گزارش موسسه خاورميانه از تقابل تهران و تلآويو
راهبرد اسراييل نسبت به ايران در حال شكلگيري است
بيشك اسراييل را بايد مهمترين مخالف و مانع بازگشت امريكا به برجام و احياي توافق هستهاي دانست. حملات و عملياتهاي خرابكارانه اسراييل در خاك ايران موسوم به دكترين اختاپوس و تلاشهاي ديپلماتيك براي همراه كردن بعضي كشورهاي عربي با هدف مقابله با تواناييهاي نظامي ايران، تنها گوشهاي از تلاشهاي اسراييل براي توقف و شكست مذاكرات احياي برجام است. از سوي ديگر، عزم ايران در دفاع از منافع خود، پاسخ به خرابكاريهاي اسراييل و ايجاد توازن منطقهاي، همگي ميتواند در صورت شكست مذاكرات پيامدهاي بسيار گستردهاي را براي تمام كشورهاي منطقه در پي داشته باشد. موسسه خاورميانه اخيرا گزارش مفصلي درباره تقابل ايران و اسراييل و آينده مذاكرات احياي برجام به قلم جودت بهجت و عبدالرسول ديوسالار منتشر كرده كه ترجمه كامل آن در سايت اعتمادآنلاين قابل مشاهده است. گزيدهاي از اين يادداشت به شرح زير است. راهبرد جديد اسراييل براساس واقعيت توافق برجام در حال شكلگيري است. احتمال فروپاشي برجام يا توقف طولانيمدت آن رو به افزايش است و در خلال اين زمان ممكن است برنامه هستهاي ايران بيشتر پيشرفت كند، در حالي كه حمله نظامي اسراييل همچنان بهطور بالقوه داراي پيچيدگيهايي است كه رفع آن فعلا محتمل نيست. بنابراين اسراييل لازم ميداند كه راهبرد خود را براي محدود كردن و مهار ايران بازنگري كند و ارتقا دهد. در چند سال گذشته اين برداشت در اسراييل رو به گسترش بوده كه برنامه هستهاي ايران را نميتوان از گستره راهبرد نظامي تهران جدا كرد. با اين تصور و برداشت، راهبرد كنوني اسراييل بر بسيج منابع منطقهاي براي مهار همزمان برنامههاي نظامي و نيز هستهاي ايران تمركز دارد. اسراييل ميكوشد تا به همراه اعراب به اجماع و تعهد منطقهاي قوياي با هدف مشترك مقابله با تواناييهاي نظامي ايران دست يابد، در حالي كه در كوتاهمدت، مشاركت كامل اعراب و اسراييل عليه ايران بعيد به نظر ميرسد. ادغام متعلقات نظامي اعراب، اسراييل و ايالات متحده در منطقه در حوزههاي پدافند هوايي و موشكي، امنيت دريايي و نيروهاي عمليات ويژه، قابليتهاي جديدي را براي بازدارندگي ايران فراهم ميكند. حتي اگر چنين طرحي در عمل نتايج اندكي داشته باشد، براي اسراييل اين ويژگي را دارد كه اگر در آينده به حملات پيشگيرانه عليه تاسيسات هستهاي ايران اقدام كند، چنين ادغام دفاعياي به محدود كردن پاسخ تلافيجويانه ايران كمك خواهد كرد. به بيان ديگر، در چشم مقامات اسراييلي چنين همكاريهاي دفاعي منطقهاي يكي از مراحل آمادهسازي براي ضربه زدن به ايران تلقي ميشود. علاوه بر اينها، نزديكتر شدن حضور نظامي اسراييل به مرزهاي ايران، اسراييل را در جاسوسي اطلاعات و ضربه زدن از داخل كشور بسيار توانمندتر ميكند. در اصل، اسراييل با پيگيري و پيشبرد همكاريهاي نظامي- فني با شركاي منطقهاي، فرصتطلبانه از رقابت اعراب و ايران سود ميبرد. چندين تحول درهمتنيده در تغيير شكل چشمانداز راهبردي منطقهاي، تحقق راهبرد ادغام نظامي را آسانتر كردهاند. نخست اينكه در آگوست ۲۰۲۰ و پس از طي مذاكرات