قاره سبز؛ تغييرات اقليمي يا خشكسالي اقتصادي-اجتماعي؟
آيلين جوادي
اخيرا رسانههاي غربي به استناد نقشهاي كه چندين شاخص خشكسالي را در ده روز پاياني ماه جولاي سال 2022 مورد بررسي قرار ميدهد، تلاش كردهاند قاره سبز را در حال دست و پنجه نرم كردن با خشكسالي آن هم بزرگترين خشكسالي طي يك بازه زماني ۵۰۰ ساله نشان دهند. اگرچه اروپا مدتهاست درگير خشكسالي است و شدت آن بسته به مناطق متغير است اما نه به اين شكل اغراقآميز كه اخيرا در رسانهها به تصوير كشيده شده است. نتايج يك مطالعه و گزارشهاي هيات بينالدولي تغيير اقليم (IPCC) نشان ميدهد براساس شاخص بارش، خشكسالي در غرب اروپا طي سالهاي 2018 -1851 روندي پيوسته نداشته است. به علاوه، شدت خشكسالي زراعي (ميزان رطوبت خاك) همچنين خشكسالي هيدرولوژيك (ميزان رواناب و تراز آبهاي زيرزميني) در اروپا ثابت بوده و تغييري نكرده؛ ميزان بارشها هم نسبت به سالهاي قبل آنقدرها هم كم نشده؛ كشورهاي واقع در بخش شرقي و مياني اروپا كمتر متاثر از خشكسالي بودهاند و گزارشهاي IPCC حاكي از آن است كه شدت خشكسالي در شمال و شرق اروپا حتي روند نزولي نيز داشته است. با اين اوصاف چرا در رسانههاي غربي كشورهايي كه در بخش مياني و غربي اروپا واقع شدهاند به ويژه آلمان، فرانسه، انگلستان، هلند و نروژ پوشش خبري گستردهاي در رابطه با خشكسالي در رسانهها دريافت كردهاند؟ چگونه رودخانهها به ناگاه خشك شدند و تراز آب مخازن سدها پايين رفت و كشتيراني در امتداد رودخانهها با مشكل مواجه شد؟ آيا خشكسالي آنطور كه آنها ميگويند نتيجه تغييرات اقليمي است يا نوعي خشكسالي موسوم به خشكسالي اقتصادي-اجتماعي؟ ضعيف شدن جت استريمهاي حامل رطوبت از اقيانوس اطلس به اروپا در نتيجه تغييرات اقليمي، دليل كاهش ميزان بارندگي در قاره سبز عنوان شده است. برخي مانند فرانسه، اسپانيا و انگلستان محدوديت در مصرف آب اعمال كردهاند اما با نگاهي به اقدامات در پيش گرفته شده، ميتوان به ميزان جدي بودن موضوع خشكسالي پي برد؛ به عنوان مثال، در فرانسه ماموران آب، تمام مشتركين به خصوص مشتركين پرمصرف، صاحبان ويلاها و استخرهاي خصوصي، زمينهاي گلف و چمن را پايش ميكنند تا از اعمال قانون مطمئن شوند؛ در اسپانيا نيز محدوديت در بخش مشتركين خانگي اعمال شده و احتمال دارد با ادامه روند خشكسالي، بخشهاي ديگري چون توريسم نيز با محدوديت مواجه شوند. اين موضوع اعتراض مردم اسپانيا را نيز به دنبال داشته است؛ به اعتقاد آنها مصرف در بخش كشاورزي بايد مديريت شود زيرا بخش كشاورزي است كه حدود نود درصد منابع آبي را مصرف ميكند.
در انگلستان استفاده از شلنگ آب براي عموم مردم (نه صاحبان زمينهاي گلف و باشگاههاي فوتبال و هاكي و...) ممنوع اعلام شد. در ماه ژوئن ۲۰۱۸ كه اروپا خشكسالي شديدي را تجربه ميكرد، متوسط بارش در انگلستان 34.7 ميليمتر و در خشكسالي 1976 حدود 38.6 ميليمتر بود. در حالي كه اين رقم براي ماه ژوئن سال 2022، حدود 59.0 ميليمتر اعلام شده است. بنابراين ميزان بارش به نسبت خشكساليهاي سالهاي قبل به مراتب بهتر بوده است. دو گزينه بيشتر براي توضيح موضوع باقي نميماند، چراكه اروپا به طور ذاتي پرآب است و در زمينه مديريت منابع آبي عملكرد بهتري نسبت به ساير كشورها و امريكا دارد.
اول، سياست اروپا در موضوع تغييرات اقليمي؛ پديدههاي حدي اقليمي همچون موج گرماي اخير نيز توجه زيادي را به اين موضوع جلب كرده بود. دوم، خشكسالي اقتصادي اجتماعي به دليل همبست آب-انرژي-غذا.
بعد از حمله نظامي روسيه به اوكراين و تحريمهاي غرب عليه اين كشور، روسيه صادرات گاز خود به اروپا را متوقف كرد و در نتيجه اروپا با بحران انرژي روبهرو شد. كشورهاي اروپايي كه تا چندي پيش نگران گرمايش جهاني بودند، توافقات انجام شده براي محدود كردن نيروگاههاي مبتني بر سوخت زغالسنگ در نشست كاپ26 را عملا ناديده ميگيرند و تقاضاي جهاني زغالسنگ به ۸ ميليارد تن رسيد. بازار تقاضاي زغالسنگ در اروپا نيز جهش ۱۴درصدي داشته است. براساس گزارش اتحاديه دانشمندان نگران، يك نيروگاه حرارتي متوسط كه سوخت مصرفي آن زغالسنگ است، سالانه بين 180-70 ميليارد متر مكعب آب تنها در سيستم خنككننده و يك ميليارد متر مكعب در روند توليد انرژي مصرف ميكنند. روزنامه گاردين در سال 95 به اين موضوع پرداخته و اين نيروگاهها را نه تنها عامل گرمايش جهاني بلكه يكي از دلايل عمده اتلاف آب معرفي كرده بود. خشكسالي به دورهاي با شرايط خشكتر از ميانگين نرمال اشاره دارد كه سبب مشكلاتي در نظام آبشناختي يك منطقه ميشود. اين شرايط ميتواند بر اثر تغيير در ميزان بارش (خشكسالي هواشناسي)، ميزان رطوبت خاك (خشكسالي كشاورزي) ميزان رواناب و تراز آبهاي زيرزميني (خشكسالي هيدرولوژيك) يا افزايش ميزان تقاضا بيش از موجودي و ذخاير آب در دسترس (خشكسالي اقتصادي- اجتماعي) پديد آيد. همانگونه كه رژيم آبي يك منطقه ميتواند بر فعاليتهاي انساني اثرگذار باشد، فعاليتها و تصميمات انساني نيز بر رژيم آبي يك منطقه و حتي فراتر از آن الگوهاي اقليمي تاثيرگذار هستند. از اين روست كه همبست آب-غذا- انرژي در مركز توجه سياستگذاران قرار گرفته تا با اتخاذ استراتژيهاي مناسب بتوانند در چارچوب مجموعهاي از سيستمهاي اقتصادي، اجتماعي، محيطزيستي و هيدرولوژيكي، شرايط بحران را به طور موثر مديريت كنند.