ادامه از صفحه اول
برنامهنويسي مناسكي
برنامههاي توسعه فقط يك متن خشك و چند ماده و تبصره نيست، بلكه يك نقشه راه است كه بايد براي نظام اجرايي كشور و جامعه به مثابه متني شبه مقدس تلقي شود و هر مديري خود را موظف به اجراي آن بداند، نه آنكه همه آماده نقض آن باشند. جالب اينكه برخي مصوبات آن از جمله چگونگي تعديل نرخ ارز هيچگاه اجرايي نميشد، در حالي كه يك متغير بنيادي و تعيينكننده بود.
نكته دوم اينكه برنامه توسعه نيازمند زيرساختهاي مهمي است كه اصلا مورد توجه برنامهنويسها قرار نگرفته است. زيرساختهايي چون حاكميت قانون، دسترسي به اطلاعات، نظام انتخاب مديران لايق و كارآمد، ثبات در سياست خارجي، كاهش تنشهاي سياسي در داخل، پذيرش معيارهاي تخصصي براي انتخاب مديران، امنيت سرمايه، حاكميت قانون و... اينها و برخي ديگر از عناصر زيرساختي و نرمافزاري و ضروري براي توسعه هستند كه بدون آنها توسعه اقتصادي و ساير وجوه توسعه محقق نخواهد شد و برنامهريز توسعه لازم است پيش از پرداختن به موضوعات خاص اقتصادي در جهت بهبود اين شرايط اقدام كند. مثل اين است كه تصميم بگيريم يك منطقه را آباد كنيم، ولي راه نداشته باشيم. ابتدا بايد راه را احداث كرد.
نكته سوم تعيين اهداف كمّي براي برنامه توسعه پنجساله است. در همين برنامه پنجساله در دست تدوين گويا همچون برنامههاي گذشته رشد سالانه 8 درصد را تعيين كردهاند و رسيدن به تورم 9 درصد و تك رقمي شدن آن را هم هدف خود قرار دادهاند. اكنون 33 سال است كه در همه برنامهها رشد اقتصادي 8 درصد هدف برنامه بوده و كسي نيست بپرسد كه چگونه در همه اين احوال و سالهاي وفور ارز و كمبود ارز و... هميشه اين رقم ثابت است و جالب اينكه هيچگاه هم محقق نشده است. اصولا اين رقم 8 درصد از كجا آمده است، نكند عدد مقدسي است؟ بهطور كلي اهداف تعيين شده در تمام برنامهها كمابيش شبيه هم هستند، ولي هيچگاه الزامات تحقق آنها و نيز علت عدم تحقق آنها بررسي و تشريح نشده است ولي دوباره و چندباره اين ارقام را در برنامه جديد نيز مينويسند.
اين سه مشكل اساسي در نظام برنامهنويسي ايران وجود دارد كه اگر فقط يك مورد آن هم باشد، برنامه را بياعتبار ميكند، چه رسد به اينكه هر سه مشكل وجود داشته باشد.
زنان و معضلي به نام ريزگردهاي شهري
با مشكلي عميقتر روبهرو هستند و آن سلامتي خود و خانوادهشان است! با شدت گرفتن ريزگردها ميزان عارضههاي ناشي از آلودگي هوا بر مادر و جنين بيشتر و بيشتر شده است و از سوي ديگر حادث شدن بيماريهاي تنفسي براي كودكان و مادران دو چندان شده. براساس برخي آمارها در ارديبهشت ماه امسال 300 نفر در يك روز به بيمارستانها در ايلام (1) مراجعه كردند كه بخشي از آنها كودكان بودند! در همين سال در تير ماه در اهواز 500 نفر در يك روز به خاطر ريزگردها به بيمارستان مراجعه كردند!
