنايت
محمود فاضلي
دكتر سيدحميد عنايت (زاده هشتم شهريور 1311 در تهران) تحصيلات خود را در رشته علوم سياسي در دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران دنبال كرد. در سالهاي جواني مدتي به فعاليت در حزب توده پرداخت. پس از كودتاي 28 مرداد 1332 از هواداران خليل ملكي و جامعه سوسياليستها بود. سالهاي تحصيلش در دانشگاه با دوران پرفراز و نشيب اوايل دهه 1330 همزمان شده بود، دورهاي كه در او احترام عميقي براي محمد مصدق نخستوزير قائل بود. در سال 1333 عنايت از دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران با رتبه شاگرد اول فارغالتحصيل شد.
در سال 1335 با استفاده از بورس دولتي براي ادامه تحصيل به انگلستان رفت و در رشته علوم سياسي در مدرسه اقتصاد و علوم سياسي دانشگاه لندن به تحصيل پرداخت و در 1337 فوقليسانس گرفت. عنوان رساله فوقليسانس عنايت «افكار عمومي بريتانيا و بحران نفتي ايران» بود. در سال 1339 عنايت در تاسيس كنفدراسيون دانشجويان ايراني در اروپا شركت داشت و به سمت دبير آن برگزيده شد. در 1341 درجه دكترايش را از مدرسه اقتصاد و علوم سياسي لندن دريافت كرد.
عنايت پس از فارغالتحصيلي، به علت فعاليتهاي سياسي كه در دوران دانشجويي در لندن بر ضد رژيم پهلوي داشت، ابتدا از بازگشت به وطن خودداري كرد و درصدد يافتن كار در انگلستان يا امريكا برآمد. بين سالهاي 1343-1341 براي بخش فارسي راديو بيبيسي در لندن كار ميكرد و در همين مدت مشغول به آموختن زبانهاي آلماني و پهلوي و تاريخ ايران باستان بود. پس از دو سال، به عنوان مدرس موقت در رشته فلسفه حقوق اسلامي به دانشگاه خارطوم (سودان) رفت و يك سال در آنجا مشغول به تدريس شد. بعد به لندن بازگشت و در آنجا ضمن اشتغال به فعاليتهاي فرهنگي از جمله ترجمه متون ادبي، فلسفي و حقوقي (فلسفه سياسي)، هفتهاي دو روز نيز به عنوان كارمند محلي بخش كنسولي سفارت ايران در لندن به كار پرداخت. خانم آنا والتن، محقق جامعهشناسي و تاريخ اقتصادي ايران و همسر حميد عنايت علاقه او به جبهه ملي، خاطره خود را از شركت خود و همسرش در مراسم ختم (روز هفت) درگذشت دكتر مصدق در اسفند 1345 چنين ياد ميكند: «چند هفته پس از ورود به تهران، شوهرم مرا با خود به مراسم هفت مصدق برد... عزاداراني از تمام اقشار و سطوح جامعه با اندوه عظيم و بالاتر از همه وقار و فرهنگي كه حكايت از مدنيتي شايسته داشت، گرد آمده بودند.» محمود عنايت برادر حميد، حضور او در احمدآباد را چنين توضيح داده است: «حضور در مزار دكتر مصدق در نظر رژيم حاكم نوعي جرم سياسي بود. به همين دليل بود كه از ماه بعد سختگيري بر مجله «نگين» بيشتر شد و حميد را هم چند روز بعد از آن مراسم به ساواك احضار كردند. درست در همان گيرودار در دانشكده حقوق از حميد دعوت كرده بودند كه راجع به امنيت قضايي سخنراني كند و گفته بود «آقا من خودم امنيت قضايي ندارم و به جرم حضور در احمدآباد احضارم ميكنند، آنوقت شما ميخواهيد راجع به امنيت قضايي حرف بزنم؟» بعد از بازگشت به ايران با رتبه استادياري در دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران مشغول به كار شد. در سال تحصيلي 48-1347 بورس تحقيقاتي آيزنهاور را دريافت كرد و به امريكا رفت. در 1351 جايزه تحقيقاتي دانشگاه تهران را از آن خود كرد و در 1352 بورس كالج سنت آنتوني دانشگاه آكسفورد را گرفت. در همان سال در دانشگاه تهران به سمت دانشياري ارتقا يافت. خيلي زود او به عنوان يكي از بهترين اساتيد دانشگاه نزد دانشجويان و همكاران دانشگاهياش شناخته شد و مدتي بعد به درجه استادي رسيد. از 1350 تا 1354 براي دو دوره به عنوان رياست بخش علوم سياسي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران برگزيده شد. عنايت در دانشگاه تهران تاريخ سياسي خاورميانه و جنبههاي اجتماعي و فكري جنبشهاي سياسي اسلامي در دوران متاخر را مورد بررسي قرار ميداد. او به ضرورت گفتوگو ميان گونههاي متفاوت روشنفكران و اهميت تركيب و تعامل به دور از جزمانديشي و تعصبات فرقهاي باور داشت. در همين راستا در سال 1355 در جلسات بحث و گفتوگو در منزل آيتالله مرتضي مطهري استاد فلسفه اسلامي در دانشگاه تهران شركت كرد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، با جبهه دموكراتيك ملي ايران (كه در 14 اسفند 1357 بر سر مزار مصدق در احمدآباد اعلام موجوديت كرد) به همكاري پرداخت. با تعطيلي دانشگاهها در ايران، به انگليس رفت و در 1359 به عنوان استاديار در كالج سنتآنتوني دانشگاه آكسفورد مشغول كار شد و به استادي تاريخ خاورميانه در دانشگاه آكسفورد و عضو دايمي كالج سنتآنتوني برگزيده شد. او تنها كتاب انگليسياش را با نام «انديشه سياسي در اسلام معاصر» كه درست يك ماه قبل از درگذشتش به چاپ رسيد، كامل كرد و آن را به استاد مرتضي مطهري اهدا و از او به بزرگي ياد كرد كه اين اقدام منجر به حملات گروهي از روشنفكران، تودهايها و سلطنتطلبها در خارج از كشور نسبت به او شد. ميراث حميد عنايت دهها مقاله و كتاب از جمله كتابهاي «انديشه سياسي در اسلام معاصر» ترجمه بهاءالدين خرمشاهي، «تاريخ انديشهها و نهادهاي سياسي در ايران و اسلام»، «فلسفه سياسي غرب، از هراكليت تا هابز»، «اسلام و سوسياليسم در مصر»، «شش گفتار درباره دين و جامعه»، «جهان از خود بيگانه»، كتابشناسي مآخذ علوم سياسي به زبان فارسي»، «افكار سياسي غرب، از فتح مصر به وسيله ناپلئون تا جنگ جهاني دوم» و چند كتاب ترجمه است. او كه در سالهاي پاياني عمرش همواره در انديشه مرگي زودهنگام بود در سوم مرداد 1361 در جريان پروازي از فرانسه به انگليس بر اثر عارضه قلبي در سن 50 سالگي درگذشت.