طولاني، امارات متحده عربي و بحرين توافقنامههاي عاديسازي روابط با اسراييل را امضا كردند كه به توافق آبراهام معروف است. دوم، ترديد برخي از رهبران خليجفارس به پايبندي ايالات متحده در دفاع از آنان، فضاي سياسي را براي تقويت همكاري امنيتي با اسراييل فراهم كرده است. سوم، توجه مجدد ايالات متحده به منطقه و سفر اخير بايدن به اسراييل و عربستان سعودي نشاندهنده تعهد ايالات متحده به مشاركت نظامي قويتر اعراب و اسراييل بود. نقش اصلي در حصول اطمينان از اجراي تعهدات فني و رويهاي در طرح ادغام نظامي بر عهده ستاد فرماندهي مركزي ايالات متحده امريكا (سنتكام) گذاشته شده است و به اين روش ايالات متحده پايبندي به تعهدات خود را در قبال شركايش برجسته ميكند. يكي از تصميمات ارتش ايالات متحده كه تغيير اين راهبرد را آسان كرد انتقال اسراييل از منطقه مسووليت ستاد فرماندهي اروپايي ايالات متحده امريكا (يوكام) به منطقه سنتكام در اوايل سال ۲۰۲۱ است. در عين حال، ادغام نظامي دوستانه به حفظ كشورهاي عربي در مدار غرب و مديريت پوشش ريسك آنان در برابر روسيه و چين كمك خواهد كرد. همكاري بين كشورهاي عربي و اسراييل در ايجاد يك ساختار كاملا يكپارچه دفاع هوايي و موشكي از هماكنون آغاز شده است، ولي همچنان راه درازي در پيش است. در ژوئن ۲۰۲۲، گانتز، وزير دفاع اسراييل، به قانونگذاران اسراييلي گفت كه اورشليم بخشي از يك مشاركت نظامي منطقهاي با كشورهاي عربي به نام «اتحاد دفاع هوايي خاورميانه» است. اعضاي اين ابتكار جديد با همديگر و نيز با ايالات متحده عليه موشكهاي هدايت شونده، راكتها و پهپادهاي ايراني همكاري خواهند كرد. گانتز مدعي شد اين اتحاد منعقد است و قبلا به حملات ادعايي ايران پاسخ داده است. يك مقام اسراييلي گفت كه كشورهاي همكار در اين ابتكار امكانات سختافزاري خود را به اشتراك نميگذارند بلكه فقط سيستمهاي دفاع هوايي مربوط به خود را از طريق ارتباطات الكترونيكي از راه دور هماهنگ و همزمان ميكنند. گزارشهاي تاييدنشدهاي نيز از استقرار سامانههاي راداري اسراييل در امارات و بحرين حكايت دارند.
پاسخ ايران
اما ايران نيز در حال تهيه پاسخ خود با منطق «توازن تهديد» است. همانطوركه مطالعات مربوط به تنشهاي موجود در تنگه هرمز در سالهاي ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ و نيز سال ۲۰۱۹ نشان ميدهد، چنانچه تهران واقعهاي را تهديدي ذاتي و فزاينده برداشت كند، از واكنشهاي محافظهكارانه فاصله ميگيرد و در عوض راهبردي كوتاه را اتخاذ ميكند تا طرف مقابل را با هزينههاي متقابل آشنا كند و خود امتيازات بيشتري به دست آورد. اصل توازن قوا بر تفكر راهبردي ايران حاكم است. از ديدگاه تهران، همكاري نظامي اعراب و اسراييل بهطور بالقوه ميتواند وضعيت موجود منطقه و توازن تهاجمي- دفاعي موجود را تغيير دهد. با در نظر گرفتن اين موضوع، حداقل دو سياست همپوشاني ممكن است پاسخ ايران را از منظر راهبردي شكل دهد. نخست، تهران ممكن است برنامه هستهاي خود را راهي براي ايجاد توازن در نظر بگيرد. گسترش روابط نظامي اعراب و اسراييل ممكن است رهبري تهران را متقاعد كند كه حفظ برنامه هستهاي در سطح فعلي ممكن است در آينده