به بهانه زادروز هيچكاك
جادوي آلفرد كبير!
شاهكارهايي كه هنوز تماشاگر دارند
شاهين شجري كهن
بسياري از فيلمسازان بزرگ تاريخ سينما، آثارشان در صدر فهرستهاي برترينها قرار ميگيرد و فيلمهايشان در ليستهاي منتخب بسياري از آكادميها، منتقدان، باشگاههاي سينمايي، دانشگاهها و محافل هنري ردههاي بالايي را اشغال ميكند، ضمن اينكه در بزرگي آنها هم هيچ ترديدي نيست. بيشك آنها نامهايي هستند كه در تاريخ سينما با احترام از آنها ياد ميشود، كساني كه از بنيانگذاران سبكها و پيشرفتهاي تكنيكي سينما به شمار ميروند، استاداني كه به نوعي زبان سينما را شكل دادند و ساختند. از آيزينشتاين و گريفيث واينس و بسياري از بزرگان ديگر گرفته تا ستارههاي بزرگ عصر استوديو و چهرههايي در دهه ۱۹۴۰. چه آن زماني كه سينماي هاليوود در قبضه كمپانيهاي بزرگ بود و چه در همه اين دوران استادان بزرگي آمدند و رفتند كه هر كدامشان افتخارات زيادي دارند و اسمهاي سرشناس تاريخ سينما محسوب ميشوند به اصطلاح غولهاي پانتئون سينما هستند. كارگردانهايي كه در هرجاي دنيا اسمشان را ببريم همه علاقهمندان سينما، پژوهشگران، نويسندگان و منتقدان با احترام از آنها ياد ميكنند.
اما بحث مهمي كه وجود دارد اينكه بسياري از اين استادان بزرگ و برجسته، امروز بيشتر به واسطه جايگاه تاريخيشان به ياد آورده ميشوند. به عبارتي ارزش و اهميتشان به خاطر نقشي است كه در تاريخ داشتند و فيلمهايشان هم در عين اينكه هنوز هم آثار باارزشي محسوب ميشوند اما ديگر ديده نميشوند. به عنوان مثال به اين توجه كنيد كه در خيلي از فهرستهاي برترينها و بهترين فيلمهاي تاريخ، تا همين چند سال پيش فيلم همشهري كين در بالاترين نقطه علاقهمنديها قرار ميگرفت، البته سالهاي بعدتر كمكم اين انحصار شكست و سرگيجه هيچكاك و ريوبراوو به نوعي جايگزين بعضي فيلمهاي بزرگ اين فهرست شد، اما به نظرم همان موقع هم كه همشهري كين به عنوان شاهكار سينمايي و بنيانگذار بسياري از تكنيكهاي دوربين و تدوين، نورپردازي، كارگرداني و روايت بوده و اين مختصات را رواج داده، اين فيلم بيشتر حالت موزهاي داشت يعني به عنوان اثر بزرگ تاريخساز و دورانساز از آن ياد ميشد و از اين جهت در صدر فهرستها قرار ميگرفت، ولي امروز بيننده ديگر علاقه ندارد پاي تماشاي همشهري كين بنشيند يا حداقل از حوصله بينندههاي عمومي خارج است. البته كه دوستداران و مشتاقان و دانشجويان سينما قطعا بارها و بارها چنين فيلمهايي را ميببينند و درباره مختصات و ويژگيهاي آن ساعتها بحث ميكنند اما خيلي از تودههاي مخاطب امروز اين فيلمها برايشان جذابيت ندارد به اين دليل كه در اين بمباران جديدي كه هر روز با جلوههاي چشمگير و قصههاي جذاب در سريالهاي نتفيليكس فيلمهاي آمازون و سريالهاي روزانه بسياري از كمپانيها مواجه ميشوند و به اين شيوههاي جديد قصهپردازي و بازيگري و اجرا عادت ميكنند و با برگهاي جديدي از سينما مواجه ميشوند، شايد ديگر فرصت نكند كه برگردد و فيلمي از دهه ۱۹۴۰ ببينيد. فيلمهاي هفتاد سال پيش بيشتر به عنوان اثر موزهاي شناخته ميشود اما بعضي فيلمسازان و آثارشان اينگونه نيستند. سينماگراني نظير هيچكاك در كنار اورسن ولز، جان فورد، هاواردهاكس، بيلي وايلدر و بسياري از نامداران ديگر هم استادان بزرگي در تاريخ سينما هستند، هم آثارشان اهميت تاريخي را دارد و هم اينكه هنوز ميشود فيلمهايشان را تماشا كرد. شما فيلم رواني هيچكاك يا سايكو را در نظر بگيريد كه در ايران با نام روح نمايش داده شد. در حالت عادي بايد يك فيلم متوسط و فيلم بيمووي يا درجه دوم باشد اما در دست هيچكاك به اثر درخشان تاريخي تبديل ميشود كه هنوز هم نه تنها در فهرستهاي برگزيده بسياري از منتقدان قرار ميگيرد و مخاطبان و نسلهاي جديد دوباره اين فيلم را ميبينند، بلكه دنبالههايي براي اين فيلم ساخته ميشود، يا در همين دوران خودمان سريالهاي با الهام از اين فيلم ساخته ميشود، يا شخصيتهاي اين فيلم جداجدا قهرمانهاي فيلمها و سريالهاي ديگر ميشوند. يا درباره خود هيچكاك و نحوه ساخت فيلم رواني فيلم ساخته شده، اينها همه نكاتي است كه نشاندهنده زنده بودن يك اثر است.
