آيا امكان لغو تحريمها عليه روسيه وجود دارد؟
بدون شك همواره اين سوال براي شهروندان روسيه و همچنين شركاي تجاري اين كشور وجود دارد كه آيا تحريمهاي غرب و امريكا عليه روسيه لغو خواهد شد يا خير؟ در پاسخ به اين سوال اساسي، گروهي كه در شرايط كنوني سونامي تحريمها و رويارويي روسيه با غرب، سعي در يافتن اميد براي بازگشت به «حالت عادي» دارند اينگونه اظهار ميدارند كه هر درگيري دير يا زود به صلح ختم ميشود و در مقطعي، طرفين آتشبس اعلام ميكنند و پاي ميز مذاكره خواهند نشست و نهايتا، پايان خصومتها منجر به كاهش تدريجي فشار تحريمها بر روسيه خواهد شد و تجار و فعالان اقتصادي روسيه ميتوانند به همكاري با شركاي غربي خود بازگردند. اما نظر تحليلگران باشگاه گفتوگوي والداي روسيه، دورنماي ديگري را درخصوص اين تحولات ترسيم ميكند و به صورت شفاف بيان ميدارد كه بايد كساني را كه به چنين چشماندازي باور دارند، نااميد كنيم. آنها در گزارشات تحليلي خود درخصوص تحولات اوكراين اعلام ميدارند كه حتي در صورت آتشبس در اوكراين و توافق صلح بين طرفهاي متخاصم، تحريمها عليه روسيه، در اكثر موارد، لغو نخواهند شد و اميدي به بازگشت به «شرايط عادي قبل از 24 فوريه» وجود نخواهد داشت، زيرا تحريمهاي غرب يك متغير ثابت باقي خواهند ماند. آنها دلايل متعددي را درخصوص عدم لغو تحريمهاي غرب عليه روسيه به شرح ذيل ارايه ميكنند.
دليل اول: پيچيدگي درگيري بين اوكراين و روسيه
شرايط بهگونهاي است كه امكان استمرار درگيريها براي مدت طولاني وجود دارد و اگرچه ممكن است در خصومتهاي فعال، وقفههايي به وجود آيد و طرفين به آتشبس موقت دست پيدا كنند، با اين حال، بعيد به نظر ميرسد كه چنين آتشبسهايي تناقضات سياسي را كه منجر به درگيري شده است از بين ببرد. در حال حاضر هيچ پارامتري براي سازش سياسي كه مناسب همه احزاب باشد، وجود ندارد و حتي اگر توافقي بين مسكو و كييف حاصل شود، پايداري آن تضمين نميشود. تجربه مينسك 2 نشان ميدهد كه صرف ظاهر شدن توافقات بهطور اتوماتيك، مشكلات سياسي را حل نميكند و منجر به لغو يا كاهش تحريمها نميشود. مشكل اوكراين ميتواند براي چندين دهه همانند خاكستر زير آتش باقي بماند و دوباره شعلهور شود، بدين علت كه مسكو و كييف از دسترسي به پيروزي قاطع خود يا تسليم طرف مقابل تا حدود زيادي محرومند. روابط روسيه و اوكراين در خطر ورود به جمع درگيريهاي بلندمدت، مشابه روابط هند و پاكستان يا كرهشمالي و جنوبي است، لذا پيچيدگي درگيري بين دو كشور و طولاني شدن آن، زمينه اعمال و استمرار تحريمهاي غرب را براي درازمدت فراهم ميآورد.
دليل دوم: ماهيت پايدار تضادهاي روسيه و غرب
درگيري در اوكراين بخشي از يك پازل امنيتي بزرگتر يورو-آتلانتيك به شمار ميآيد. در حال حاضر شاهد شكلگيري يك سيستم ناپايدار دوقطبي نامتقارن در اروپا هستيم كه در آن، امنيت روسيه و ناتو به سختي قابل تقسيم است، زيرا روسيه راهي براي درهم شكستن غرب بدون وارد كردن آسيب به خود ندارد و متقابلا غرب نيز بهرغم برتري خود، نميتواند بدون متحمل شدن خسارات غيرقابل قبول براي خود، روسيه را در هم بشكند. بهزعم اين تحليلگر، مهار روسيه بهترين استراتژي براي غرب است و اوكراين محكوم به باقي ماندن به عنوان يكي از مناطق مهار است.براي روسيه، استراتژي تعادل نامتقارن برتري غربي همچنان مناسب و بهينه ارزيابي ميشود، زيرا اين امكان وجود دارد كه بخشي از چنين استراتژي، مسيري به سوي توزيع مجدد ارضي راديكال اوكراين باشد و بخشهاي شرقي و جنوبي را از آن جدا كند. اما با اين حال چنين بازتوزيعي به خودي خود مشكلات تحريمهاي غرب عليه روسيه را برطرف نخواهد كرد.
