دولت و گردنه احياي برجام
در بين اين نيروها ديدگاههاي مختلفي درخصوص برجام وجود دارد كه از مخالف تا موافق را ميتوان مشاهده كرد و حتي جاي بسي تعجب است كه برخي از نيروهاي مخالف برجام در دولت قبل اكنون در تيم مذاكرهكننده حضور دارند. لذا به نظر ميرسد درخصوص برجام و احياي آن در خود دولت اتفاقنظر وجود نداشته باشد و به نظر ميرسد مشكل اصلي رييسجمهور در همين نكته باشد. 2- تامل در مذاكرات برجام و سپس احياي آن در دولت قبل و دولت فعلي بيانگر اين مهم است كه موضوع هستهاي ايران و مذاكرات مربوط به آن هم براي طرف ايراني و هم طرف امريكايي تبديل به يك موضوع حيثيتي و ارزشي گرديده است و اين در حالي است كه تبديل يك موضوع در مذاكرات ديپلماتيك به موضوع حيثيتي و ارزشي دست كارگزاران سياست خارجي را براي مانورهاي ديپلماتيك بسته و سبب ميگردد تا آنها به موضوع نگاه صفر و صدي داشته باشند. 3- مجلس محترم در مصوبه خود در اسفند 1399 درخصوص احياي برجام هرگونه توافق درخصوص احياي آن را منوط به لغو تمامي تحريمهاي امريكا عليه ايران كرده است حال آنكه مذاكرات مربوط به احياي برجام است و هيچگاه در برجام همه تحريمها لغو نگرديده و چنين امتيازي به ايران داده نشده بود لذا اين قانون نيز خود چالشي فراروي مازاد تيم مذاكرهكننده است. 4- تنشهاي ايجاد شده در روابط روسيه و چين با غرب به ويژه امريكا بر سر موضوع اوكراين و تايوان تا اندازهاي سبب گرديده است تا همگرايي لازم در مذاكرات بين گروههاي مذاكرهكننده به ويژه گروه 1+5 وجود نداشته باشد و طرفهاي چيني و روسي به ويژه روسها سعي كنند در صورت امكان از كارت مذاكرات هستهاي ايران براي چانهزني با غرب در حل مسائل ديپلماتيك خود استفاده كنند. 5- هدف اصلي امريكا در مذاكرات به بنبست كشاندن آن و مقصر جلوه دادن ايران به منظور همراه كردن ديگر طرفهاي مذاكره با خود براي ارجاع مجدد پرونده هستهاي ايران به شوراي امنيت و قرار دادن ايران ذيل بند هفت است، اما عليرغم وجود چنين چالشهايي فراروي رييسجمهور و كارگزاران سياست خارجي وي براي احياي برجام در مقابل دولت از چند امتياز نيز برخوردار است: 1- شعار اصلي انتخاباتي دولت مردمي بودن بوده است و اكنون نيز شخص رييسجمهور تاكيد بر اجرا و عملياتي كردن آن دارد لذا به نظر ميرسد افكار عمومي انتظار دارد نامبرده به شعار انتخاباتي خود درخصوص برجام پايبند باشد. 2- رييسجمهور از امتياز طلايي يكدست بودن بلوك حاكميت استفاده كرده و با استفاده از اين فرصت طلايي اين گره كور ديپلماسي ايران را باز كند. 3- عليرغم اين واقعيت كه شايد برجام و احياي آن تاثير زيادي بر حوزه اقتصادي نداشته باشد اما واقعيت آن است كه پيامدهاي رواني احياي آن براي اقتصاد و معيشت مردم مهم است و عدهاي را كه سالها از فرصت تحريم صاحب سرمايههاي كلان گرديدهاند از اين فرصت محروم و قطعا اين تحول با شعار دولت مبني بر مقابله با فساد و بيعدالتي تطبيق ميكند و سبب بهبود وضع معيشت مردم، ثبات اقتصادي و مهمتر از همه كارآمدي دولت و تقويت پايگاه مردمي آن ميگردد. 4- رييسجمهور به دليل پايگاه مردمي و مذهبي خود نبايد نگران مخالفت گروههاي مخالف برجام در حاكميت يا نهادهاي غيرسياسي باشد چراكه نامبرده در اين خصوص از حمايت افكار عمومي و مهمتر از همه نخبگان سياسي دانشگاهي و حوزوي از همه جناحها برخوردار است. بنابراين باتوجه به چنين پيشينهاي نگارنده بر اين باورم كه رييسجمهور محترم براي باز كردن اين گره كور ديپلماسي همانند برخي موضوعات ديگر مانند رابطه با عربستان بايد شخصا تصميم قاطع بگيرد؛ بدينمعنا كه با مدنظر قرار دادن منافع ملي و براساس چارچوب قانون اساسي درخصوص تصميمات كلان يعني مشورت با نخبگان و بررسي موضوع در شوراي عالي امنيت ملي و سپس كسب نظر مهمترين مقام مذهبي و سياسي كشور خود در اين خصوص تصميم بگيرد و مانع از دخالت گروههاي فشار يا نهادهاي بيروني گردد. شاهكليد اتخاذ چنين تصميمي از سوي رييسجمهور مدنظر قرار دادن منافع ملي از سوي وي است و رييسجمهور بايد براي نيل بدين منظور با مدنظر قرار دادن سه اصل عزت، حكمت و مصلحت عمل كند و در صورت ضرورت با قاطعيت، شفافيت و پاسخگويي با چالشهاي فراروي خود مقابله كند. در صورت اتخاذ چنين راهكاري از سوي دولت نامبرده بايد مطمئن باشد كه اتخاذ اين مهم هم در تحكيم پايگاه مردمي دولت وي و هم در كارآمدي و مشروعيت آن تاثيري قابل توجه خواهد داشت.