مزاياي امنيتي داشته باشد. اگر تهران به اين نتيجه برسد كه همكاري نظامي منطقهاي براي مقابله با تواناييهاي ايران و فارغ از وضعيت توافق هستهاي توسعه مييابد، احتمالا به اين نتيجه ميرسد كه احياي برجام خطر امنيتي بيشتري براي ايران دارد. در اين صورت، تهران ممكن است تصميم بگيرد گزينه تشديد تنش هستهاي را به عنوان پاسخ حفظ كند. واكنشهاي قبلي ايران از همين منطق پيروي ميكرد و تهران به حملات اسراييل با افزايش حجم و ظرفيت غنيسازي پاسخ ميداد. دوم اينكه تهران ممكن است با تقويت نيروهاي نيابتي منطقهاي و افزايش كمكهاي امنيتي خود به آنان، قدرت خود را بسط دهد و موقعيت بازدارندگي خود را تقويت كند. از قضا، نزديكتر شدن روابط نظامي فني بين كشورهاي عربي و اسراييل، فقط سبب ميشود كه نقش حياتي شبكههاي شيعه در يمن، عراق و سوريه در رويارويي با اين جبهه جديد پررنگتر شود. با وجودي كه مذاكرات جاري بين ايران و شوراي همكاري خليجفارس بهطور بالقوه ميتواند تنشهاي سياسي را تا حدي كاهش دهد، ولي با توجه به فقدان گفتوگوهاي امنيتي- نظامي ملموس بين ايران و كشورهاي عربي، دور از تصور نيست اگر تهران نيز تصميم به واكنش فني متقابل بگيرد. منظور از واكنشهاي فني ايران مواردي است شامل فراهم كردن سيستمهاي وسايل نقليه هوايي بدون سرنشين با توانمندي پيشرفته براي نيروهاي نيابتي، توسعه دامنه گروههايي كه تسهيلات و ادوات پيچيده از ايران دريافت ميكنند و نيز يافتن نيروهاي نيابتي جديد. به عبارت ديگر، تهران ممكن است به تدريج برنامههاي تهاجمي خود در سراسر منطقه را افزايش دهد تا از قابليتهاي دفاعي رو به رشد رقباي خود عقب نماند.
چشمانداز
پيامدهاي بالقوه اين پوياييهاي توازني و ضدتوازني براي آينده خاورميانه بسيار شوم و ترسناك است. اين پوياييها دورنماي دستيابي به راهحل سياسي براي مسائل كليدي منطقهاي را پيچيدهتر ميكند- نتيجهاي كه ميتواند بر آينده تلاشهاي عاديسازي روابط ايران و شوراي همكاري خليجفارس تاثير منفي بگذارد. عاديسازي روابط بين اسراييل و همسايگان عرب، اگر به ارتقاي تلاشهاي ديپلماتيك براي پايان دادن به مناقشه اعراب و اسراييل كمك كند و راه را براي چاره دو كشوري هموار كند، آنگاه ميتواند به امنيت منطقهاي، ثبات سياسي و شكوفايي اقتصادي كمك كند. اما اگر عاديسازي به عنوان تلاشي براي ايجاد توانايي مشترك اعراب و اسراييل براي مهار نظامي ايران تلقي شود، آنگاه اين روند ميتواند به بيثباتي بيشتر كل خاورميانه منجر شود. رويكرد بهتر اين خواهد بود كه راههايي براي كاهش تنشهاي فزاينده بين اسراييل و ايران، حمايت از مذاكرات ايران با عربستان سعودي و امارات متحده عربي و تشويق گفتوگوهاي راهبردي منطقهاي، بهويژه مذاكرات دفاعي عربستان و ايران جستوجو شود. گرم شدن اخير روابط ميان آنكارا از يك سو و بيتالمقدس، رياض و ابوظبي از سوي ديگر، تحولي خوشايند است. در حركتي رو به جلو، دولت بايدن بايد به دنبال ايجاد چنين فضايي باشد و از قدرتهاي بزرگ خاورميانه بخواهد تا يك معماري امنيت منطقهاي فراگير ايجاد كنند، فضايي كه در آن نگرانيهاي امنيتي مشروع همه بازيگران شناسايي شده و مورد توجه قرار گيرد.
مترجم: آسیه یزدی