حسنعلي منصور را
چه كسي كشت؟
نيكنژاد پس از دستگيري گفته علت تيراندازياش منحرف كردن توجه ماموران از بخارايي بوده تا او بتواند پس از شليك دقيق به نخستوزير فرار كند. هويدا كه پس از قتل منصور به نخستوزيري رسيد در شرح ماجراي ترور عنوان كرد: هر سه تن كه در جريان فرار دستگير شدهاند با شخصي به نام صادق امانيهمداني، فروشنده حبوبات در ارتباط بودهاند كه او 3 قبضه اسلحه دراختيار آنها قرار داده و هر سه در حوالي بيابانهاي مسگرآباد مدتي تمرين تيراندازي كردهاند. صادق و برادرش هاشم اماني در مخفيگاهشان دستگير شدند و اعتراف كردند از ماهها قبل به كمك عدهاي از جمله مهدي عراقي از اعضاي موثر و فعال فداييان اسلام به فكر تهيه و جمعآوري اسلحه بودهاند... پس از اين ترور (در آغاز بهمن ماه) هم دستگير شدند كه ساواك، عكسهاي سيزده تن از متهمان ماجراي ترور قتل نخستوزير را براي چاپ به روزنامهها فرستاد و اعلام كرد همه آنان در دادگاه نظامي محاكمه خواهند شد كه دادستان نظامي براي سيزده تن از دستگيرشدگان از دادگاه درخواست اعدام كرده بود. ساواك همچنين به روزنامهها دستور داده بود خبر محاكمه اين عده به همين نحو در روزنامهها چاپ شود.... و سرانجام در روز نوزدهم ارديبهشت 44، ساواك به روزنامهها اعلام كرد در دادگاه نظامي محاكمه دستگيرشدگان برگزار شد كه چهار تن از متهمان ماجراي ترور حسنعلي منصور يعني محمد بخارايي، نيكنژاد، هرندي و صادق اماني در دادگاه نظامي به اعدام محكوم شدند و دادگاه شش متهم ديگر را به حبس ابد محكوم كرده است. سرانجام روز 26 خرداد ماه ساواك اطلاعيهاي را كه از طرف دادگاه تجديدنظر نظامي براي چاپ در روزنامهها صادر شده بود به روزنامهها فرستاد. در اين اطلاعيه اعلام شده بود كه سحرگاه همين روز چهار محكوم به اعدام در ميدان حشمتيه تيرباران شدهاند، ضمنا مهدي عراقي و هاشم اماني به حبس ابد محكوم شدهاند و بقيه هم حبسهاي سنگين گرفتهاند. اما پس از ترور حسنعلي منصور در ميدان بهارستان و انتقال او به بيمارستان پارس واقع در خيابان فرانسه، ماجراي مرگش چگونه اتفاق افتاد. با بستري شدن منصور در بيمارستان خيابان فرانسه قرق شد و رفت و آمد به بيمارستان را ممنوع كردند و هيچ خبرنگاري را براي تهيه گزارش به اين بيمارستان راه ندادند و تمامي طبقات اين بيمارستان تحت نظر ماموران مخصوص درآمد. مخصوصا خبرنگاران خبرگزاريهاي جهان سعي ميكردند از هر راهي كه شده وارد بيمارستان شوند چرا كه جهانيان در انتظار رسيدن خبرهايي درباره سرنوشت نخستوزير ترور شده بودند. اما در اين ميان تنها يكي از خبرنگاران من در گروه حوادث كيهان بود كه با لباس مبدل و روپوش سفيد پزشكان او را به داخل بيمارستان فرستاده بوديم. آن روز صبح وقتي از محل بستري شدن نخستوزير باخبر شدم به خبرنگارم ماموريت دادم به سرعت با دكتر طباطبايي رييس پزشكي قانوني كه عازم بيمارستان بود تماس بگيرد و همراه او وارد بيمارستان شود. به توصيه دكتر طباطبايي بر تن خبرنگارمان يك روپوش سفيد پوشانديم و به نام يك پزشك همراه به داخل بيمارستان فرستاديم.ناتمام