چارلز سوم، پادشاه جديد بريتانيا كيست؟
سلطنتي سياسيتر از گذشته
شهاب شهسواري
چارلز، پسر ارشد ملكه اليزابت دوم، بلافاصله بعد از مرگ مادرش با عنوان چارلز سوم بر كرسي پادشاهي بريتانيا تكيه زد.
همانگونه كه مادر او با ۷۰ سال سلطنت، طولاني مدتترين دوران سلطنت را در تاريخ بريتانيا تجربه كرده بود، او نيز كه وقتي مادرش تاجگذاري كرد ۳ساله بود، طولانيترين مدت ولايتعهدي را در تاريخ بريتانيا تجربه كرده است.
چارلز نخستين پادشاه تاريخ بريتانياست كه به جاي آموزش در كاخ توسط معلم سرخانه، در مدارس عادي تحصيل كرد و نخستين وليعهد بريتانيا بود كه بعد از پايان تحصيلات متوسطه به جاي پيوستن به ارتش، مستقيما به دانشگاه رفت و در دانشگاه در رشته تاريخ تحصيل كرد. هر چند پادشاهي چارلز، روز پنجشنبه اعلام شد، اما انتظار ميرود كه مراسم تاجگذاري او چند ماه ديگر برگزار شود.
دوران ولايتعهدي چارلز خالي از جنجال نبود. نگارش نامههايي توسط او به وزراي دولت توني بلر، او را به «شاهزاده مداخلهگر» مشهور كرد، ازدواجش با دايانا اسپنسر، رابطه خارج از ازدواج با همسر بعدي و كنونياش كاميلا پاركر بوولز و جدايياش از دايانا و مرگ او، بزرگترين جنجالهاي مربوط به خانواده سلطنتي بريتانيا در دهه ۱۹۹۰
بود.
حتي نام رسمي سلطنتي وليعهد هم در طول ساليان مورد مناقشه بود، چراكه نام پادشاهاني كه با نام چارلز در بريتانيا سلطنت كرده بودند يا مدعي سلطنت بودند، چندان سابقه درخشاني
نداشتند.
پادشاه سياسي
بسياري تصور ميكنند كه پادشاهي چارلز سوم، بر خلاف مادرش، بيشتر آغشته به سياست باشد. چارلز در طول ساليان دراز ولايتعهدي، با دنياي سياست آشنا شده است. او بر خلاف مادرش كه در ۲۵ سالگي و بعد از گردش جانشيني از خانواده ادوارد هشتم به خانواده جورج ششم بعد از ۱۵ سال به قدرت رسيد، همواره به عنوان جانشين سلطنت بزرگ شده و ۷۰ سال فرصت داشته است تا براي روزگار سلطنتش برنامه بريزد.
زندگي چارلز در طول دهههاي گذشته چندان از سياست و مسائل اجتماعي دور نبوده است و اينگونه تصور ميشود كه دوران پادشاهي او نيز بيشتر از مادرش با سياست و سوگيري سياسي آميخته باشد. يكي از مشهورترين جنجالهاي دوران وليعهدي چارلز به زماني برميگردد كه نامههاي او به وزراي دولت توني بلر در رسانههاي بريتانيا افشا شد. او بين سالهاي ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، ۲۷ نامه به وزراي دولت در مورد مسائل مختلف از جمله محيط زيست و تغييرات آب و هوايي، كشاورزي، محصولات تراريخته، محروميتهاي اجتماعي، طراحي شهري، معماري و ساخت و ساز ارسال كرده بود. اين نامهها كه به «نامههاي عنكبوت سياه» مشهور شدند و به دليل دستخط او اين لقب را گرفته بودند، بعدها به حكم دادگاه منتشر شدند. او در طول ساليان ولايتعهدي نسبت به مسائل مختلفي اظهارنظر و موضعگيري كرده است، از جمله ساخت و ساز و معماري شهري، محيط زيست و ايجاد شبكهاي از نهادهاي خيريه اقدامهاي مهم او بودهاند. البته خود چارلز اين ارزيابي را قبول ندارد كه پادشاهي او سياسي خواهد بود و پيش از اين گفته است كه پس از رسيدن به قدرت، از سياست دوري خواهد كرد. وقتي كه بيبيسي به مناسبت هفتادمين سالگرد تولد چارلز از او پرسيد كه آيا قصد دارد بعد از رسيدن به پادشاهي به دخالت در امور سياسي ادامه دهد، پاسخ داد كه «آنقدرها هم احمق نيستم.» او به نمايشنامههاي هنري پنجم، هنري چهارم قسمت اول و هنري چهارم قسمت دوم شكسپير استناد كرده بود كه پادشاهاني كه تازه تاجگذاري ميكنند «بايد آنگونه كه انتظار ميرود حكومت كنند.»