دليل سوم: ويژگيهاي نهادي سياست تحريمي كشورهاي مبتكر
تجربه نشان ميدهد كه تحميل تحريمها نسبتا آسان اما لغو آنها بسيار دشوار است. بنابراين، در رابطه با ايران، يك «شبكه قوانين» كامل در ايالات متحده شكل گرفته است كه بهطور قابل توجهي توانايي دولت را براي لغو تحريمها محدود ميكند. حتي اگر تحريمها در قانون پيشبيني نشده باشند، لغو يا كاهش آنها همچنان نيازمند سرمايه سياسي است كه هر سياستمداري حاضر به هزينه كردن براي آن نيست. چنين اقداماتي در ايالات متحده باعث انتقاد يا حتي مخالفت در كنگره ميشود و در اتحاديه اروپا نيز باعث اختلافنظر بين كشورهاي عضو خواهد شد. البته ميتوان انتظار داشت كه محدوديتهاي فردي به نفع خود كشورهاي آغازگر تحريمها برداشته شود يا كاهش يابد. تجربه اعمال تحريمها عليه بلاروس نشان ميدهد كه در صورت كاهش محدوديتها، صرفا «كاهش تحريمها» وجود دارد و مكانيسمهاي قانوني تحريمها همچنان پابرجاست و در هر زماني قابل استفاده هستند.
دليل چهارم: بازگشت سريع تحريمها
اغلب لغو تحريمها با مطالبات سياسي همراه است كه به همين دليل اجراي آنها فرآيندي پيچيده دارد. به عنوان مثال، توافق هستهاي ايران مستلزم چندين سال مذاكرات پيچيده و تصميمگيريهاي مهم فناوري بود در حالي كه بازگشت تحريمها ميتواند يكشبه انجام شود. شاهد نوعي عدم تقارن در انجام تعهداتيم بدان معنا كه تحقق شرايط كشورهاي آغازكننده تحريم نيازمند تغييرات چشمگير است، در حالي كه بازگشت تحريمها تنها نيازمند يك تصميم سياسي است. برگشتپذيري سريع، نوعي بياعتمادي را در ميان كشورهاي هدف ايجاد ميكند، زيرا بهزعم آنها ادامه زندگي تحت تحريمها براي آنها آسانتر از دادن امتيازات گسترده و خطر تحريمهاي جديد است.
تجربه تاريخي نشان ميدهد كه آغازكنندگان تحريمها تمايل دارند بازي «از پاي درآوردن حريف» را انجام دهند. پس از دادن امتيازات، مطالبات سياسي راديكالتر و تهديد تحريمهاي جديد مطرح ميشود. شروط 13گانه پمپئو براي مذاكره با ايران كه فهرستي از خواستههاي امريكا از ايران فراتر از محدوديتهاي اجراي مفاد توافق هستهاي است قبلا به يك نمونه كتاب درسي تبديل شده است. درس ايراني ظاهرا در مسكو به خوبي آموخته شده است و ايران فعالانه براي دستيابي به اهداف خود در زمينه تسليحات هستهاي تلاش ميكند. اين تجربه شايد درنهايت نشاندهنده ناكارآمدي تحريمها از نظر تاثيرگذاري بر روند سياسي كشور هدف باشد، اما اين واقعيت را نفي نميكند كه تحريمها همچنان اعمال و اجرا ميشوند.
دليل پنجم: توانايي سازگاري
بدون شك روسيه از تدابير و تحريمهاي محدودكنندهاي كه عليه آن در پيش گرفته شده است، آسيب زيادي خواهد ديد اما با اين حال، احتمال تطبيق دادن خود با رژيم تحريم همچنان بالاست. روسيه اين شانس را دارد كه اولا: تا حدي كمبود عرضه از خارج را با كمك صنعت خود جبران كند، اگرچه اين امر مستلزم اراده سياسي و تمركز منابع است.
ثانيا: فرصتهايي براي دسترسي به بازارهاي غيرغربي و همچنين منابع جايگزين كالاها، خدمات و فناوريها دارد. ايجاد كانالهاي قابل اعتماد جهت تراكنشهاي مالي در تجارت خارجي روسيه، شرط كليدي براي حل اين تحريمها خواهد بود كه به نوعي به دلار امريكا، يورو يا موسسات مالي غربي مرتبط نيستند. اين كار هم از نظر فني و هم از نظر سياسي امكانپذير است، اگرچه به زمان و اراده سياسي نيز نياز دارد. تجربه ايران نشان ميدهد كه تحريمها، فرصتهاي توسعه كشور را بهطور جدي تحت تاثير قرار ميدهد، اما هيچ خللي در توسعه كشاورزي، صنعت و فناوري ايجاد نميكند. نوسازي اتحاد جماهير شوروي نيز تحت تحريمهاي شديد غرب صورت گرفت. توانايي كشورهاي تحت تحريم در انطباق خود با شرايط، انگيزه امتياز دادن به خواستههاي كشورهاي تحريمكننده بهويژه باتوجه به خطر بازي براي «از پاي درآوردن حريف» را كاهش ميدهد.با عنايت به دلايل 5گانه فوقالذكر، چشمانداز لغو يا كاهش قابل توجه فشار تحريمها عليه روسيه بسيار بعيد به نظر ميرسد. ايالات متحده، اتحاديه اروپا و ساير مبتكران قبلا شديدترين محدوديتها را براي مسكو اعمال كردهاند، اما موج صعودي تشديد تحريمها هنوز تمام نشده است. علاوه بر اين، بعيد به نظر ميرسد كه دستيابي به سقف اقدامات اعمال شده به معناي لغو اقدامات قبلي باشند. با اين حال، اعمال تحريمها به معناي «پايان تاريخ» اقتصاد روسيه نيست و بدون شك روسيه خود را در شرايط جديدي خواهد ديد كه مستلزم سازگاري و جستوجوي فرصتهاي جديد براي توسعه و رشد كشور است.
به قلم: ايوان تيموفيف، مدير برنامههاي باشگاه والداي/برگردان و تلخيص: كاظم محمدي، كارشناس مسائل اقتصادي