درهاي تمام استاديومها در تمام شهرها بايد به روي زنان باز شود
دختران پرسپوليسي هم آزادي را ديدند
گروه ورزش
دومين تجربه حضور زنان در استاديوم در بازيهاي ليگ غروب چهارشنبه رقم خورد. طبق اعلام مقامات رسمي بين ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ زن و طبق گفته حاضرين بيش از دو هزار زن بازي پرسپوليس و صنعت نفت آبادان را از نزديك در استاديوم آزادي تماشا كردند. چند روز قبل از اين اتفاق زنان هوادار استقلال در بازي اين تيم مقابل مس كرمان براي نخستينبار در ليگ وارد استاديوم شده بودند. حضور زنان طرفدار سرخابيهاي پايتخت در ورزشگاه آزادي تصاوير بينهايت زيبايي خلق كرد كه هنوز در شبكههاي اجتماعي در حال دست به دست شدن است.
حال كه بعد از دههها محروميت و محدوديت دو بار در فاصله چند روز زنان بدون بروز هيچگونه حاشيهاي و در كمال آرامش وارد ورزشگاه شدند و سپس به خانه برگشتند، آنهم با تجربهاي عميقا لذتبخش و همچنين بعد از نگارش متنهاي احساسي پيرامون اين اتفاق و خالي شدن هيجانات، ميتوان سراغ بحثهاي منطقي در اين رابطه رفت و سوالات مهمي را پيش كشيد. سوالاتي كه اين روزها هر هوادار فوتبالي از خودش ميپرسد.
سوال اول كه مقامات برگزاركننده بازي و تصميمگيران بايد به آن پاسخ دهند مساله كميت است. با فرض اينكه بار اول و در بازي استقلال قرار بود ورود زنان به استاديوم تست شود و در بار دوم تلاش شد اين آزمون براي مطمئن شدن از نتايج آن بار ديگر تكرار شود، از بازيهاي بعدي بايد تعداد صندلي برابر با مردان در اختيار زنان قرار بگيرد. شايد برخي تندروها و مخالفان ورود زنان به استاديومها بگويند اين زيادهخواهي است و حتي مدعي شوند «ما كه گفته بوديم اگر ۵۰۰ زن را به استاديوم راه بدهيد اينها بيشتر و بيشتر ميخواهند»، شايد مقامات برگزاركننده بازي از ذكر چنين اعدادي بترسند و با خودشان فكر كنند چطور ميشود چند هزار زن را در ورزشگاه آزادي راه داد و شايد برخي محافظهكاران لب و دهن بگزند كه يعني الان وقت پيش كشيدن چنين درخواستهايي نيست و بهتر است اجازه بدهيم همين تعداد به تثبيت برسد بعد بحث افزايش ظرفيت را مطرح كنيم. با اين حال نگاه منطقي به ورود زنان به استاديوم نشان ميدهد نه دلواپسها بايد نگران باشند نه محافظهكاران و نه مقامات برگزاركننده بازي. اگر دو هزار زن ميتوانند بدون مشكل وارد استاديوم شوند چند هزار نفر هم ميتوانند. اينكه عدهاي فكر كنند افزايش تعداد زنان كنترل آنها را ناممكن ميكند درست نيست. افزايش تعداد زنان باعث نميشود پوشش آنها متفاوت شود. پوشش چند هزار زن در استاديوم همان پوشش دو هزار نفر است در ابعادي وسيعتر. ممكن است گفته شود هنوز امكانات در استاديوم به اندازه پذيرايي از چند هزار نفر فراهم نيست. به اعتبار اظهارات شاهدان عيني با وجود اينكه سالها بحث زيرساختها براي ورود زنان به استاديوم مطرح بود، امروز كه دو بار آنها توانستهاند وارد ورزشگاه شوند امكانات خاصي براي آنها فراهم نشده. صرفا يك مسير مجزا درنظر گرفته شده كه ميتواند به چند مسير مجزا افزايش پيدا كند، وگرنه از نظر امكاناتي نظير بوفه و سرويس بهداشتي و آبخوري و... زنان همان شرايط مردان را دارند كه استانداردي بسيار پايين است.
مساله بعدي گسترش است فرضهاي مطرح شده براي سوال دوم هم به صورت كامل صدق ميكند. ورود زنان به استاديوم بايد به سرعت گسترش پيدا كند. تافته جدا بافته كردن تهران از ساير شهرستانها نه صورت خوبي دارد و نه معناي درستي به مردم جامعه منتقل ميكند. پيش از شروع هفته چهارم ليگ بسياري از باشگاهها با اشاره به حضور زنان در بازي استقلال و مس كرمان درخواست ورود زنان هوادار را به فدراسيون و سازمان ليگ و ارگانهاي مربوطه ارسال كردند كه همگي جواب منفي گرفتند. با توجه به تمام استدلالهاي بالا و مخصوصا تاكيد روي مبحث زيرساخت كه مشخص شده نه امري فضايي و غيرقابل دسترس است و نه كار شاقي، ورود زنان به ساير استاديومهاي كشور هم بايد از همين هفته در دستور كار قرار بگيرد. زنان شهرستان نبايد نسبت به زنان پايتخت احساس تبعيض پيدا كنند. نبايد ورود به ورزشگاه هم برود در ليست امكاناتي كه فقط پايتختنشينها دارند. ورزش و مخصوصا فوتبال به خاطر ارتباط با عامه مردم از بزرگترين شهرها تا كوچكترين روستاها اينقدر محبوب شده و نبايد گره بخورد با سياستهاي مركزگرا. زنان طرفدار تراكتور، زنان طرفدار ملوان و نساجي، زنان طرفدار سپاهان و فولاد و خلاصه همه تيمهاي ليگ بايد بتوانند همانند زنان طرفدار استقلال و پرسپوليس وارد ورزشگاه شوند و تيم محبوبشان را تشويق كنند. وقتي دو تجربه موفق حضور زنان سرخابي در ورزشگاه آزادي و البته قبلتر از آن در بازيهاي ملي وجود دارد
دست دست اصلا جايز نيست.
از همه اينها مهمتر تجربههايي است كه نشان ميدهد تصميماتي كه در ابتدا تنها قرار بوده به شكل آزمايشي و مقطعي اجرا شود، بعد از مدتي تبديل به يك رويه غيرقابل تغيير شده است. پس بهتر است از همين ابتدا مرحله گذار پشت سر گذاشته شود.
تمام دلواپسها و محافظهكارها و مقامات مطمئن باشند برخورد راحت با اين مساله همه چيز را حل ميكند. كافي است ورود زنان به استاديوم در ابعاد وسيعتر و شهرهاي بيشتر صورت بگيرد و چند وقت بعد ببينند، اين اتفاق آنقدر عادي شده كه ديگر كسي در موردش حتي حرفي نميزند. اما همانطور كه سالها محدوديت كامل، حق طبيعي زنان را تبديل به يك مطالبه كرد و حاشيهها و داستانهاي بزرگي ساخت، اين آزادي قطرهچكاني هم ميتواند دردسرهاي خودش را داشته باشد. لطفا با توجه به همين دو تجربه موفق كه هم مقامات داخلي را راضي كرد و هم تشويق فيفا را به دنبال داشت و هم مردم را سر ذوق آورد، بگذاريد اين ماجرا يكبار براي هميشه تبديل به يك امر عادي شود. تمام امكانات مورد نياز از قبيل حمل و نقل و مسيرهاي مجزا و اين چيزها در عرض يك هفته قابل دستيابي است. تنها ميماند يك تصميم بزرگ و شجاعانه.