چراغ سينماي اجتماعي
رضا اصفهانيزاده
در تاريخ پر فراز نشيب هنر، اندكشمارند كساني كه رويدادهاي فرهنگي و اجتماعي جامعه را زودتر از آنكه رخ دهد، درمييابند و به سوي مسيري ماندگار اثر مينهند، كيميايي هنرمند مولفي است با رويه انتقادي كه زمانه را جلوتر از تاريخ درمييابد، او قريحه فيلمسازي را موشكافانه آنچه پيرامون خود ميبيند با وسواس عجيبي در فيلم خود بازتابش را صريح منعكس ميكند، هم مانند قيصر، خاك، گوزنها تا خائنكشي مسعود كيميايي از حقيقت هويت خود آگاهست و براي يافتن ريشههاي فكرياش معناي زندگي را در معرفت آدمها ميجويد، فيلمهاي كيميايي آينه مسائل روز جامعه در قالب باورها و ايمان به عقيده مقدس خودش هستند كه آگاهانه و عامدانه آنها را نمايش ميدهد، دغدغه كيميايي در خلق قصه انسانهاي معاصر است؛ روايت مضامين عزت نفس، صداقت، رفاقت كه با گذشت زمان كمرنگ يا از بين رفته و او با جرات و سهولت از آن دفاع ميكند. فيلمهاي كيميايي اكثرا نمايش آشكار زخم و تنهايي است و سينماي امروز او تصويرسازي مدرن تا حد زيادي كاملتر ادامه راه قيصر ارجاع به داستاني با زخمي قديمي در چهره قهرمانان كيميايي كه شاخصترين مسائل جاري را در فيلمهايش دارد، زخمي ريشهدار كه خون ندارد و زمان طولاني در مسير عدالتخواه اين خون ريخته شده، فضاسازي و شخصيتپردازي كيميايي در هر دهه فيلمسازياش با پايبندي به اصول و آرمانهايش شرايط اجتماعي خاص هر دوران كه انعكاس روحيه جامعه را پا به پاي تحولات روزگار خويش روايت ميكند، اگر نگاه اجمالي به دو فيلم آخر كيميايي «خون شد» و «خائنكشي» داشته باشيم ايشان استادانه با استفاده از تمثيل و استعارهها با ساختار متعرض فرياد ميزند، اعتراض او كاملا عريان است اگر از سطح اين دو فيلم به عمق آنها حركت كنيم درخواهيم يافت كه قهرمانان در كالبد قهرمان ديگر پايان همديگر نيستند بلكه ادامه و استمرار راه برحسب متعلقات انديشگي روز است، نمونه پختهتر كارنامه او در ساختار نشانهشناختي اعتراض «فيلم گوزنها» است كه نماد مبارزه و آزاديخواهي است، كيميايي ثابت كرده كه سينما (صدا، دوربين حركت) همراه با وجوه صنعت و هنر در انديشه اجتماع بسيار تاثيرگذار است، آقاي كيميايي آرزوي ساخت فيلمهاي ديگري در صحنههايي ماندگار سينما برايتان دارم.