در تحقيقي كه در سال 1395(2) در سيستان و بلوچستان صورت گرفته ريزگردها منجر به وقوع اتفاقات اجتماعي جدي شدهاند كه بخش مهمي از آن به روي زنان اثر گذاشته است! يافتههاي آماري نشان داد كه بين مهاجرت و وقوع ريزگردها از منظر جامعهشناختي رابطه معنيداري وجود دارد. همچنين بين متغيرهاي بيكاري و كاهش درآمد و افزايش طلاق با وقوع ريزگردها رابطه معناداري وجود داشته است. افزون بر آن نتايج حاصل از تحليل نشان داد كه مساله ريزگردها تاثير مثبت و معنيداري بر افزايش اعتياد و مهاجرت در منطقه دارد! در تحقيق ديگري در استان كرمانشاه در سال 1396(3) درخصوص ريزگردها آمده است: پديده ريزگردها را ميتوان به عنوان مهمترين عاملي در نظر گرفت كه كيفيت عيني و ذهني زندگي ساكنين منطقه را پايين آورده است. در اين تحقيق كاهش نشاط اجتماعي، فقر، مشكلات اقتصادي و كاهش رونق كسب و كار، بيماريهاي متعدد، اختلالات حمل و نقل عمومي و... از مهمترين آثار اين پديده در زندگي شهروندان شناخته شده است؛ امري كه ميتواند بستر نامتعادلي را براي زيست اجتماعي زنان و مردان ايجاد كند. در شهر تهران براساس آخرين آمارهاي منتشر شده تنها سه روز هواي پاك تا اين تاريخ در سال 1401 وجود داشته است؛ اين مهم بيانگر آن است كه تصويري نامناسب از آثار اجتماعي، بهداشتي و اقتصادي پيش روي شهروندان به خصوص زنان است!
آنان در بستر خانواده، جامعه و فردي با آثار ناشي از ورود اين ريزگردها دچار مشكلات و مسائل بسياري شدهاند؛ از بيماريهاي فردي نظير مشكلات ريوي و... گرفته تا مسائل ناشي از كاهش نشاط اجتماعي، افسردگي و... در كنار مشكلات خانوار كه برگرفته از آثار سوء اين ريزگردها بر اقتصاد، سلامت و... خانواده است! شايد يكي از مهمترين آثار ريزگردها بر زندگي زنان اجبار به مهاجرت، در كنار كاهش رونق اقتصادي محل سكونت و افزايش مشكلاتي نظير آسيبهاي اجتماعي كه ناشي از كاهش نشاط اجتماعي در كنار پديده طلاق است! براساس برخي مطالعات آلودگي هوا، ميزان سقط جنين و مردهزايي را چندين برابر ميكند. پژوهشهاي اخير نشان ميدهند كه آلودگي هوا با مختل شدن سلامت جنين، تولد نوزادان كموزن، عدم رشد مناسب جنين و نارس بودن نوزادان همراه است و تمامي اين عوارض در هواي پاك بسيار كمتر رخ ميدهند، از اين رو مشكلات خانوادگي به دليل وجود ريزگردها افزايش مييابد كه محصول اين فرآيند منجر به جدايي خواهد شد. (فيروزيان و صادق 1396) نكته قابل تامل در اين مهم سكوت دولت و مسوولان درقبال اين همه خسارت است! فشار جدي اين مهم بر زندگي خانوار و سلامت خانوار و اقتصاد خانوار انكارناپذير است. هماكنون شهرهاي جنوب و شرق و غرب و مركز و حتي تهران در معرض اين آلودگي قرار دارد و زنان قربانيان اين وضع نابسامان هوايي هستند، كمتوجهي دولت به اين همه خسارت ناشي از چيست؟
1- https: //fa.shafaqna.com/news//
2- بررسي اثرات ريزگردها در سيستان و بلوچستان (1395) سارا فيروزيان و دكتر سعيد محمدي صادق
3- https: //jest.srbiau.ac.ir/article_11461_faa21f2ee7b83bebb47440175efc4d3f.pdf