درك و دانش مديران
اين مشكلات برآمده از مسائل كلان اقتصاد است كه باعث شده ريسك اقتصاد ايران بالا رود. بخش قابل توجهي از مشكلات اقتصادي كشور در بازارهاي گوناگون برآمده از مشكلات اقتصاد سياسي است. سياستگذار و فعال اقتصادي اگر اين واقعيتها را نبيند، خطرناك است. البته عدم آگاهي فعال اقتصادي به خودش و سرمايهاش ضربه ميزند، اما جهل مديران اقتصادي، كل شاكله اقتصادي را به هم ميزند و دچار مشكل ميكند. در آن زمان است كه آقاي مسوول بايد تصميمات سخت بگيرد و به اين پرسشها پاسخ دهد كه آيا نرخ بهره را بالا ببرد يا نه؟ اگر بالا ببرد، يكسري تبعات دارد و اگر نبرد، تبعات ديگري دارد. هر كدام از مسيرها و احتمالات نيازمند آگاهي و تخصص و تجربه است. مدير اقتصادي زماني كه در مسير دوراهيها و چندراهيها قرار ميگيرد، درك و ميزان آگاهي خود را نشان ميدهد. وقتي مديري اعلام ميكند، نميخواهد اقتصاد را به برجام گره بزند از يك فقدان آگاهي صحبت ميكند. نميتوان اعلام كرد نبايد اقتصاد را به برجام گره زد، چراكه گزارههاي اقتصادي در سطح جهان يك زنجيره به هم پيوسته است. اين ارتباط خود به خود وجود دارد و اين اتصال برقرار و به هم تنيده است. امروز وزير انرژي آلمان نميتواند بگويد: «نبايد اقتصاد آلمان را به انرژي روسيه گره زد!» اين ارتباط و اتصال برقرار است، زماني كه اقتصاد آلمان از انرژي روسيه محروم شود، منهاي 2 تا منهاي 4درصد، شاخصها در اقتصادي مانند آلمان را دچار ريزش ميكند. مدير آلماني اين را ميبيند و تلاش ميكند، براي آن برنامهريزي كند، چون اقتصاد براي او اولويت است و نميخواهد اقتصادش زياد ضربه بخورد، چراكه اگر اقتصادش دچار مشكل شود به لحاظ سياسي، حزب حاكم سقوط ميكند. اما در ايران اين ارتباط ميان تصميمات اقتصادي و ضرورتهاي پس از آن وجود ندارد. دولتها يكييكي روي كار ميآيند، بدون اينكه با تبعات تصميمات خود روبهرو شوند و فراز و نشيب مرتبط با اين تصميمات را مشاهده كنند.