آيا امريكا به دنبال تكرار سناريوي اوكراين
توسط چين و ايران است؟
قدرت شفيعي
نبرد ادامهدار روسها در اوكراين و رويكرد بهشدت تحريكآميز ايالات متحده در موضوع تايوان، ريشهها و عوامل مشتركي را نمايان ميكند كه ممكن است ناشي از يك راهبرد بزرگتر امريكايي عليه دشمنان كاخ سفيد باشد. آيا جمهوري اسلامي ايران هم يكي از اهداف اين راهبرد خطرناك است؟
در روزها و ماههاي اخير درگيري شديد روسها در موضوع اوكراين و به دنبال آن تحركات مقامهاي امريكايي در موضوع تايوان و اخيرا تحركات امنيتي در اطراف مرزهاي ايران، احتمال نوعي پيوستگي در استراتژي امريكاييها نسبت به اين رويدادها را به ذهن متبادر ميكند.
امريكا از سال 2014 بازي بزرگ با روسيه در مساله اوكراين را آغاز كرد. حتي اگر ادعاي روسها مبني بر انقلاب برنامهريزيشده و اجراشده توسط عوامل امريكايي عليه يك رييسجمهور روسگرا در اوكراين را هم به رسميت نشناسيم، اما روند نزديكي سريع و بدون توقف اوكراين به غرب و به ويژه امريكا و البته شخص جو بايدن خود گوياي سياست كاخ سفيد در قبال اين كشور بود. حتما بحث سرمايهگذاري گسترده پسر جو بايدن در اوكراين را به ياد داريد كه ترامپ مدت مديدي آن را رها نميكرد.
ولاديمير پوتين رييسجمهور روسيه از آغاز حمله به اوكراين چندباري گفته است كه او هم جنگ را يك تراژدي تلخ ميداند اما كرملين گزينه ديگري نداشت و مجبور بود براي دفاع از امنيت خود در مرزهاي مستقيمش با اوكراين، پيشدستي كند. مهم نيست كه اين رويكرد روسيه درست و منطقي است يا نه، مهم اين است كه كرملين واقعا چنين ديدگاهي دارد و براساس آن دست به عمل زده است.
از نگاه روسها، غرب و در راس آن امريكا، آنها را به اين ورطه كشاندند. ناتو با وجود وعده عدم گسترش به سوي شرق كه سالها پيش به روسيه داده بود، در چهار مرحله كشورهاي هممرز و نزديك به روسيه را به عضويت خود درآورد و درنهايت هم به ايستگاه اوكرايني رسيد كه براي روسيه نه فقط اهميت ژئوپليتيك دارد، بلكه از نظر فرهنگي و تاريخي هم بسيار مهم است. به عبارت ديگر، عضويت احتمالي اوكراين در ناتو (كه البته بدون عضويت رسمي هم به انبار تسليحات پيشرفته غربي تبديل شده بود) آن موضوعي بود كه براي روسيه قابل تحمل نبود و به نوعي كرملين خودش را ملزم به واكنش ديد.
برخي گزارشهاي جسته، گريخته در رسانههاي امريكايي هم بهطور غيرمستقيم اين رويكرد را تاييد ميكنند. براساس گزارش واشنگتنپست، بايدن دو ماه پس از به قدرت رسيدن، مطلع شده بود كه روسيه طرحي جدي براي اين حمله دارد و دقيقا پس از همين اطلاع بود كه شروع كرد به ارسال گسترده تسليحات نظامي به اوكراين و از سوي ديگر حملات ديپلماتيك شديد به مسكو، مانند موردي كه پوتين را «قاتل» خواند. در ماه اكتبر 2021 هم جاسوسان امريكايي گزارش قطعي از اين طرح روسيه به بايدن داده بودند. واكنش امريكا چه بود، صحنهسازي در مورد جدي و قريبالوقوع بودن عضويت اوكراين در ناتو. اين در حالي است كه بسياري از مقامات سابق امريكايي و حتي فعلي اروپايي از جمله مايكل مكفاول سفير سابق ايالات متحده در روسيه، بعد از بروز جنگ اذعان كردند كه هيچ برنامه جدي براي عضويت اوكراين در ناتو نبوده و اينها همه دروغ و بازي رسانهاي بوده است. به عبارت ديگر، امريكا با علم به اينكه روسيه براي جلوگيري از اين اتفاق جدي است، همه تلاشش را كرد تا مطمئن شود كه روسيه حمله خواهد كرد.
