ادامه از صفحه اول
كرونا، جيمزوب
در اين زمينه هم بدون ترديد هر گروهي سعي ميكند گل خود را از اين گلستان بچيند و بار معنايي خود را بر اين يافتهها بار كند، ولي اين فقط يك كوشش اوليه است از سوي همه كساني كه با هر پديدهاي سوگيرانه برخورد ميكنند. بازار اين داوريها و برداشتهاي سوگيرانه كوتاهمدت است، هنگامي كه از ماجرا قدري بگذرد، داوريهاي بيطرفانهتر، ميداندار ميشوند. البته اين بدان معنا نيست كه تضعيف يا تقويت يك رويكرد اخلاقي، اجتماعي يا الهياتي هميشگي خواهد بود. همچنان كه ميتواند رفت و برگشتي باشد. به علت يك پديده تضعيف ميشود ولي پس از سالها و حتي سدهها به علل ديگري بازگشت به رويكرد قبلي رخ دهد. ولي آنچه براي نخبگان جامعه مهم است آن بازگشتهاي احتمالي كه در قرون بعد رخ ميدهد، نيست، بلكه اين رفتهاي كنوني است كه در ميانمدت اهميت دارد و بايد خود را با آن تطبيق داد. در هر صورت جيمزوب احتمالا اثراتي ماندگار بر تصور انسان از بود يا نبود خدا يا جايگاهي كه براي بشر در ادبيات ديني قايل هستند و نيز فلسفه هستي و زندگي دارد. واقعيت اين است كه بشر تصور از خدا را به اندازه خود كوچك و حتي حقير كرده بود، بنابراين احتمال دارد كه با انتشار بيشتر يافتههاي جيمزوب، اين تصور اصلاح شود و جايگاه خدا در ذهن حقير انسان ارتقا يابد و اگر كساني در عمل مانع اين تحول مثبت شوند، چه بسا مردم قيد آن را بزنند. البته اين بدان معنا نيست كه اثرپذيري همگان يكسان و يكسو باشد، ولي اجمالا احتمال دارد كه بشريت در بلندمدت نسبت به جايگاه و تواناييهاي خود در حيات قدري محتاطتر شود. هر چند همين تلسكوپ و دستاوردهايش نشانه قدرتمندي علمي بشر است. فراموش نكنيم كه اين اثرگذاري بهشدت مربوط است با وضعيت دين در جامعه كه آيا يك عامل سازنده و رو به پيش است يا يك عامل مقاومتكننده در برابر تحولات.
هرگز نميتوان پذيرفت!
اينك اما جمعي از نيروهاي داراي موقعيت در نظام سياسي كه احياي برجام را مغاير منافع خود ميدانند، به منظور تخريب و نابودي تمام پلهاي بازگشت به توافق، آشكارا از لزوم حمايت جمهوري اسلامي از جنگ تجاوزكارانه روسيه عليه اوكراين سخن ميگويند. چنين تحولي، علاوه بر مغايرت كامل آن با منشور ملل متحد و قواعد جهاني، نه فقط فشارهاي بينالمللي عليه ايران را تشديد ميكند بلكه معنايي جز وابسته شدن به روسيه و تبديل شدن به پادوي آن در نظام جهاني و بدناميهاي متعاقب آن ندارد.
درست به همين علت، دعوت به هر گونه حمايت از تجاوز روسيه به خاك اوكراين ايجاد بحران براي جمهوري اسلامي و كوششي بيسابقه براي مشروعيتزدايي كامل از آن است. ظاهرا ارايه تصويري وابسته از جمهوري اسلامي به روسيه كه نيروهاي سرنگونطلب در جا انداختن آن در بين تمام اقشار مردم ايران موفق نبودهاند، قرار است از طريق پارهاي محافل درون قدرت كاملا جا انداخته شود! تصوير وابستگي اگر بين افكار عمومي بهطور فراگير جا بيفتد، ديگر هيچ سطحي از مشروعيت براي نظام باقي نخواهد گذاشت. بنابراين اگر نهادهاي مسوول با اين نوع توصيهها مخالفند لازم است هرچه سريعتر تكليف خود را با اين محافل روشن كنند و اگر با آنها موافقند، در آن صورت مسووليت فجايع ناشي از درگير شدن در جنگ اوكراين به نفع روسيه با همگي آنها خواهد بود. پس از حدود دويست سال تحمل مصيبت و رنجِ نفوذ قدرتهاي بيگانه در كشور، ايرانيان هرگز بازتوليد آن مناسبات شرمآور را با هيچ قدرتي و به هيچ بهانهاي نميپذيرند.