سلطنت متفاوت
روزنامه هوادار سلطنت تلگراف در اين مورد مينويسد: «هيچ كسي كه چارلز را از نزديك بشناسد، انتظار ندارد كه او مانند مادرش ملكه اليزابت دوم سلطنت كند.» اين روزنامه به نقل از يكي از مقامهاي پيشين دربار مينويسد: «آزادي زيادي وجود دارد كه يك پادشاه به شيوه خودش رفتار كند. اينكه ممكن است ما تصور كنيم كه فقط يك راه براي سلطنت وجود دارد به اين دليل است كه عمده دوران زندگيمان فقط يك پادشاه ديدهايم و به ياد نميآوريم ديگر پادشاهان چگونه سلطنت ميكردند.» تلگراف مينويسد: «پادشاه جديد، برخلاف مادر يا پدربزرگش، با اين دانش بزرگ شده كه سرنوشتش روزي نشستن روي تخت سلطنت است و تمام دوران زندگياش را فرصت داشت كه در مورد اينكه چگونه سلطنت خواهد كرد، فكر كند.» حوزههايي كه ممكن است از سوي چارلز سوم تغييراتي در آن رخ دهد از سوي تلگراف اينگونه ارزيابي ميشود: «آيا او دربار را كوچكتر ميكند و بسياري از بازيگران حاشيهاي را كه مسووليتهاي رسمي دارند، كنار ميزند؟ در مورد چندين كاخ عظيم كه به او ارث رسيده است چه ميكند از بالمورال گرفته تا سندرنگهام و حتي اقامتگاه رسمياش كاخ باكينگهام؟ بر سر خيريههاي بزرگي كه مديريت ميكند چه خواهد آمد؟ و با كشورهاي مشتركالمنافع چه خواهد كرد؟» تلگراف با اشاره به اينكه ملكه همواره فاصلهاي نسبي با رعايايش راحفظ ميكرد كه به نوعي بهرمزآلود بودن و اعتلاي مقامش كمك ميكرد، به نقل از يكي از نزديكان چارلز مينويسد: «او در دوران افول تفاوتها زندگي كرده است. او بسيار نسبت به ملكه بازتر عمل كرده است، چراكه از نسلي ميآيد كه بسيار بازتر بودهاند. ما انسانيت و شوخطبعي او را مانند هميشه، بيشتر خواهيم ديد.» اين روزنامه مينويسد كه هر چند ممكن است پادشاه جديد مقداري از ميزان دخالتش در امور عمومي بكاهد، اما قرار نيست كه مبارزهاش را در حوزههايي كه براي دههها به آنها اهتمام داشته، مانند محيط زيست و ساخت و سازهاي عمومي ترك كند. پني جونور، زندگينامهنويس چارلز كه براي دههها در مورد او نوشته است، ميگويد: «تصور من اين است كه او به صورت علني دخالت نميكند، اما به صورت مشروع با نخستوزيرانش كاملا سوگيرانهتر و صاحبنظرانهتر از مادرش گفتوگو خواهد كرد. نبايد انتظار داشت كه وقتي نخستوزير نزد او ميآيد و ميخواهد در مورد تغييرات آب و هوايي يا كشاورزي سخن بگويد، او فقط جواب دهد آيا يك فنجان چاي ديگر ميل داريد؟ اما تصور نميكنم كه بار ديگر به نوشتن نامههاي عنكبوت سياه ادامه دهد.»
