ادامه از صفحه اول
دختران ايران طلسم 56 ساله را شكستند
از سوي ديگر با صعود تيم ملي واليبال زنان ايران در ديدار نهايي بازيهاي همبستگي كشورهاي اسلامي مدال نقره اين تيم قطعي شد كه نخستين نايبقهرماني تاريخ واليبال زنان ايران محسوب ميشود. مائده برهاني پس از فيناليست شدن در بازيهاي همبستگي كشورهاي اسلامي عنوان كرد: خداراشكر ميكنم كه براي اولينبار مدالي معتبر براي واليبال زنان كسب ميكنيم. مدالي كه بسيار زودتر از اينها ميتوانستيم به دست آوريم چون استحقاق آن را داشتيم. وي ادامه داد: مدال نقره اين مسابقات فعلا به صورت گارانتي نزد ايران است تا فردا كه به زمين رويم و بهترين مدال را با ياري خدا، كادر فني و تلاش بازيكنان به دست آوريم. برهاني با اشاره به توانمندي بازيكنان تيم ملي زنان اظهار كرد: شايد روي كاغذ تيم ملي زنان تيم چهارم يا پنجم بوده اما در دو مسابقه اخير نشان داديم كه دختر ايراني توانايي رسيدن به هر هدف و آرماني را در ورزش دارد. به همتيميهايم افتخار ميكنم و معتقدم اتفاقي بزرگ افتاده است. پشت خط زن تيم ملي زنان ايران در پايان خاطرنشان كرد: خانواده واليبال بايد درك كند كه چه اتفاق بزرگ و ارزشمندي براي واليبال زنان ايران افتاده و قطعا هم درك خواهد كرد. همچنين مهسا كدخدا كاپيتان تيم ملي واليبال زنان بعد از ثبت اين نتيجه درخشان ضمن ابراز خرسندي از اين برد، اظهار كرد: خداراشكر توانستيم در مسابقه مهم امروز با آناليز خوب حريف پيروز ميدان شويم. وي ادامه داد: براي تيم ملي زنان و فدراسيون واليبال ايران اين برد اهميت بسياري داشت و توانستيم براي اولينبار تاريخساز شده و به فينال راه يابيم. كدخدا با بيان اينكه بازيكنان براساس آناليز تمامي نكات را رعايت كرده و برنده اين بازي شدهاند، تصريح كرد: خود را براي حضور برابر تيم رقيب آماده ميكنيم تا فينال خوبي را پشت سر گذاشته و باز هم شگفتيساز شويم.
سازندگي خدمت يا خيانت؟ (5)
ملاقات هيات دولت با رهبري اشاره ميشود: اين دوره هشت ساله، براي كشور، يك دوره بسيار پركار و پرتلاش و پرعايد و حقيقتا دوره بازسازي بود. بازسازي براي ما يك آرزو بود. من فراموش نميكنم، روزهاي بعد از جنگ در آن جلسهاي كه به دستور امام تشكيل شد، چند نفري براي طرح خطوط اصلي بازسازي كشور نشستيم؛ به نظر خودمان آرزوهاي بزرگي را در آن نوشتهها آورديم، بحث و تصور كرديم كه انشاءاللّه در طول چندين سال انجام شود. آنچه در اين هشت سال رياستجمهوري شما اتفاق افتاده، از آنچه آن روز ما آرزو داشتيم، بيشتر است و حقيقتا كشور بازسازي شد... بخش قابل توجهي از اين، به خصوصيات شخصِ آقاي هاشمي برميگردد؛ يعني واقعا برخي خصوصيات در ايشان هست كه تاثير تام و تمامي در اين موفقيتها داشته؛ از قبيل برخورداري ايشان از روحيه كار - پركاري - روحيه ابتكار و نوآوري و ورود در ميدانهاي جديد و ناپيموده، همت بلند در امر سازندگي و نترسيدن از طرحهاي بزرگ و اقدام كردن شجاعانه در مورد كارهاي بزرگ، شيوه مديريت باز كه در ايشان وجود داشت و اين به همكاران ايشان امكان ميداد كه ابتكار و تلاش خودشان را به كار بيندازند و از آن استفاده كنند. ايمان عميق به توانايي خود نيز نقش زيادي داشت. همچنين هوشمندي در شناخت مسائل و مضايق و پيدا كردن راهحلها، بخشي از خصوصياتي است كه بلاشك موثر بود...