كوتاه درباره روبر برسون
مردي كه گدار او را «سينماي فرانسه» ميخواند
روبر برسون كارگردان و فيلمنامهنويس فرانسوي از تاثيرگذاران موج نوي فرانسه است كه فيلمهايش فضاي روحاني و مذهبي دارد. نويسنده و كارگرداني كه با وجود توليد محدود آثارش، بهحق به عنوان يكي از معدود نابغههاي معتبر سينما شناخته ميشود.
او در ابتداي فعاليتش پس از كسب تجربياتي در نقاشي، به فعاليت در سينما روي ميآورد و اولين فيلم كوتاهش را در 1934 به نام ماجراي همگاني ميسازد. در ادامه قادر به تامين مالي فيلم بعدي نبود، براي ديگر كارگردانان، از جمله رنه كلر، فيلمنامه نوشت. برسون با شروع جنگ جهاني دوم به ارتش اعزام شد، در سال 1940 توسط آلمانها اسير شد و بيش از يك سال اسير جنگي بود. در طول جنگ جهاني دوم به مدت يك سال در زندانهاي ارتش نازي بهسر برد تا اينكه در سال ۱۹۴۳ برسون اولين فيلم بلند خود را (فرشتگان گناه) ساخت. او در فيلم بانوان جنگل بولوني آخرين همكاري خود را با بازيگران حرفهاي انجام داد. او اساسا در مسير فيلمسازي از همكاري با بازيگران حرفهاي امتناع ميكرد و آماتورهايي را ترجيح داد كه چهره يا صدايشان آنها را براي نقشهايي كه ايفا ميكردند مناسب ميساخت.
با فيلم خاطرات يك كشيش روستا او شروع به ساختن آثاري مينيماليستي كرد و از آن به بعد نيز اين سبك براي بقيه فيلمهاي او باقيماند. رويكرد شخصي فيلمهاي او و اينكه هيچ عنصر عامهپسندي در آثارش ديده نميشد دليلي بود بر اينكه تهيهكنندهاي به سادگي با او دست همكاري ندهد. بعضي منابع در اين باره گفتهاند رويكرد شخصي در فيلمهايش باعث ميشد براي او ساختن بيش از يك فيلم در پنج سال تقريبا غيرممكن باشد..
رويكرد هنري ابتدايي برسون مبتني بر جدا كردن زبان سينما از زبان تئاتر بود كه اغلب متكي به نحوه اجراي بازيگران است. با اين حال مخاطباني هم هستند كه با فيلمهاي برسون ارتباط نميگيرند چون آنها ميخواهند كه همه چيز برايشان توضيح داده شود. اما برسون برعكس ديگران هيچوقت چيزي را براي تماشاگر واضح و روشن بيان نميكند و سكانسها و فصلهاي فيلمش را توضيح نميدهد. در فيلمهاي برسون گاهي يك نما بيهيچ دليل قانعكنندهاي به نماي ديگر متصل ميشود كه به لحاظ مكاني با نماي قبلي فرق دارد و حتي گاهي يك نما پيش از موعد به اتمام ميرسد. شيوه برسون برخلاف برخي فيلمها، به روانشناسي شخصيتها كاري ندارد و تقريبا هيچ چيز از گذشته شخصيتهاي فيلمش نميگويد. اما در هر حال در اطراف كارهاي او منتقدان متعصب بسيار زيادي وجود داشت. او در دهه هشتاد از فيلمسازي دست كشيد و در سال ۱۹۹۹ به مرگ طبيعي درگذشت.
ژان-لوك گدار درباره برسون گفته است: «برسون سينماي فرانسه است، همانطور كه داستايفسكي ادبيات روس است و موتسارت موسيقي آلمان.» آندره تاركوفسكي او را يكي از چهار الگوي خود در آفرينشهاي هنري ميدانست.
با بررسي بيوگرافي روبر برسون ميتوان دريافت كه تاثيراتي كه روبر برسون روي فيلمسازان مشهور بعد از خود گذاشته، قابل تامل است. «آندره تاركوفسكي» هم از سبك سينماي روبر برسون زياد گفته و فيلم مورد علاقهاش «خاطرات كشيش يك روستا» است.