• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5269 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۱۰ مرداد

فقط 5 درصد از بافت سنتي ماسوله باقي مانده است

ثبت جهاني «ماسوله» براي ميراث آيندگان

آرش خدابخش

درباره نويسنده: كارشناس ارشد معماري از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران و ماسوله‌شناس، پيشكسوت و پرسابقه‌ترين پژوهشگر ماسوله. آرش خدابخش داراي 37 سال سابقه فعاليت پژوهشي در ماسوله است. در اين مدت بيش از 9 سال ساكن دايم ماسوله و به مدت 6 سال نيز معاون مدير ميراث فرهنگي ماسوله بوده است. خدابخش از سال 1382 تاكنون مشاور ارشد در امور فني و اجتماعي و عضو ثابت شوراي راهبردي ميراث فرهنگي ماسوله بوده است. او همچنين تهيه و تدوين‌كننده پيش‌نويس پرونده ثبت جهاني ماسوله در يونسكو در سال 1395 است. سازمان «آموزشي، علمي و فرهنگي ملل متحد» كه به «يونسكو» معروف است، متولي ثبت آثار تاريخي، فرهنگي و طبيعي كشورهاي مختلف جهان در مجموعه‌اي به نام «ميراث جهاني» است. همان‌طور كه از نام اين سازمان بين‌المللي پيداست، ثبت آثارِ با ارزشِ بشري در فهرست ميراث جهاني، در جهت اهداف آموزشي، علمي و فرهنگي اين سازمان انجام مي‌شود. يونسكو از سال 1356ش. (1975م.) با تكيه بر كنوانسيون يا پيمان‌نامه‌اي ويژه اين امر، تا به امروز 1154 اثر از 167 كشور جهان را در فهرست ميراث جهاني انتخاب كرده و به ثبت رسانده است. از اين تعداد 897 اثر به عنوان اثر فرهنگي، 218اثر به عنوان اثر طبيعي و 39 مورد نيز به عنوان اثر تركيبي فرهنگي و طبيعي در فهرست ميراث جهاني به ثبت رسيده است.
از اين ميان، 26 اثر فرهنگي و دو اثر طبيعي از ايران در اين فهرست قرار گرفته‌اند. سه اثر كه عبارتند از: ميدان امام اصفهان، تخت جمشيد و چغازنبيل اولين آثاري هستند كه در سال 1356ش. (1979م.) در فهرست قرار گرفته‌اند و منظر فرهنگي اورامانات نيز به عنوان يكي از سه منظر فرهنگي، آخرين اثري است كه در سال 1400ش. (2021م.) از ايران، به اين فهرست افزوده شده است.
هدف كنوانسيون يا پيمان‌نامه ميراث جهاني، آن‌طور كه در متن اصلي آن آمده است، عبارت است از: 
«شناسايي، محافظت و معرفي ميراث فرهنگي و طبيعي با ارزشِ برجسته جهاني و انتقال آن به نسل‌هاي آينده».
براساس متن صريح همين كنوانسيون، معيارها و شرايط ثبت آثار فرهنگي و طبيعي، تنها با هدف زير تدوين شده است:  «راهنمايي كشورهاي عضو در جهت حفاظت و مديريت آثار ميراث جهاني». بدين‌ ترتيب، براساس متن صريح و واضح كنوانسيون ميراث جهاني، اثري قابل ثبت در فهرست ميراث جهاني است كه داراي «ارزش برجسته جهاني» يا «OUV» باشد. به عبارت ديگر هر اثرِ داراي ارزشي، ولو بسيار با ارزش براي عده‌اي، لياقت قرار گرفتن در ميان ميراث جهاني را ندارد، بلكه ارزش يا ارزش‌هاي نهفته در آن بايد در ميان معيارهاي ارزشمندي جهاني پذيرفته شده بشري جاي گيرد كه شامل 10 معيار تدوين شده است. البته بايد متذكر شد كه از ديدگاه يونسكو، دارا بودن ارزش برجسته جهاني تنها شرط لازم براي ثبت جهاني است، اما شرط كافي نيست. اثري كه خواهان ثبت در فهرست ميراث جهاني است، بايد در سه حوزه ديگر نيز شرايط مورد نياز را احراز كند. متن كنوانسيون در اين مورد چنين است:  «براي آنكه اثر، داراي ارزش برجسته جهاني شناخته شود، بايد از شرايط اصالت و سلامت نيز برخوردار و جهت نگاهباني از آن، داراي نظام حفاظتي و مديريتي كافي باشد.»