خودم را موظف ميدانستم كه از اين دولت - كه يك دولت حقيقتا خدمتگزار و با ايمان و داراي حس خدمتگزاري و دلسوزي نسبت به مردم بوده است - حمايت كنم. اين، وظيفه ماست. مردم هم حقا و انصافا از دولت شما حمايت و از شما قدرداني كردند. حال، عمر اين دولت با همين احساس خوب، به پايان رسيد تاييد و تجليلهايي كه از دولت سازندگي در اين بيانات و ساير تعابير رهبر معظم انقلاب وجود دارد، در مورد هيچ يك از دولتهاي تاريخ جمهوري اسلامي وجود ندارد و تعجب از دلواپسان و برخي مقامات كشور اين است كه با وجود اين تاييدات باز هم تيغ تيز تخريب را متوجه دولت سازندگي كرده و اين دولت را باني مشكلات امروز جامعه عنوان ميكنند. ممكن است برخي افراطيون مدعي شوند كه ميزان حال افراد است و نظر رهبري نسبت به عملكرد دولت سازندگي تغيير كرده و آنچه ديروز ايشان خدمت ميدانسته است، امروز خيانت ميداند. در پاسخ بايد گفت كه اولا اين نگاه جفاي به رهبري و متزلزل نشان دادن نظرات ايشان است، اگر قرار باشد پس از آنكه رهبر انقلاب طي دهها سخنراني و پيام، صدها بار در تاييد و حمايت از شخصيت رييسجمهور و عملكرد يك دولت صراحت داشتهاند، پس از چند دهه مدعي تغيير نظرات ايشان شد، سايرين نيز نظرات امروز ايشان را با ترديد همراه ميكنند و ميگويند از كجا كه فردا اين نظرات نيز تغيير نكند. ثانيا رهبري بارها به صراحت عنوان كرده است كه سخنگو ندارد و نظراتش را با مردم در ميان ميگذارد و تاكنون جز موارد معدود و استثنايي، نظرات قبلي خود را تغيير نداده است، پس چگونه اين افراد اجتهاد مقابل نص كرده و تاييدات رهبري را منسوخ ميدانند. ثالثا، همانگونه كه آيتالله هاشميرفسنجاني بارها عنوان كردند و در بيانات رهبري نيز مكررا عنوان شده، دستاوردهاي دولت سازندگي بدون حمايت رهبر انقلاب محقق نميشد، از نگاه ما رهبري در موفقيت دستاوردها و عملكرد دولت سازندگي و خدمت اين دولت نقش موثر و چشمگيري دارند، اما آيا افراطيون كه عملكرد دولت سازندگي را خيانت ميدانند، رهبري را نيز در آن شريك ميدانند؟نزديكي و همراهي دو يار ديرين انقلاب، آيات خامنهاي و هاشمي در دوران سازندگي قابل انكار نيست و از سادهترين موارد آن تعامل در تعيين هيات دولت است كه به گفته آيتالله هاشميرفسنجاني، فهرست دولت نخست سازندگي، با همكفري كامل ايشان با رهبر انقلاب و با دستخط آيتالله خامنهاي به تحرير درآمد و تازه دولت نخست، نسبت به دولت دوم، فاصله زيادتري با چهرههاي مورد نظر افراطيون دارد و آيتالله هاشميرفسنجاني در دولت دوم سازندگي، بر اثر فشارها، ناگزير شد در حوزههايي چهرههاي مورد حمايت مجلس چهارم را جايگزين وزراي دولت نخست خود كند تا بتواند وظيفه اصلي دولت كه بازسازي كشور و تحقق اهداف برنامه توسعه بود را به سرانجام برساند.
در مقاله آينده در مورد دستاوردهاي دولت سازندگي و نقش آن در وضع موجود بيشتر سخن خواهيم گفت.