شما نگاه كنيد آن سكانس چاقو خوردن در حمام درحالي كه دوش آب باز است و چشمهاي وحشتزده قرباني با ضربات متعدد چاقو كه با همراهي آرشههاي ويولون است چه صحنه تكاندهندهاي دارد. اين صحنه و ديگر سكانسها براي خيليها صحنه آشنايي در سينماست، طوري كه اگر خود فيلم را به ياد نياورند با ديدن اين صحنه متوجه ميشوند كه با فيلمي از هيچكاك مواجه هستند. يا پنجره عقبي هنوز فيلمي تاثيرگذار و قابل بررسي است. يا سرگيجه او را بارها و بارها ميتوان ديد و درباره سكانسهاي آن صحبت كرد. فيلمي خوشتصوير پر از جذابيتهاي دراماتيك پر از پيچ وخمهاي روايي با بازيهاي جيمز استوارت، كيم نوآك و هنري جونز كه واقعا شاهكار هستند و همينطور ديگر فيلمهايش نظير شمال از شمال غرب. به همين ترتيب خيلي از فيلمهاي هيچكاك بعد از گذشت ساليان همچنان به زندگي خود ادامه ميدهند و هنوز قابل ديدن هستند.
حتي بسياري از فيلمهاي سياه و سفيد هيچكاك؛ فيلمهايي كه مربوط به دوران اوليه فعاليت اين فيلمساز بودند، علاوه بر اينكه در وركشاپها تدريس ميشود؛ الهامبخش فيلمهاي ديگر هم هست. منتقدان كاركشته و باتجربه ميتوانند با ديدن فيلمي محصول سال ۲۰۲۲ تشخيص دهند كه كدام قسمتهاي فيلم الهام گرفته شده از كار كدام استادهاي قديمي تاريخ سينماست. الگوهاي روايي كه فيلمسازاني نظير هيچكاك بنا گذاشتند كه هنوز هم كاربرد دارد مثل سوسپانس يا تعليق كه ايده بسيار پركاربردي در سينما شد طوريكه از هيچكاك به عنوان استاد تعليق نام برده ميشود. به هر حال ميخواهم بگويم كساني مثل هيچكاك هرگز از بين نميروند، همانطوري كه يك شاعر بزرگ از ميان هزاران شاعر تاريخ يك سرزمين ميدرخشد. يعني فقط چند نفر مثل حافظ و سعدي و فردوسي و مولانا ميشوند. بقيه هم قطعا آثارشان محترم است اما در خانههاي مردم و بر سر زبانها قرار نميگيرند. در سينما هم همينطور است. از بين هزاران استاد و كساني كه بسيار در زمان خود تاثيرگذار هستند تعداد كمي ماندگار ميشوند و در نسلهاي بعدي هم تاثير ميگذارند، هيچكاك يكي از آنهايي است كه قطعا جاودان است.
فيلم «رواني» هيچكاك يا سايكو را در نظر بگيريد كه در ايران با نام «روح» نمايش داده شد؛ در حالت عادي بايد يك فيلم متوسط يا فيلم بيمووي يا درجه دوم باشد اما در دست هيچكاك به اثر درخشان تاريخي تبديل ميشود كه هنوز هم نه تنها در فهرستهاي برگزيده بسياري از منتقدان قرار ميگيرد و مخاطبان و نسلهاي جديد دوباره اين فيلم را ميبينند، بلكه دنبالههايي براي اين فيلم ساخته ميشود.
در همين دوران خودمان سريالهاي با الهام از فيلم «رواني» ساخته ميشود؛ يا شخصيتهاي اين فيلم جداجدا قهرمانهاي فيلمها و سريالهاي ديگر ميشوند؛ يا درباره خود هيچكاك و نحوه ساخت فيلم رواني فيلم ساخته شده، حتي بسياري از فيلمهاي سياه و سفيد هيچكاك، فيلمهايي كه مربوط به دوران اوليه فعاليت اين فيلمساز بودند، علاوه بر اينكه در وركشاپها تدريس ميشود، الهامبخش فيلمهاي ديگر هم هست. اينها نكاتي است كه نشاندهنده زنده بودن يك اثر است.