دو حوزه بسيار مهم و تعيين‌كننده كه هم‌رديف هم هستند، زير عنوان «اصالت» و «سلامتِ» اثر در كنوانسيون ميراث جهاني شناخته مي‌شوند كه چنين توصيف شده‌اند:  «اصالت و سلامت، مقياسي براي تماميت و دست نخوردگي اثر و مشخصه‌هاي آن است».
و نهايتا آنچه مي‌تواند بسيار تعيين‌كننده براي ثبت يك اثر در فهرست ميراث جهاني يونسكو باشد، وضعيت «نظام حفاظتي و مديريتي» اثر است. در اين ارتباط يونسكو براساس كنوانسيون ميراث جهاني مي‌خواهد كه «محافظت و مديريت اثر براي حفظ ارزش‌هاي برجسته جهاني و وضعيت اصالت و سلامت آن در زمان ثبت و اطمينان از حفظ يا بهبود آن در آينده انجام شود.»
«هدف نظام مديريتي، تضمين محافظت كارآمد از اثر، براي نسل حاضر و آينده است. مديريت كارآمد، شامل چرخه‌اي از فعاليت‌هاي شناسايي، محافظتي و معرفي اثر، به صورت درازمدت و روزانه است.»
در عين حال، كليه كشورهاي عضو يونسكو مسووليت‌هاي بسيار مهمي در ارتباط با اين آثار دارند كه اهم آنها براساس متن اصلي كنوانسيون عبارت است از: 
«الف. شناسايي، محافظت و معرفي آثار فرهنگي و طبيعي موجود در قلمرو خود و انتقال آن به نسل‌هاي آينده و كمك به كشورهاي خواهان كمك.
ب. تصويب سياست‌هاي كلي كه به ميراث، نقشي فعال در زندگي جامعه ببخشد.
پ. گنجاندن محافظت از ميراث در طرح‌ها و برنامه‌هاي جامع.
ت. ارائه خدمات براي شناسايي، حفاظت و معرفي آثار.
ث. ارتقاي پژوهش‌هاي علمي و فني براي خنثي‌سازي خطراتي كه آثار را تهديد مي‌كند.
ج. تعيين شرايط قانوني، علمي، فني، اجرايي و مالي متناسب، در ارتباط با حفاظت از آثار.
چ. ايجاد و ارتقاي مراكز آموزشي ملي و منطقه‌اي در زمينه‌هاي شناسايي و حفاظت و معرفي آثار و حمايت از پژوهش‌ها در زمينه‌هاي فوق.
ح. جلوگيري از هر اقدام عمدي كه به گونه‌اي مستقيم يا غيرمستقيم سبب تخريب آثار شود.
خ. بررسي و تشويق تاسيس بنيادها يا انجمن‌هاي ملي، دولتي و خصوصي براي ارايه تسهيلات به منظور حفاظت از ميراث جهاني.
د. بهره‌گيري از برنامه‌هاي آموزشي و اطلاع‌رساني براي تقويت آگاهي و حمايت عمومي از ميراث و آگاه‌سازي مردم از خطراتي كه آثار را تهديد مي‌كند.»
ديدگاه ما
آنچه به صورت بسيار فشرده بيان شد، چكيده‌اي از ديدگاه مكتوب و مصوب يونسكو در ارتباط با مقوله ميراث جهاني است. ديدگاهي كه شايد بتوان در يك جمله آن را باز هم فشرده كرد:  «شناسايي، نگهداري و معرفي ميراث برجسته جهاني براي نسل‌هاي آينده».
