نقد فيلم «مردان» به كارگرداني آلكس گارلند سال 2022
ضد زن
آريو راقب كياني
فيلمهاي ترسناك فراطبيعي، همانطور كه از نامشان پيدا است دو مضمون ترس و ماوراء طبيعي را باهم در ميآميزند. شايان ذكر است كه در اين ژانر سينمايي حضور عناصر مذهبي بسيار تعيينكننده است و
از اين رو اينگونه فيلمها بيشتر روي المانهاي مذهبي تمركز دارند. چيزي كه در فيلمهاي ترسناك فراطبيعي نمود پيدا ميكند، حضور هيولاي عجيب و غريب يا شبحوار است كه علاوه بر ايجاد نقض قوانين فيزيكي مانند شكستن بعد مكان- زمان به عامل نابسامان رواني كاراكتر قرباني منجر ميشود. وجود الگوهايي چون يك نفرين ابدي و يك خانه دور افتاده به همراه اين هيولا، تركيب هراسآميز بودن اين ژانر سينمايي را كامل ميكند. حال اگر اين هراسآميزي از منظر فضاسازي در محيط روستايي به همراه مضامين انزواطلبي و همچنين ايجاد ترس از طريق اعمال و باورهاي مردم روايت شود، ژانر وحشت عاميانه (Folk) نيز به آن اضافه ميشود و لقب ميگيرد. البته كه بايد درنظر داشت كه سرگذشت هيولاي فراطبيعي به نوعي با اديان و باور عمومي درگير شده است. فيلم «مردان» اثر آلكس گارلند محصول سال 2022 فيلمي است در ژانر وحشت عاميانه فراطبيعي كه درباره داستان زني است به نام هارپر مالو (با بازي جسي باكلي) كه پس از خودكشي همسرش جيمز (با بازي پاپا اسيدو) قصد دارد تعطيلات را در عمارت روستايي در دهكده كاتسون بگذراند. فيلم با فلاشبكهايش، دو داستان قبل و بعد از خودكشي همسر هارپر را كه منزوي شده است، به صورت موازي و توامان نقل ميكند. فيلم مدام در حال بازيهاي ذهني امر خيالي و آينگي آن در امر واقعي است؛ البته كه در اين فيلم امر واقعي عذاب وجدان كاراكتر هارپر به دليل سقوط همسرش جيمز از بالكن طبقه بالا، باعث ميشود كه تمام المانهاي موجود در اين روستا از جمله مرد برهنه در قالب هيولاي داستان به صورت نمادين، شكل واقعيت به خود را بگيرند. فيلم «مردان» دنياي تكثيرشده و تعميميافته مرداني را نشان ميدهد كه در آن بازيگري چون «روري كينير» نقشهاي متعددي همچون كاراكترهاي «جفري» (صاحبخانه عمارت روستايي)، مرد برهنه، افسر پليس، ساموئل و مشتريان ميخانه را ايفا ميكند. آيا اين همگاني كردن و عموميت دادن و يكسانسازي چهره تمامي ساكنان مرد اين روستا براي كاراكتر هارپر جلوهاي از امر خيالي و وهمانگيز را در پي دارد كه جوابي به عذاب وجدان اين زن باشد؟ يا اينكه عدم پذيرش عذرخواهي شوهر سياهپوستش، باعث شده است كه تمامي مردان سفيدپوست و از جمله پسربچه سرگردان دهكده را به صورت خباثتانگيز مشاهده كند؟ چرا عمارت روستايي كه براي دوري از شهرنشينيهاي لندن و براي تسكين روحي هارپر انتخاب شده بود، به صورت امر نمادين، تمام خيالات و اوهام ذهن روانپريش اين كاراكتر را به صورت جهان تهديدكننده ديگري معنا كرد؟ ميتوان عمارت روستايي را به صورت زهدان ذهني «هارپر» تلقي كرد كه ديگر اجازه ورود هيچ ژن مردانهاي را به خود نميدهد و حتي پيشتر فيلم با سكانس ابتدايي قدم زدن اين كاراكتر در تونل راهآهن و صحنه تعقيب و گريز در آن، اين پيشزمينه ذهني را براي مخاطب ايجاد كرده است. تونلي كه حتي ديگر ورودي مسدود شدهاش، خود هارپر را به درونش راه نميدهد و ميتوان اين خصوصيت پنهان ذهن هارپر را آشكارسازي كرد كه او تنها متمايل به مراوده با دوست زنش، رايلي است. فيلم ميخواهد بين گناه و احساس گناه تمايز قائل شود و آن را به صورت پلان گاز زدن سيب به عنوان ميوه ممنوعه توسط هارپر به مخاطب ارايه دهد. فيلم تلاش دارد در برابر لذت مردانه و ابژگي زن تعادل برقرار كند و تصوير قالبشده از زن به عنوان عامل بارداري همچون درخت سيب را بشكند. فرار شخصيت زن فيلم يعني هارپر شايد در ظاهر امر از دست خودش باشد؛ وليكن او به صورت ناخودآگاه تلاش دارد نگاه سوژه شدن جنسيتي را ابتدا به ساكن از خود توسط شوهر مطلقهاش و در ادامه از امثال جفريها بردارد و چارهاي جز تقابل با دنياي مردهايي كه در برابر مسير او قرار گرفتهاند، ندارد. گاهي اوقات به دست آنها چاقو ميزند، گاهي اوقات با ماشين آنها را زير ميگيرد و گاهي هم به مرگ آنها تبسم ميكند. بنابراين كاراكتر هارپر با رهانيدن وجود خويش از مبدل شدن به شيءشدگي از سوي مردان فيلم، خط بطلاني بر دو قطعي فعال بودن مردانه و منفعل بودن زنانه ميكشد و تعريف ضد زن بودن را به عنوان جنس سهلالوصول در برابر بازيچه پسربچه و بازي مردان شموليت يافته شدن را انكار ميكند؛ چه به صورت امر واقع و چه به صورت امر خيالي.