وقايعنگاري خراب شدن روز تاريخي فوتبال ايران
كاپ جام جهاني، سوسولبازي سارا خانم و يك جواد خياباني
علي ولياللهي
تقريبا ۱۰۰ سال است كه جام جهاني برگزار ميشود و در اين يك قرن براي اولينبار جام قهرماني مسابقات به ايران آمد. اتفاقي تاريخي كه تحت تاثير يك اتفاق تاريخي ديگر قرار گرفت.
از لحظه ورود به برج ميلاد به نظر ميرسيد يك جاي كار ميلنگد. درست همان موقع كه چند ماشين سياه كه حامل كاپ جام جهاني بودند از مقابل ما و چند نونهال كه لباس تيم ملي پوشيده بودند و با توپ بازي ميكردند رد شدند. هيچ كس نميدانست آن كوچولوها دقيقا براي چه آنجا هستند. خودشان هم نميدانستند.
مراسم بعد از صرف ناهاري كه به تعداد مهمانها تدارك ديده نشده بود و طبيعتا به بعضيها نرسيد، آغاز شد. آن هم با بيش از يك ساعت تاخير.
طبق روال هميشگي بيشتر مشكل برگزاركنندگان مراسم كه فدراسيون فوتبال و شهرداري تهران بودند با خبرنگاران بود. ابتدا گفتند در طبقه دوم سالن براي خبرنگاران جا در نظر گرفته شده و بعد كه با اعتراض عكاسان و تصويربرداران مواجه شدند كه از آن بالا نميشود تصوير گرفت، قانع شدند كه در همان طبقه اول به خبرنگاران جا بدهند؛ ولي در دورترين صندليهاي ممكن نسبت به استيج. هرچه گفتيم تمام سالن خالي است، بگذاريد برويم جلو قبول نكردند. چند تا محافظ گولاخ هم گذاشته بودند آنجا كه كسي جرات نكند نزديك شود.
جواد خياباني به عنوان مجري برنامه را شروع كرد. كسي كه نقشي اساسي در رقم خوردن وقايع بعدي داشت. خياباني در غيبت معنادار برخي چهرههاي سرشناس فوتبال ايران از جمله دايي و كريمي و مهدويكيا از مهمانها از جمله سه نماينده فيفا آندره واشكوچ، كريس اكلي و سارا اندي نام برد و به آنها خوشامد گفت. بعد نوبت رسيد به سخنراني زاكاني و پولادگر و تاج و خداداد عزيزي كه معلوم نيست چرا وسط آن همه چهره سرشناس و بزرگ فوتبال ايران از او خواستند به عنوان نماينده بازيكنان حرف بزند. بنده خدا خودش هم گفت وقتي اين همه بزرگتر اينجا نشسته من چرا حرف بزنم؟ تنها نكته مثبت سخنرانيها كوتاه بودنشان بود. گويا همه مراسم قرعهكشي جام جهاني قطر را ديده بودند كه چطور مقام قطري با دو جمله، سر و ته سخنرانياش را هم آورد و چقدر مورد تمجيد قرار گرفت.
بعد از پخش چند كليپ و نماهنگ نوبت به رونمايي از كاپ قهرماني جام جهاني رسيد. از اينجا بود كه سير وقايع به شكل عجيبي تغيير كرد. در همان لحظه نخست مشخص شد با وجود زمان يكساله براي برنامهريزي برگزاري مراسم كسي براي لحظه رونمايي فكر خاصي نكرده. يعني با خودشان گفتند حالا ميرويم آنجا و يك نفر از كاپ پردهبرداري خواهد كرد ديگر! اين شد كه احمدرضا عابدزاده و مهدي چمران رييس شوراي شهر تهران به عنوان دورترين آدم از فوتبال مسووليت برداشتن پرده از روي جام طلايي را برعهده گرفتند. جواد خياباني دو بار از ۱۰ تا صفر شمرد و در بار دوم بالاخره از جام رونمايي شد.
طبق گفته مقامات برگزاركننده قرار بر اين بود كه نفرات به ترتيب روي سن حاضر شوند و با جام عكس بگيرند و بروند پايين. خياباني شروع كرد به دعوت از نفرات. ابتدا يكي يكي و بعد دوتا دوتا و بعد چندتا چندتا. هرچه مراسم ادامه پيدا كرد روي سن شلوغتر شد و در حالي كه نفرات قبلي هنوز اطراف جام را خلوت نميكردند خياباني پشت سر هم از نفرات ميخواست بيايند روي سن. مثلا به محمد فنايي گفت آقاي فنايي نگاه كن هرچه داور اطرافت ميبيني بيار روي سن. يا به حسين اوجاقي قهرمان ووشو و مسوول ورزش شهرداري گفت حسين تيمتو بردار و بيار!
تنها چند دقيقه بعد از شروع مراسم عكس گرفتن ديگر روي سن جا نبود. نماينده فيفا با ترس و عصبانيت ميخواست از جام محافظت كند كه جواد خياباني گفت سارا خانم ناراحت شده و دوستان مراعات كنند! هيچكس پايين نميرفت. آدمهاي ناشناسي روي سن ديده شدند. خانمي فرزندش را برد چسباند به پايه جام و صدتا عكس از او گرفت. نكته جالب اينكه در تمامي اين لحظات يگان حفاظت برج ميلاد عوض متفرق كردن جمعيت روي استيج باز هم فقط حواسش به خبرنگاران بود كه مبادا يك رديف نزديكتر شوند. برخي از اين افراد حتي برخورد فيزيكي هم با خبرنگاران داشتند؛ يا دست ميگذاشتند روي سينهشان يا دستشان را ميكشيدند.
براي ما كه از دور نگاه ميكرديم جام لحظهاي وسط جمعيت ناپديد شد. بعد به قول خياباني سارا خانم را ديدم كه با عجله پارچه را انداخت روي جام، چمدانش را آورد و كاپ جام جهاني را گذاشت توي ساك و به همراه همكارانش سالن را ترك كرد. احسان محمدي رييس دپارتمان مسووليتهاي اجتماعي فدراسيون فوتبال رفت پشت تريبون و با لحني اعتراضي بابت رعايت نشدن نظم و انضباط گلايه كرد.
دقايقي بعد تصاوير نااميدكننده از شلوغي اطراف كاپ قهرماني جام جهاني در شبكههاي اجتماعي منتشر شد. خيليها نوشتند در حالي كه نميتوانيم يك مراسم رونمايي ساده از جام قهرماني برگزار كنيم انتظار داشتيم در ميزباني جام جهاني مشاركت داشته باشيم.
برخي مقامات برگزاركننده مراسم گفتند كه همهچيز خوب بود و نماينده فيفا پيازداغش را زياد كرد و سوسولبازي درآورد. جواد خياباني كه با انتقادات زيادي مواجه شده بود گفت اصلا خاك بر سر من! در همين حين مسوولان سالن بلافاصله همهچيز را جمع و جور كردند و نمايندگان فيفا كاپ قهرماني را تحتالحفظ راهي فرودگاه كردند تا به كشور بعدي ببرند.
پنجشنبه عصر در حالي كه ميتوانست پايانبندي جذاب يك روز تاريخي براي ايران باشد، يعني روز ورود جام قهرماني جام جهاني، تبديل به يك روز تاريخي ديگر شد تا در تاريخ ثبت شود ما هنوز هم در برگزاري يك مراسم ساده دچار مشكل هستيم. اين تقصير جواد خياباني است؟ تقصير سارا خانم است؟ تقصير خبرنگاران است يا مقامات فدراسيون فوتبال و شهرداري؟