بايد توجه داشت كه اين ديدگاه، توسط كشورهاي مختلف جهان و طي جلسات متعدد كارشناسي و دقت نظر بسيار بالا، جمله به جمله و كلمه به كلمه تهيه، تدوين و مصوب شده است. همه كشورهاي عضو نيز چنانچه اثري را در فهرست ميراث جهاني به ثبت برسانند، موظف هستند به دقت آن را رعايت كنند. پرسشي كه در اينجا پيش مي‌آيد اين است كه «ديدگاه ما در مورد ثبت جهاني ماسوله چيست؟» «ما» به معناي تك‌تك مردمي كه خود را ماسوله‌اي مي‌دانند، به معناي تك‌تك مردم استان گيلان، به معناي تك‌تك مردم ايران، به معناي همه دست‌اندركاران دولتي و خصوصي در ماسوله يا استان گيلان يا در هر جاي بدنه دولتي كشور و به معناي هر صاحب منافعي در ماسوله. «رابطه ديدگاه ما با ديدگاه يونسكو چيست؟»
شناسايي ماسوله
- شناسايي و شناخت ماسوله چقدر براي ما اهميت دارد؟
- چقدر از ماسوله، آن‌گونه كه بوده، مي‌دانيم؟
- چه شناختي از ماسوله حتي نيم قرن گذشته داريم؟
- چه پژوهش‌هايي در ارتباط با شناسايي ماسوله انجام شده است؟
- آيا شناختي از لباس مردان و زنان ماسوله، آن‌گونه كه واقعا بوده است، داريم؟ 
- آيا مي‌دانيم غذاي روزمره مردمان اين سرزمين چه بوده است؟ 
- آيا مي‌دانيم سلسله مراتب اجتماعي مردم چگونه بوده است؟ 
- آيا مي‌دانيم كودكان در ماسوله، روزهاي خود را چگونه مي‌گذرانده‌اند؟ 
- آيا شناختي از عرف و آداب روزمره مردم داريم؟
- آيا مي‌دانيم قديمي‌ترين محله شهر كدام است؟ 
- آيا مي‌دانيم نجارهاي ماسوله نقش گره چيني‌هاي پنجره‌ها را از كجا آموخته‌اند؟ 
- آيا مي‌دانيم همجواري خانه‌ها چگونه تنظيم مي‌شده است؟ 
شايسته است كه بپذيريم كه صدها و هزارها ناشناخته ديگر وجود دارد كه مي‌توانند هرگز به شناسايي در نيايند، چون كاملا از بين رفته‌اند و هيچ مستندي از آنها باقي نمانده است.
بايد بپذيريم كه در شناسايي و شناخت ماسوله، عملا كاري در شأن ماسوله نكرده‌ايم و ناشناخته‌هاي‌مان بسيار بسيار بيش از شناخته‌هاي‌مان است؟
حفاظت ماسوله
- محافظت از ماسوله‌اي كه در نيم قرن گذشته بوده، چقدر براي ما اهميت داشته و دارد؟ 
- چقدر از ماسوله قديم حفاظت شده است؟ 
- چند خانه و بناي قديمي و دست نخورده باقي مانده؟
- پنجره‌هاي گره چيني شده ماسوله حفاظت شده‌اند؟ 
- چه ميزان از ويژگي‌هاي زندگي روزمره در ماسوله حفظ شده؟ 
- از اقتصاد معيشتي ماسوله حفاظت شده است؟ 
- از آبادي‌ها و مردمان تالش همزيست با ماسوله محافظت شده است؟ 
- كدام صنعت يا تجارت يا توليد در ماسوله حفاظت شده است؟
- آيا از صنايع آهن، چوب، چرم، پشم و پنير ماسوله حفاظت كرده‌ايم؟ 
- آيا از نام خاندان‌ها، ابزارآلات، مكان‌ها و آداب روزمره حفاظت كرده‌ايم؟ 
- آيا از دست‌بافته‌ها و روش‌هاي توليد آنها حفاظت كرده‌ايم؟ 
- آيا از روش‌هاي ساخت سنتي و بومي بناها حفاظت كرده‌ايم؟ 
- آيا از فضاهاي داخلي بناها و معماري آنها حفاظت كرده‌ايم؟ 
- آيا از پنجره‌هاي چوبي قديمي و گره چيني آنها حفاظت كرده‌ايم؟ 
- آيا از درهاي داخلي، گنجه‌ها، وسايل زندگي روزمره داخل خانه‌ها، از بخاري‌هاي ديواري و از زيراندازهاي داخل اتاق‌ها حفاظت كرده‌ايم؟ 
- آيا از انبارها و خم‌هاي دفن شده در كف انبارها حفاظت كرده‌ايم؟ 
- آيا از صندوق‌هاي بزرگ آرد و برنج و از ابزارآلات خانگي حفاظت كرده‌ايم؟
آيا شايسته نيست كه بپذيريم كه همه ما در حفاظت از آنچه مشخصه‌هاي ماسوله بوده است، كوتاهي كرده‌ايم؟ آيا نبايد بپذيريم كه به دليل عدم حفاظت از بسياران بسيار ارزش‌ها، براي هميشه آنها را از دست داده‌ايم؟ 
آيا مي‌پذيريم كه در حفاظت از آنچه بايد محافظت مي‌كرديم، عملا كاري نكرده‌ايم؟ و بسياران بسيار از آنها را براي هميشه از دست داده‌ايم؟
معرفي ماسوله
