خاطرات سفر و حضر ( 264 )
اسماعيل كهرم
من در طول عمرم در ايران پنج خانه عوض كردهام، از كودكي تا به امروز. اهميت اين پنج تغيير آدرس تا همين چندي پيش نزد بنده پنهان بود تا اينكه مساله كاهش پرندگان تهران در نتيجه آلودگي هوا مطرح شد! اينجا شمّ پرندهشناسي بنده كارگر افتاد و يادم آمد كه در خانه اول ما همسايه خانهاي بوديم كه يك درخت خرمالوي بزرگ داشت و من شاهد بودم كه گنجشكسانان چه بر سر خرمالوها بعد از رسيدن ميآورند . تقريبا چيزي از ميوهها باقي نميگذارند. يك روز كه همسايه (به ظاهر) نادان خود را ديدم به او گفتم برادر شما تمام اين خرمالوها را دودستي تقديم گنجشكها ميكنيد، حيف نيست؟ و او با لبخند و نهايت نرمي و ملاطفت گفت: شما ازديدار اين پرندگان بر سر سفره خداوند لذت نميبريد؟ و ادامه داد:
تنگ چشمان نظر به ميوه كنند
ما تماشاگران بستانيم
بنده باز هم به عنوان يك پرندهشناس متوجه شدهام كه تعداد خرمالوهاي نوكخورده مرتبا در حال كاهش بوده. به طوري كه امسال فقط دو خرمالو نوك خوردهاند! يعني تعداد پرندگان كاهش يافته ولي آيا اين به علت كاهش تعداد پرندگان است يا عوامل ديگر؟ نياز به تحقيق دارد و تازه اگر هم اين گنجشكسانها كاهش يافته باشند، دليل ندارد كه پرندگان ديگر مانند پرندگان شكاري هم تعدادشان كم نشده باشد. سياحاني كه در زمان قاجاريه به ايران آمدهاند از پرندگان لاشهخوار مانند كركسها نام برده بودند و نيز پرندگان شكاري مانند سارگپه و... آنها در بازار تهران به شتر مردهاي برخورد كرده بودند كه لاشخورها اطراف آن را گرفته بودند و كلاغها و نيز سگها. تهران آن روزها متفاوت بود و با امروز تفاوت داشت. از نظر حيات وحش تهران جاي خطرناكي بود خيلي خطرناك.