داغ جفا
كيست آن كش سر پيوند تو در خاطر نيست يا نظر با تو ندارد مگرش ناظر نيست
نه حلالست كه ديدار تو بيند هر كس كه حرامست بر آن كش نظري طاهر نيست
همه كس را مگر اين ذوق نباشد كه مرا كان چه من مينگرم بر دگري ظاهر نيست
هر شبي روزي و هر روز زوالي دارد شب وصل من و معشوق مرا آخر نيست
هر كه با غمزه خوبان سر و كاري دارد سست مهرست كه بر داغ جفا صابر نيست
هر كه سرپنجه مخضوب تو بيند، گويد گر بر اين دست كسي كشته شود نادر نيستسعدي