- معرفي ماسوله، آن‌گونه كه بوده و تا نيم قرن گذشته هم استمرار داشته، براي ما اهميت داشته يا دارد؟ 
- چه وجهي از ماسوله را سعي كرديم به ديگران معرفي كنيم؟ 
- تاكنون چند كتاب در معرفي ويژگي‌هاي مختلف ماسوله به چاپ رسانده‌ايم؟ 
- چه نمايشگاه‌هايي يا نشريه يا بروشوري براي معرفي ماسوله به مخاطبان ارايه كرده‌ايم؟
- آيا سعي كرده‌ايم ماسوله را آن‌گونه كه بوده، از طرق مختلف به دست‌اندركاران دولتي معرفي كنيم؟ 
- آيا سعي كرده‌ايم دوره‌هاي آموزشي يا معرفي براي مردم عادي، براي رده‌هاي سني مختلف، براي مسوولان دولتي و براي صاحبان منافع در ماسوله برگزار كنيم؟
- آيا براي معرفي صنايع سنتي ماسوله، براي روش‌هاي سنتي ساختمان، براي فرهنگ و زبان ماسوله‌اي دوره‌هاي آموزشي برگزار كرده‌ايم؟
- آيا تاكنون فيلم‌هاي مستند علمي در معرفي آنچه ماسوله بوده است، تهيه كرده‌ايم؟ 
- آيا سعي كرده‌ايم تارنمايي صرفا براي معرفي ماسوله راه‌اندازي كنيم؟
آيا شايسته نيست كه بپذيريم كه براي معرفي ماسوله، آن‌گونه كه بوده است، چندان اقدام عملي درخوري نكرده‌ايم؟ آيا مي‌پذيريم كه به دليل نبود معرفي صحيح ماسوله، تعريفي غيرواقعي از آن در ذهن‌ها به وجود آورده‌ايم؟
آيا نبايد بپذيريم كه ماسوله را آن‌گونه كه بوده است، براي خودمان هم معرفي نكرده‌ايم؟
عملكرد  ما
منصفانه است اگر بپذيريم كه پاسخ بيشتر پرسش‌هاي كليدي فوق، تاسف‌بار و شرم‌آور است. در نتيجه، منصفانه اين است كه بپذيريم، عملا ما چندان تلاش درخوري براي ماسوله، آن‌گونه كه بوده، نكرده‌ايم.  بله، بسيار قابل درك است اگر گفته شود كه بسيارند فعاليت‌هايي كه براي ماسوله به انجام رسيده‌اند. اما در عين حال، بسيار قابل درك هم هست اگر گفته شود كه به هزار و يك دليل فعاليت‌هاي انجام شده، نتيجه درخور و در شأن ماسوله نداشته و چه‌بسا نتايج معكوس هم به بار آورده است. شايد بد نباشد با ارائه چند نمونه عددي ساده، وضعيت امروز ماسوله را در مقايسه با كم و بيش نيم قرن پيش از آن، به عنوان يك ميراث منحصر به‌فرد تاريخي و فرهنگي در سطح ملي و شايد جهاني بسنجيم تا كمي بيشتر ملموس شود كه ما در راستاي شناسايي، محافظت و معرفي ماسوله براي نسل‌هاي آينده چه كرده‌ايم؟
براساس اولين آمار جمعيتي رسمي متعلق به سال 1335ش. (1956م.) جمعيت ساكن دايمي در 12 ماه سالِ ماسوله برابر 1942 نفر بوده است، اين جمعيت در سرشماري سال 1395ش. (2017م.) به تنها 393 نفر رسيده است. اين در حالي است كه به نظر مي‌رسد تنها كمتر از يك‌سوم از اين جمعيت، اصالتا اهل ماسوله باشند. به عبارت ساده‌تر، از حدود 2000 نفر ماسوله‌اي بعد از تنها 60 سال، تنها 100 نفر ماسوله‌اي در ماسوله باقي مانده‌اند. به عبارت باز هم ساده‌تر، تنها 5درصد ماسوله‌اي‌ها در ماسوله مانده‌اند و 95درصد اهالي اصلي ماسوله، اين محل را براي هميشه ترك كرده‌اند. در مقايسه‌اي ديگر، براساس آمار رسمي كشوري مربوط به سال 1345ش. (1966م.) تعداد 268 آبادي و ييلاق در زير نفوذ يا به مركزيت ماسوله قرار داشتند. از اين تعداد، براساس آمار سال 1395ش. (2017م.) تنها 23 آبادي و 28 ييلاقِ خالي از سكنه، تابع ماسوله باقي مانده‌اند. به عبارت ديگر كمتر از 10درصد اين آبادي‌ها تا امروز باقي هستند. تنها در 50 سال، 90درصد آبادي‌هاي تابع ماسوله از بين رفته‌اند.اين در حالي است كه در سرشماري همان سال 1345ش. (1966م.) مجموع نفوس ساكن در آبادي‌هاي تابع ماسوله برابر 6946 نفر بوده است. در صورتي كه در آمار سال 1395ش. (2017م.) اين تعداد به 11795 نفر افزايش يافته است. اين بدان معناست كه برخلاف ماسوله، معدود آبادي‌هاي باقي‌مانده با رشد 150درصدي، جمعيت در 50 سال اخير مواجه بوده‌اند.