وضعيت فعلي را هم كه ميبينيم، امريكا نه تسليحات راهبردي به اوكراين ميدهد و نه با مذاكرات طرفين درگير همراهي ميكند. يعني بهطور مشخص ميخواهد اين نبرد هرچه بيشتر طولاني شود و در نتيجه اعتبار، اقتصاد و قدرت نظامي روسيه هرچه بيشتر لطمه ببيند.
موضوع مهم اين است كه امريكا بذر اين مساله را از سال 2014 كاشته بود اما تنش موجود در حد كنترلشده باقي ماند تا ولوديمير زلنسكي كه با شعار حلوفصل مساله و مذاكره با روسيه روي كار آمد و كرملين حتي به او خوشبين بود، اما با آمدن بايدن به كاخ سفيد، حوادث در جهت عكس سرعت گرفت.
در موضوع تايوان هم رويكرد مشابهي را ميبينيم. اين مساله دهههاست كه وجود دارد اما با آغاز دولت بايدن به يكباره اقدامات تحريكآميز ايالات متحده آغاز شد. تا قبل از آن تايوان جايي در تيتر رسانهها نداشت اما حالا هر روز تيتر يك است و در همه اين تيترها هم ردي از اقدامات امريكا ديده ميشود.
شايد امريكاييها انتظار داشتند با سفر نانسي پلوسي به تايوان، رويارويي نظامي با چين كليد بخورد اما با خودداري پكن، حالا هرروز اقدامات تحريكآميز جديدي صورت ميپذيرد. براي مثال چند روز پيش خبر فروش بالگردهاي نظامي جديد به ارزش 2 ميليارد دلار به استراليا مطرح شد. پيش از آن هم خبر فروش زيردرياييهاي راهبردي و حتي بمبافكن بي-2 امريكايي به استراليا مطرح شده بود. براي امريكا، استراليا يك خط دفاعي مهم در برابر چين است. امريكا با ايجاد پيمان امنيتي آكوس با مشاركت بريتانيا و استراليا، پي لازم را براي مقابله امنيتي با چين ريخت. شبيه نقشي كه ناتو در قبال روسيه در شرق اروپا دارد.
اخيرا هم خبر آمد كه علاوه بر عبور دو ناو جنگي امريكا از تنگه تايوان، يك هواپيماي نظامي اين كشور هم حريم هوايي شرق چين را نقض كرده است. اين اتفاقي نادر است و خود نشاندهنده اين است كه امريكا همه همت خود را به كار گرفته تا بالاخره چين را به يك درگيري بكشاند. نتيجه آن درگيري احتمالي هم مشخص است. چيزي شبيه روسيه در ابعاد بزرگتر! چهره چين در اثر تبليغات رسانهاي غرب تخريب ميشود، اقتصادش با افول مواجه ميشود و متحدان امريكا به ويژه در شرق آسيا بيش از پيش به واشنگتن وابسته و متكي ميشوند.
چين فعلا رويكردي هوشمندانهتر از كرملين در پيش گرفته و سعي دارد با گسترش تدريجي محاصره جزيره تايوان، سياست خود را پله پله به اجرا بگذارد و از درگيري نظامي خودداري كند. با اين حال كسي خبر از آينده ندارد. روسيه هم از 2014 تا 2022 صبر پيشه كرد اما درنهايت وارد عمل شد.
در اين دو مدل مشابهي كه دولت بايدن در قبال دشمنان بزرگش در پيش گرفته شاهد مولفههاي مشابه زيادي هستيم. علاوه بر همه ضررهاي احتمالي بروز درگيري نظامي، جالب اينجاست كه امريكا دستش را روي خاصترين و حساسترين همسايههاي اين دو كشور گذاشته، كشورهايي كه نزديكترين برادران دو ملت هستند و اهميتشان فراتر از اقتصاد و سياست است.
