روي ديگر سكه
محسن نعيميزاده
حتما در مراودات روزانه خود، با افرادي مواجه شدهايد كه به نظر عبوس، بدخلق يا نچسب به نظر ميرسند. افرادي كه ممكن است با برچسبهاي مختلفي كه به آنها ميزنيم، معرفي و شناسايي شوند. فرض كنيم پيرامون مافردي وجود دارد كه عليرغم موقعيت مشابه اجتماعي يا حتي اقتصادي، رويه و منش كاملا متفاوتي دارد كه اين تفاوت ميتواند ناشي از وجود يك اختلال يا كژكاري رواني باشد كه ما از آن بياطلاعيم.
مطمئنا رابطه با اين فرد به زعم ما يك رابطه معيوب و پر از اشكالات عمده است كه ما را به تحمل كردن اين فرد وا ميدارد.
اما مجبوريم كه در كنار اين فرد باشيم، او را تحمل كنيم، زيرا ما بايد با افرادي كه با ما فرق دارند مراوده داشته باشيم و رفتارهاي ناخواسته ديگري را تحمل كنيم و در قبال اين تحمل، نقش بازي كنيم، نقش يك فرد پذيرنده و عاري از هر نوع مشكل و بهشدت سازگار.
ريشه اين قبيل مشكلات در ناديده گرفتن تفاوتهاي فردي و همچنين قضاوتهاي روزمره افراد است.بدون اينكه بدانيم يا برايمان مهم باشد كه افراد ديگر در چه دنيايي زيست ميكنند. ما صرفا با تكيه بر اطلاعات ناقص خود از افراد ديگر، دست به قضاوت آنها ميزنيم.
به عنوان مثال فردي را در نظر بگيريد كه از اختلالات رواني رنج ميبرد. وجود يك اختلال رواني در اين فرد، نگاه و عملكرد او را در زندگي عادي با اشكالات زيادي همراه ميكند. اين فرد قادر به تصميمگيري بدون دغدغه نيست و نميتواند مانند يك فرد معمولي بدون در نظر گرفتن محالات، عملكرد خوبي از خود نشان دهد.
نتيجه اقدامات اين فرد ميتواند اين تصور را در ما ايجاد كند كه وي خود را تافته جدا بافته ميداند و مدام در حال به رخ كشيدن خود است، در حالي كه علت تمام اين مشكلات به وجود يك اختلال رواني بر ميگردد. اختلالي كه ما از آن بياطلاعيم اما تمام تفكرات ما درباره اين فرد از همين بياطلاعي و عدم شناخت صحيح ما نشأت ميگيرد.
در ارتباطات و بدهبستانهاي روزمره خود با افراد مختلف، تمام احتمالات را در نظر بگيريم.شايد وجود يك رفتار ناپسند از سوي ديگران رفتاري غير ارادي باشد كه علل مختلفي دارد.قضاوت نكردن و پذيرش بدون قيد و شرط ديگران تا جايي كه به ما آسيبي وارد نكرده ميتواند راهكار مناسبي براي جلوگيري از نشخوار فكري و ايجاد دغدغههاي مختلف در خصوص رفتار و شخصيت ديگران باشد.