در مقايسه‌اي ديگر، مي‌توان از تغيير در تعداد دانش‌آموزان دوره دبستان ماسوله ياد كرد. براساس آمار موجود در اداره آموزش و پرورش شهرستان فومن، تعداد دانش‌آموزان دوره دبستان مدرسه ماسوله در سال 1355ش. (1976م.) برابر 294 نفر بوده است. يعني هر كلاس دبستان حدود 60 دانش‌آموز داشته است. اين تعداد پس از گذشت تنها 40 سال، كمتر از 6 نفر بوده است، يعني هر كلاس يك نفر. به عبارت ديگر، تعداد دانش‌آموزان مدرسه، تنها 5درصدِ 40 سال پيش است و 95درصد كاهش داشته است. در مقايسه‌اي ديگر، در زمان ثبت ملي ماسوله در سال 1354ش. (1973م.) حدود 400 خانه قديمي و تاريخي در ماسوله وجود داشت كه از اين تعداد پس از 55 سال، تنها 20 خانه باقي مانده است. به عبارت ديگر تنها 5 درصد خانه‌هاي موجود در ماسوله قديمي و سنتي هستند و 95درصد آنها در كمتر از 60 سال، از بين رفته است. در مقايسه‌اي ديگر، به جرات مي‌توان گفت كه بيش از نيمي از خانه‌هاي ماسوله يعني حدود 200 خانه، تا 40 سال پيش، در كف انبار طبقه همكف خود خم‌هاي مدفون شده نگهداري پنير داشتند. اگر هر خانه به‌طور متوسط 5 خم پنير داشتند، در مجموع 1000 خم پنير در ماسوله نگهداري مي‌شده است. امروز حتي يك خانه و حتي يك خم پنير در ماسوله براي نگهداري پنير وجود ندارد. به عبارت ديگر صددرصد اين صنعت از بين رفته است. در مقايسه‌اي ديگر، تا 40 سال پيش تقريبا هر خانه در ماسوله به‌طور متوسط بين 7 تا 10 نقش چوبي در پنجره‌هايش يا در گنجه‌هاي داخلي‌اش، 
به كار برده بود. يعني دست‌كم 2800 تا 4000 نقش چوبي قديمي و سنتي در پنجره‌ها و گنجه‌هاي 400 خانه ماسوله قابل مشاهده بود. امروز اگر 20 خانه تاريخي باقي مانده باشد، در مجموع تنها 140 تا 200 نقش چوبي قديمي در سيماي ماسوله باقي مانده است. به عبارت ديگر، تنها كمتر از 5درصد از نقوش چوبي قديمي در پنجره‌هاي سيماي ماسوله وجود دارد و 95درصد آنها از بين رفته است. در مقايسه‌اي ديگر، ارزش سرمايه‌اي يك خانه معمولي در 60 سال پيش، به‌طور معمول حدود 15000 تومان بوده است. درحالي كه ارزش خانه‌اي مشابه در سال جاري شايد بيش از سه ميليارد تومان برآورد مي‌شود. اين بدان معناست كه در 60 سال اخير، سرمايه‌ها حدود 200هزار برابر شده است. مي‌توان ادعا كرد كه ثروت بسيار بسيار بيشتري دراختيار جامعه محلي نسبت به 60 سال پيش قرار دارد. اما هيچ بخشي از اين سرمايه، در راستاي منافع عمومي ماسوله 
به كار گرفته نشده و نمي‌شود. از اين دست مقايسه‌ها بسيار مي‌توان نمونه آورد. اگرچه كه به دليل نبود اطلاعات علمي و مستندات مكتوب و دقيقِ مكفي، هرگز اين اتفاق نيفتاده است و هرگز هم امكان وقوعش وجود نخواهد داشت، چراكه وقايع و آنچه بر سر ماسوله آمده است، هرگز مورد پژوهش و مستندنگاري دقيق و علمي قرار نگرفته و در نتيجه دانسته‌هايي دقيق و علمي از آنها باقي نمانده است. بدين ‌ترتيب مي‌خواهم ادعايي را ارايه كنم كه به احتمال زياد به رگ غيرت خيلي‌ها برخواهد خورد، اينكه: «نه ماسوله را مورد شناسايي قرار داده‌ايم، نه از آن محافظت كرده‌ايم و نه كاري درخور، براي معرفي به نسل حاضر و نسل‌هاي آينده انجام داده‌ايم.» اگرچه نبايد از ياد برد كه فعاليت‌هاي بي‌شماري