اما آيا چنين سياستي در قبال جمهوري اسلامي ايران هم دنبال ميشود؟
متاسفانه نشانههاي اخير حكايت از اين دارد كه برنامه مشابهي در قبال جمهوري اسلامي ايران هم ممكن است در جريان باشد. پيريزي لازم براي مقابله احتمالي در جريان پيمان ابراهيم در دوران ترامپ ريخته شد جايي كه ايالات متحده با اسراييل و امارات متحده عربي همراه شدند تا از نفوذ منطقهاي ايران بكاهند. اخيرا هم كه ايده ناتو خاورميانه مطرح شده كه البته حداقل در كوتاهمدت به دلايل مختلف عملي نيست.
اين پيمان يا ناتو خاورميانه هم دقيقا همان نقش مشابه ناتو در برابر روسيه و پيمان آكوس در برابر چين را ايفا ميكند. تقويت جايگاه اسراييل در جمهوري آذربايجان در جريان جنگ قرهباغ 2020 و پس از آن و همچنين حضور آن در بحرين در مرزهاي جنوبي كشورمان هم به يك دغدغه امنيتي مهم بدل شده است. شبيه همان وضعيتي كه ناتو و امريكا در قبال روسيه و چين
در پيش گرفتهاند. مواضع اخير الهام علياف درخصوص كريدور زنگزور و گزارشها از احتمال تلاش اين كشور براي اشغال استان جنوبي سيونيك كه در مرز با ايران قرار دارد، آنقدر جدي است كه مقامات ارشد كشورمان هشدار دادهاند نسبت به تلاش براي تغيير مرزها بيتفاوت نخواهند بود.
مشخص نيست اگر جمهوري آذربايجان با حمايت تركيه و اسراييل به چنين اقدامي دست بزند، واكنش ايران چه خواهد بود اما موضوعي كه واضح است اين است كه در اين صورت، تهران هم در همان وضعيتي قرار ميگيرد كه مسكو در اوكراين تجربه كرد و چين هم در تايوان تجربه ميكند. در اين شرايط، اگر واكنشي نشان داده نشود، منافع و امنيت ملي به خطر ميافتد و اگر هم واكنشي نشان داده شود، هزينههاي زيادي خواهد داشت. در اين مورد هم، اختلافافكني ميان دو ملت برادر رخ ميدهد كه نزديكي آنها بسيار فراتر از جوانب سياسي و اقتصادي است.
اينكه ايالات متحده و اسراييل به نيابت از آن هنوز اين رويكرد را در قبال ايران همچون چين و روسيه جدي نكردهاند، ميتواند چند دليل داشته باشد كه اصليترين آن ادامه گفتوگوها براي دستيابي به توافق است. مشخصا اگر مواضع ايران در قبال امريكا در منطقه به دنبال يك توافق هستهاي آرام شود، كاخ سفيد اين مساله را با هزينه كمتري حل كرده است. اينكه برخي كشورهاي عربي همچون قطر، كويت، عمان و مصر حاضر به همراهي با اسراييل براي جنگ با ايران نيستند و حتي عربستان سعودي و امارات اخيرا مذاكره را به مقابله ترجيح دادهاند هم باعث ميشود هنوز فضاي منطقه براي رويارويي احتمالي با تهران مناسب نباشد.
مشابهتهاي زيادي كه در اين سه مساله ديده ميشود اين تصور را به وجود ميآورد كه ممكن است آنها از نظر امريكا يه موضوع جدا از هم نباشند، بلكه هر سه قطعهاي از يك پازل بزرگتر هستند كه كاخ سفيد با برنامه قبلي و با هدف درگير كردن دشمنانش در مرزهاي مستقيمشان در دستور كار قرار داده است.
سردبير موسسه مطالعات ايران و اوراسيا «ايراس»