انرژي زمين گرمايي
فرصت آينده ايران
انتشار دي اكسيدكربن از نيروگاههاي زمين گرمايي كمتر از 5 درصد از نيروگاههاي معمولي زغالسنگ است. تا سال 2015، ظرفيت انرژي زمين گرمايي در سراسر جهان به 13 گيگاوات رسيد كه 28 درصد آن در ايالات متحده نصب شده است. تركيه، يكي از كشورهاي پيشرو در منطقه در صنعت زمين گرمايي، در حال برنامهريزي براي افزايش ظرفيت نصب شده خود تا سال 2023 به 2.5 گيگاوات است.
بررسي تغييرات دماي سطح زمين در اطراف آتشفشان دماوند و مطالعه ناهنجاري حرارتي مرتبط با فعاليت زمين گرمايي مناطق ناهنجار حرارتي رابطه فضايي نزديك با گسلها، چشمههاي آب گرم، سنگشناسي، تغييرات هيدروترمال، مناطق تغيير شكل فعال و دادههاي جريان حرارت بالا زيرسطحي نشان داده است. نواحي ناهنجاري حرارتي مربوط به فعاليت زمين گرمايي، اوج حرارتي در سال 1386 نشان داد كه در آن خروج دود و لرزهخيزي بالاتر در محدوده قله دماوند از سوي نگارنده بررسي شد. استان تهران و البرز براساس سرشماري سال ۹۵ حدود ۱۶ ميليون نفر و استان مازندران حدود ۵ ميليون نفر جمعيت دارد، بنابراين ميتوان برآورد كرد حدود ۲۲ ميليون نفر در نزديكي يا شعاع ۱۰۰ كيلومتري اين آتشفشان به عنوان مهمترين آتشفشان كشور زندگي ميكنند. با توجه به وجود مخزن ۴۰۰ كيلومتر مربعي گدازه در دماوند اگر حفاري صورت بگيرد، ميتواند برق منطقه دشت هراز را با ۱۰۰ هزار نفر جمعيت تامين كند.
نيروي زمين گرمايي دستكم از سال 1979 يك محرك مهم براي دماي جهاني بوده است. اين بر اساس توانايي اثبات شده انرژي زمين گرمايي براي افزايش همرفت گرمايي در پوسته و همچنين اثر بر اتمسفر است. گرماي زمين گرمايي ميتواند همرفت گرمايي را تحريك كند و به صورت سازوكار مهم انتقال گرماي اقيانوس به اتمسفر پوشاننده زمين عمل كند.
اولين نيروگاه زمين گرمايي مشكينشهر در استان اردبيل با ظرفيت توليد ۵۵ مگاوات آماده بهرهبرداري است. در اين نيروگاه آب از طريق لوله به زير زمين تزريق ميشود و با گرماي ۲۵۰ تا ۵۰۰ درجه، آب به بخار تبديل شد و سپس اين بخار به سطح زمين آمده و توربين بخار را به گردش درميآورد.
پيشبيني ميشود كه تعداد كلانشهرها در جهان تا سال 2030 از 33 به 43 افزايش يابد. افزايش تقاضاي انرژي، به موازات رشد جمعيت و تغييرات آب و هوايي، نيازمند سرمايهگذاري فوري در انرژيهاي پايدار است. پايگاه بالقوه منابع زمين گرمايي براي پوشش تقاضاي برق مسكوني براي كلانشهرها مهم دنيا بر اساس جمعيت كنونيشان كافي است و حتي بيش از ميزان مورد نياز كنونيشان است. انرژي زمين گرمايي، يك منبع مهم انرژي پاك مستقل از شرايط اقليمي ميتواند بهطور قابل توجهي به نيازهاي انرژي، بهبود كيفيت هوا و كربنزدايي كلانشهرهاي جهان كمك كند.
دولتها و مردم در مورد مزاياي زمين گرمايي بايد آموزش ببينند. علاوه بر اين، اين سياستهاي انرژي همراه با سرمايهگذاري در تحقيق و توسعه براي اطمينان از ادغام موفقيتآميز زمين گرمايي در تركيب تامين انرژي آينده مورد نياز است.
ادبيات «بايدي» و اقتصاد اثباتي
صحبت از هست و نيست است. در علم اقتصاد، هست و نيست معنا دارد نه بايد و نبايد. يعني علم اقتصاد، متغيرهاي اقتصادي و روابط ميان آنها را شناسايي ميكند و احكام هست يا نيست را صادر ميكند. بنابراين اقتصاد تابع هيچ بايد و بخشنامهاي نيست و استفاده از آن نيز فايدهاي ندارد. شايد در سالهاي ابتدايي انقلاب، استفاده از برخي از اين واژهها، معنا و مفهوم پيدا ميكرد، اما امروز با عبور از بيش از 4 دهه، يك چنين بايدهايي واقعا قابل قبول نيست.
ضمن اينكه اگر دولتيها يك چنين تصوراتي دارند، چرا بايد و نبايد ميكنند، بهتر نيست اصل ايدههايشان را انجام دهند.
مثلا تورم را متوقف كنند، گرانيها را مهار كنند و ثبات را به اقتصاد بازگردانند. معلوم است كه يك چنين گزارههايي در اقتصاد به هم پيوسته امروز معنا و مفهومي ندارد. اين نگاه تحكمآميز در خصوص بسياري از اسناد بالادستي كشور نيز جريان دارد. قانون اساسي نگاشته شد، 6 برنامه 5 ساله توسعه، نوشته شد و سند 20 ساله چشمانداز تدوين و تصويب شد. مطابق اين اسناد مثلا قرار بود كه ما در سال 1404 به رده نخست كشورهاي منطقه دست پيدا كنيم. اما نه تنها در يك چنين جايگاهي قرار نگرفتيم بلكه در بسياري از رنكينگهاي منطقهاي و جهاني عقب رفتيم. اين خواستهها كه مسوولان مطرح ميكنند، الزاماتي دارند كه بدون آنها دستيابي به «بايدها» ممكن نميشود. چون دولتمردان از اين الزامات آگاه نيستند يا نميخواهند زير بار اين الزامات بروند، دست به اظهاراتي ميزنند كه عملا نتيجه قابل توجهي در بر ندارند، بلكه مشكل آفرين نيز هستند.
بنابراين بايد از اين اظهارات عوامانه عبور كرد و به ادبيات و علم واقعي اقتصاد و مديريت دست پيدا كرد؛ علوم و رويكردهايي كه مانند كيميا، مس وجودي اقتصاد كشورها را به طلاي توسعه بدل ميسازند. ما به اين كيمياي اقتصادي احتياج داريم. علم اقتصادي، درك بالا، توجه به ريشهها به جاي تحكمها و بايدهاي بدون فايده.