در اين نيم قرن اخير و به ويژه پس از ثبت ماسوله در فهرست آثار ملي كشور به انجام رسيده است. مي‌توان آمار بلندبالايي از سرمايه‌گذاري‌ها و تعداد بناهاي مرمت شده ارايه كرد. اما آنچه مهم و تعيين‌كننده است، نتايج حاصل از اين فعاليت‌ها و اقدامات است و نه خود فعاليت‌ها. فعاليت‌ها و اقداماتي كه همه به‌طور يكجانبه و تحكمي از سوي دولت، بدون برنامه‌ريزي، بدون نظارت و بدون سنجش و ارزيابي نتايجِ حاصله همراه بوده است. بايد بپذيريم كه هيچ كدام از اين فعاليت‌ها، ولو با ارائه اعداد و ارقام مالي و اعتباري چشمگير نتوانسته است اصالت، سلامت و تماميت ماسوله را حتي در مورد ارزش‌هاي برجسته و منحصربه‌فرد ماسوله، آن‌گونه كه حتي در 50 سال پيش بوده، شناسايي، حفاظت و معرفي كند. آمار مكتوب و رسمي ارايه شده، متاسفانه تاييدكننده اين ادعاست كه «ماسوله تاريخي را از دست داده‌ايم.»  آنچه امروز از ماسوله قديم باقي مانده چه در مقوله‌هاي فيزيكي و ملموس و چه در مقوله‌هاي معنوي و ناملموس تنها 5درصد از آن چيزي است كه تا 50 سال پيش وجود داشته است. اين بدين معناست كه ما ‌بايد هر ساله دست‌كم 20 برابر بيشتر به موضوع ماسوله، به شناسايي آن، به حفاظت آن و به معرفي آن براي نسل حاضر و نسل‌هاي آينده اهميت مي‌داديم، تلاش مي‌كرديم، مديريت علمي و سرمايه‌گذاري فني، انساني و مالي مي‌كرديم.
ثبت  جهاني
در چنين شرايطي، اصرار داريم كه ماسوله را به عنوان يك ميراث جهاني كه داراي ارزش‌هاي برجسته بشري و جهاني است، نه تنها براي نسل امروز و نسل‌هاي آتي كشورمان، بلكه براي تمامي جهان، در فهرست ميراث جهاني مورد تاييد يونسكو به ثبت برسانيم. شايد منظور ما از ماسوله، همين 5درصدي است كه از آن باقي مانده است. فكر نمي‌كنيم با توصيفاتي كه ارايه كردم جا داشته باشد پيش و قبل از هر چيز ديگر سعي كنيم به اين پرسش اساسي، به ويژه به خودمان، پاسخ دهيم كه «از ثبت جهاني ماسوله دنبال چه هستيم؟»
- آيا مي‌خواهيم 26 اثر ثبت شده جهاني كشورمان را به 27 برسانيم؟
- آيا مي‌خواهيم دست‌كم يك اثر از استان گيلان در فهرست ميراث جهاني داشته باشيم؟
- آيا مي‌خواهيم به نام حفاظت ماسوله، از سازمان يونسكو اعتبارات مالي كسب كنيم؟
- شايد بخواهيم ارزش املاك و ابنيه در ماسوله بيش از اين سر به فلك بكشد؟
- شايد بخواهيم گردشگر بيشتر، خدمات گردشگري بيشتر و راه‌هاي ارتباطي عريض‌تري براي ماسوله احداث كنيم؟
- شايد هم دنبال همه اين موارد براي ماسوله هستيم؟
- .......؟
ولي شايد بهتر باشد كمي عميق‌تر و خردمندانه‌تر به دنبال پاسخ باشيم. چه بسا بتوانيم به نكاتي پي ببريم كه ما را تا حدي از كوتاهي‌ها، ندانم‌كاري‌ها و اشتباهات گذشته مصون كند. يك مثال ساده مي‌تواند كمك ما باشد. فرض كنيد امروز صبح، به ما اعلام كنند كه به‌طور مثال ارزش تن‌پوشي كه با آن به بيرون از خانه مي‌رويم، هزار برابر آن چيزي است كه خودمان مي‌دانستيم؛ آنگاه چه رخ خواهد داد؟ آيا زندگي روزمره ما مثل ديروز و پريروز با همان تن‌پوش و با همان روال هميشگي ادامه خواهد يافت؟ يعني ما با همان تن‌پوش به خيابان مي‌رويم، به ديگران تنه مي‌زنيم يا اجازه مي‌دهيم كه تنه بخوريم، سوار تاكسي يا اتوبوس مي‌شويم و اگر موقع خوردن ناهار ذره‌اي غذا روي آن ريخت، صبر مي‌كنيم تا شب آن را بشوييم؟ بسيار بعيد مي‌دانم چنين باشد. غيرممكن است با آن تن‌پوش، آن‌گونه رفتار كنيم كه قبلا مي‌كرديم. فكر مي‌كنم حتما به گونه‌اي ديگر با اين تن‌پوش رفتار مي‌كرديم. حتما در حفاظت و نگهداري و حرمت گذاشتن بر آن بيشتر همت مي‌گمارديم. با مسووليت و دقت و حساسيت بسيار بيشتري به آن نگاه مي‌كرديم. غير از اين است؟ با اين مثال ساده مي‌خواهم بگويم كه افزايش ناگهاني ارزش‌ها، اگرچه در كوتاه‌مدت منجر به ايجاد غرور، افتخار و مباهات خواهد شد، اما در ميان‌مدت و بلندمدت افزايش مستمر محدوديت‌ها، افزايش مستمر مسووليت‌ها و افزايش مستمر تعهدات را به همراه خواهد داشت. در عين حالي كه نگراني از آسيب ديدن يا از دست دادن اين ارزشِ والا نيز به‌طور مستمر افزايش خواهد يافت. بدين ‌ترتيب همه ما موظف به پذيرش هر چه بيشتر محدوديت‌ها و تعهدات و تحمل هر چه بيشتر نگراني‌ها خواهيم شد. اين بدان معناست كه ثبت جهاني ماسوله -البته اگر قرار باشد كه بر ارزش معنوي ماسوله نزد ما بيفزايد-‌علاوه بر هر امتيازي كه براي آن قائل شويم، به معناي محدوديت‌ها و سختگيري‌هاي بيشتر براي همه ما و نيز مسووليت‌ها و تعهدات هر چه بيشتر خواهد بود. همه ما صاحبان نامي در فهرست ميراث جهاني خواهيم بود كه ارزش آن، نه تنها از مرزهاي شهرستان فومن و استان گيلان فراتر رفته، بلكه مرزهاي كشوري را نيز پشت سر گذاشته و متعلق به جهان و همه بشريت در حال و آينده شده است. ديگر ماسوله تنها به ما تعلق ندارد تا هر بلايي كه بخواهيم بر سر آن درآوريم. سازمان‌هاي بين‌المللي، ناظر بر رفتار ما در قبال اين اثرِ متعلق به جهان خواهند بود و با دقت نظري كه به‌طور مستمر بر رفتار ما اعمال خواهند كرد، عرصه را بر بسياري رفتارهاي خودخواسته و خودسرانه ما، به ‌شدت تنگ خواهند كرد. 
- با چالش‌هاي پيش آمده و با محدوديت‌ها و مسووليت‌ها و سختگيري‌هاي جديدي كه به دليل ثبت شدن ماسوله در فهرست ميراث جهاني يونسكو مواجه هستيم، چگونه برخورد خواهيم كرد؟ 
- آيا روال گذشته را در پيش خواهيم گرفت؟ 
- آيا منصفانه و خردمندانه است كه همچنان بي‌تفاوت، بي‌مسووليت و حتي مخرب، نقش‌آفريني كنيم؟
نتيجه
سازمان جهاني يونسكو بر‌اساس يك خواست و اراده جهاني، همان‌گونه كه در بخش نخست اين نوشتار توضيح داده شد، قصد كرده است با هدف «شناسايي، حفاظت و معرفي» آثاري كه ارزش برجسته جهاني و بشري دارند را براي جهانيان و نسل‌هاي آينده بشري، در مجموعه‌اي به نام ميراث جهاني از همه كشورها گردآوري كند. در اين راستا، اين سازمان جهاني از كشورها، يعني همه ما و نه فقط دولت‌ها، مي‌خواهد كه با پذيرش مسووليت‌هاي بسيار بيشتر و ارائه تضمين‌ها و تعهدات عملي، آثار خود را براي افزودن در اين مجموعه جهاني، به آنها اعلام داريم. اين خواست و اراده جهاني مي‌تواند براي ما يك امكان و يك دستاويز تلقي شود تا با كمك آن، ماسوله را به عنوان يك اثر منحصر‌به‌فرد و با ارزش تاريخي، فرهنگي و طبيعي كه همواره بدان‌ها مي‌باليديم، بيشتر ارج و احترام بگذاريم. تغيير ديدگاه و رويه دهيم و با همسو شدن با تفكر جهاني، جايگاهِ درخورِ خود را در‌قبال