درباره شغل شريف بولتنسازي
مثلا در حالي كه قيمت كالاهاي مورد نياز سفره شهروندان ساعت به ساعت بالا ميرود، از تشديد روند نزولي نرخ تورم خبر ميدهند. يا در حالي كه دولت، هزينههاي خود را از طريق نقدينگي شركتهاي دولتي (كه همان دولت است) تامين ميكند، اعلام ميشود كه دولت فلان درصد كمتر از گذشته از بانك مركزي وام گرفته است. يك روز اعلام ميشود كه دولت از ماهها پيش هر روز 1.5 ميليون بشكه نفت صادر ميكند و پولش را هم نقد ميگيرد و دهها ميليارد دلار از پول نفت الان در بانك مركزي دپو شده و در همان حال واردات مواد اوليه بسياري از كارخانهها به دليل تنگناهاي ارزي وجود ندارد. در حالي كه حجم نقدينگي در دولت رييسي به طرز وحشتناكي بالا ميرود، آمارسازان و توليدكنندگان عدد و رقم، آن را پايين نشان ميدهند. اين عددسازي و آمارسازي اگر فقط از رسانههاي خاص و صرفا براي نشان دادن اينكه «شهر در امن و امان است، آسوده بخوابيد» منتشر شود قابل توجيه است اما وقتي ديده ميشود همين اعداد و ارقام نادرست، به زبان مسوولان رانده ميشود، اين خطر را ايجاد ميكند كه مبادا خودشان آن را باور كنند و همچون ملانصرالدين (كه خودش شايع كرد دو كوچه بالاترآش ميدهند و وقتي مردم دوان دوان به آن سو دويدند، خودش هم كاسه به دست در صف ايستاد) دچار اشتباه محاسباتي نشوند. متاسفانه در دولت سيزدهم تقريبا روزي نيست كه از اين آمارسازيها منتشر نشود. گاهي اين كار در قالب «نظرسنجيسازي» هم توليد ميشود و يك سري اعداد و ارقام خيالي براي محبوبيت فلاني و نامحبوبيت بهماني منتشر ميشود. گاهي هم بخشهايي از يك نظرسنجي كه كليتش مورد اشكال نيست حذف ميشود و فقط بخشهايي از آن انتشار مييابد كه كاملا كاريكاتورگونه و به دور از واقعيتهاست. كساني كه نخستين روزها و ماههاي جنگ تحميلي را به خاطر دارند حتما يادشان هست كه روزنامهها تلفات ارتش عراق را منتشر ميكردند و مينوشتند مثلا فلان تعداد هواپيماي جنگي سقوط كرده، اين مقدار تانك منهدم شده و اين تعداد از افراد دشمن كشته شدهاند. در كوتاهمدت حاصل جمع تانكهايي كه ادعا ميشد منهدم شده از كل تعداد تانكهاي دنيا هم فراتر ميرفت! همينطور درباره هواپيماها و ساير ادوات و... در آن مقطع هوشياري رسانهاي باعث شد كه بعد از مدتي جلوي آن آمارسازيها گرفته و اطلاعات صحيح و منطقي به مخاطب ارايه شود. اگر اين روزها هم چنين تدبيري از سوي بزرگان دولت به كار گرفته شود، جلوي فضاحتها گرفته خواهد شد.