جورج هفتم يا چارلز سوم؟
در مورد نام چارلز به عنوان پادشاه گمانهزنيهايي وجود داشت، چراكه صاحبان نام چارلز در پادشاهي بريتانيا چندان سابقه خوبي نداشتند. چارلز اول كه اعتقادي به مشروطه نداشت، در جنگهاي داخلي قرن ۱۷ بريتانيا شكست خورد و سر از بدنش جدا شد. چارلز دوم، فرزند او هم بهرغم محبوبيتش در دوران سلطنت، فردي بيبند و بار بود كه به عياشي مشهور بود. در تاريخ بريتانيا چارلز سوم ديگري هم وجود دارد كه از خاندان استوارت و از جمله مدعيان تاج و تخت و بازگردادن مذهب كاتوليك به بريتانيا بود و تلاش ناكام درازمدتي براي تصرف كرسي سلطنت در اين كشور كرد. به همين دليل تا پيش از اين پيشنهاد شده بود كه نام سلطنتي چارلز، به افتخار پدربزرگ مادرياش جورج هفتم باشد، اما نهايتا بعد از مرگ ملكه اليزابت دوم، اعلام شد كه او با نام چارلز سوم سلطنت خواهد كرد.
ازدواج، جدايي و مرگ دايانا
بزرگترين جنجال و رسواييهاي دوران زندگي چارلز، ازدواج او با دايانا اسپنسر بود. چارلز سال ۱۹۸۱ با دايانا ازدواج كرد و سالهاي ۱۹۸۲ و ۱۹۸۴ دو پسرشان هري و ويليام به دنيا آمدند. اختلاف سن ۱۳ ساله اين دو به علاوه روحيه آزاديخواه دايانا كه به تشريفات سختگيرانه خانواده سلطنتي جور در نميآمد به تدريج به يك عامل اختلاف بين اين زوج بدل شد. بر اساس روايتهاي معتبر دايانا و چارلز هر دو روابط خارج از ازدواجشان را از سال ۱۹۸۶ و دو سال بعد از تولد فرزند دومشان آغاز كردند. چارلز روابطش با كاميلا پاركر بوولز، همسر بعدياش كه دو سال از او بزرگتر بود، در همين دوران از سر گرفت. گفته ميشود كه دايانا نيز در اين دوران روابط خارج از ازدواج داشته است. نهايتا سال ۱۹۹۲ بعد از ۱۱ سال زندگي سراسر جنجال، دايانا و چارلز، رسما زندگي جدا از هم را آغاز كردند و ۴ سال بعد رسما طلاق آنها نهايي شد. يكسال بعد از طلاق، دايانا در يك تصادف پس از فرار از دست عكاسهاي رسانهها در پاريس جان خود را از دست داد. گروهي از رسانهها و پدر دودي فايد، دوست پسر وقت دايانا كه در تصادف در كنار او كشته شد، دولت بريتانيا را به دست داشتن در اين تصادف متهم كردهاند. چارلز نهايتا سال ۲۰۰۵ با كاميلا پاركر بوولز ازدواج كرد. همسر دوم چارلز دو سال از او بزرگتر است و دو فرزند از همسر پيشينش دارد كه سال ۱۹۹۵ همزمان با جدايي چارلز و دايانا، از او جدا شد.
چارلز و ايران
وليعهد پيشين و پادشاه كنوني بريتانيا، تنها عضو خانواده سلطنتي بريتانياست كه در طول ۴ دهه بعد از انقلاب اسلامي به ايران سفر كرده است. سال ۱۳۸۲ در پي وقوع زلزله بم، شاهزاده چارلز به عنوان رييس صليب سرخ بريتانيا به ايران سفر كرد. چارلز پيش از سفر به بم براي بازديد از مناطق زلزلهزده در تهران با سيد محمد خاتمي، رييسجمهور وقت اسلامي ايران ديدار كرد. وليعهد پيشين بريتانيا به تازگي نيز بار ديگر براي سفر به ايران ابراز علاقه كرده بود. سال ۱۳۹۸، چارلز در گفتوگو با روزنامه نشريه بريتانيايي ساندي تايمز گفته بود كه دوست دارد يك سفر رسمي به ايران انجام دهد. او در اين مصاحبه گفت: «من ميدانم كه ايران براي سدهها بخش مهمي از جهان بوده و مشاركت زيادي در دانش بشري، فرهنگ، شعر و هنر داشته است. يعني اينكه آدمهاي واقعا فوقالعادهاي هستند.»