اين ميراث و ثروت ارزشمند گذشتگانِ دورمان به دست آوريم. برخلاف گذشته و گذشتگان نزديك‌مان، ماسوله را براي خودمان و براي نسل‌هاي آينده خودمان و براي ساير جهانيان مورد شناسايي، حفاظت و معرفي قرار دهيم. بايد به خاطر بسپاريم كه ثبت جهاني ماسوله، تنها يك نقطه عطف در تاريخ معاصر ماسوله نخواهد بود، بلكه مي‌تواند و صدالبته بايد نقطه عطف و دگرديسي‌اي در ديدگاه و عملكرد خودِ ما در قبال ماسوله باشد. اين اتفاق مي‌تواند و بايد نشان از ورود به مرحله خردمندانه‌تري براي خود ما باشد كه مانند گذشتگان دورِ ماسوله، با اين اثر ارزشمند تاريخي، رفتاري خردمندانه‌تر داشته باشيم. چنانچه اين تغيير و دگرديسي در خود ما رخ ندهد، ثبت جهاني ماسوله، چيزي جز يك پرونده كاغذي و مورد تمسخر در تاريخ ماسوله‌اي كه معلوم نيست چيزي از آن باقي بماند، نخواهد بود.  اما اگر اين تغيير در خود ما رخ دهد، همگان شاهد خواهيم بود كه اساسا ثبت جهاني ماسوله در فهرست ميراث جهاني يونسكو، تنها يك اقدام ساده، پيش پاافتاده و كم‌اهميتِ نمادين خواهد بود، چون تحول و ثبت اصلي در درونِ خود ما روي داده است.
دو انتخاب پيش‌رو داريم: 
انتخاب اول:  «ادامه دادن به روند موجود و از دست دادن 5درصدِ باقي مانده از ماسوله، بدون شناسايي، حفاظت و معرفي آن به خودمان و به نسل‌هاي آينده و در نتيجه عدم موفقيت در ثبت جهاني اين ثروتِ با ارزش.»
انتخاب دوم:  «ادامه ندادن به روند موجود و شروع روندِ جديدِ شناسايي، حفاظت و معرفي ِهمه و همه آنچه از ماسوله قديم براي ما باقي مانده و البته كشف آنچه باقي نمانده، براي خودمان و براي نسل‌هاي آينده‌مان و نهايتا افزوده شدن ماسوله در حافظه تاريخي بشري و جهاني.»
انتخاب با خود ماست.


     ثبت جهاني ماسوله، تنها يك نقطه عطف در تاريخ معاصر ماسوله نخواهد بود، بلكه مي‌تواند و صد البته بايد نقطه عطف و دگرديسي‌اي در ديدگاه و عملكرد خودِ ما در قبال ماسوله باشد. اين اتفاق مي‌تواند نشان از ورود به مرحله خردمندانه‌تري براي خود ما باشد كه مانند گذشتگان دورِ ماسوله، با اين اثر ارزشمند تاريخي، رفتاري خردمندانه‌تر داشته باشيم.
    در زمان ثبت ملي ماسوله در سال 1354ش. (1973م.) حدود 400 خانه قديمي و تاريخي در ماسوله وجود داشت كه از اين تعداد پس از 55 سال، تنها 20 خانه باقي مانده است. به عبارت ديگر تنها 5 درصد خانه‌هاي موجود در ماسوله قديمي و سنتي هستند و 95 درصد آنها در كمتر از 60 سال، از بين رفته است.
    آمار مكتوب و رسمي ارايه شده، متاسفانه تاييدكننده اين ادعاست كه «ماسوله تاريخي را از دست داده‌ايم.» آنچه امروز از ماسوله قديم باقي مانده چه در مقوله‌هاي فيزيكي و ملموس و چه در مقوله‌هاي معنوي و ناملموس تنها 5 درصد از آن چيزي است كه تا 50 سال پيش وجود داشته است. 
    اصرار داريم كه ماسوله را به عنوان يك ميراث جهاني كه داراي ارزش‌هاي برجسته بشري و جهاني است، نه تنها براي نسل امروز و نسل‌هاي آتي كشورمان، بلكه براي تمامي جهان، در فهرست ميراث جهاني مورد تاييد يونسكو به ثبت برسانيم. شايد منظور ما از ماسوله، همين 5درصدي است كه از آن باقي مانده است.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون