ارزيابي آينده احتمالي مناسبات پاكستان و امريكا
محمدرضا بهرامي*
دولت فعلي امريكا با لغو تصميم دولت ترامپ برنامه ۴۵۰ ميليون دلاري پشتيباني از ناوگان جنگنده16- F پاكستان را تصويب و وزارت امور خارجه اين كشور نيز پاكستان را شريكي مهم در مبارزه با تروريسم ذكر و تاكيد كرده انتظار داريم پاكستان عليه همه گروههاي تروريستي اقدام كند.
سابقه واگذاري اين جنگندهها به پاكستان با تحولاتي همراه بوده است:
در ابتدا پس از حمله اتحاد جماهير شوروي سابق به افغانستان در سال ۱۹۷۹، ايالات متحده امريكا با فروش جتهاي 16- F به پاكستان در سال ۱۹۸۱ موافقت كرد. اساس فكر در اين سياست اين بود كه از اين هواپيماها براي مبارزه با جنگندههاي شوروي سابق و افغانستان كه با عبور از مرز اردوگاههاي آموزشي مجاهدين را بمباران ميكردند، استفاده شود. وبسايت War on the Rock كه در حوزه سياست خارجي و امنيت ملي تمركز دارد، گفته است كه جنگندههاي 16- Fپاكستان حداقل ۱۰ جت، هليكوپتر و هواپيماي ترابري افغان و شوروي را بين سالهاي ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۰ سرنگون كردند.
در دهه ۱۹۹۰، استمرار اين برنامه همكاري به دليل نگرانيهاي امريكا در مورد برنامه هستهاي پاكستان متوقف شد.
مجددا با پيوستن پاكستان به جنگ امريكا عليه تروريسم پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، همكاريهاي امنيتي و نظامي از جمله در مورد جنگندههاي مذكور ادامه يافت.
در سال ۲۰۱۸، دونالد ترامپ رييسجمهور سابق امريكا، حدود ۲ ميليارد دلار كمك امنيتي به اسلامآباد را به دليل ناتواني در سركوب طالبان افغانستان و گروههاي تروريستي و از بين بردن پناهگاههاي امن آنها در اين كشور، به حالت تعليق درآورد.
چند نكته در ارتباط با تصميم اخير دولت امريكا قابل ذكر است:
اين اولين برنامه كمك بزرگ امنيتي به پاكستان از سوي امريكا در ۴ سال اخير است.
اين برنامه بر اساس تقاضاي ارتش پاكستان صورت پذيرفته، هر چند تصميم طرف امريكايي همه توقعات ارتش را برآورده نكرده است.
اين برنامه شامل ارايه سلاحهاي جديد به پاكستان نميشود.
طرف امريكايي با هدف رفع نگراني هند، تاكيد كرده اين برنامه تعادل نظامي اساسي در منطقه را تغيير نميدهد.
برخي رسانههاي هند اقدام اخير دولت امريكا را چرخش در سياستهاي منطقهاي اين كشور تفسير و نارضايتي خود را از اين برنامه با بيان اينكه: «نميتوانيد هند را شريك استراتژيك بناميد و در عين حال دشمن تاريخي هند را مسلح كنيد» ابراز داشتهاند.
سه دليل براي اين چرخش سياسي امريكا مطرح است:
1- تغيير دولت در پاكستان، از نظر امريكا دولت سابق پاكستان تحت رهبري عمران خان متحد قابل اعتمادي براي امريكا محسوب نميشد.
2- اميدواري امريكا براي استفاده از نفوذ ارتش پاكستان بر طالبان، البته اين نكته نيز قابل توجه ميباشد كه در طول ساليان گذشته پاكستان دروازه ورود امريكا به افغانستان بوده است.
3- تلاش در مسير كاهش نگراني هميشگي امريكا از آينده سلاحهاي هستهاي پاكستان و احتمال دسترسي گروههاي افراطي به آنها.
بايد توجه داشت اين برنامه همكاري اولين رويداد مثبت در مناسبات دولت جديد در پاكستان با امريكا محسوب نميشود. خروج از ليست خاكستري FATF و احياي برنامه كمكي IMF و چشمانداز مثبت برخي گشايشها در اخذ همكاريهاي اقتصادي و مالي در منطقه را نيز ميتوان نتيجه حمايت مستقيم يا غير مستقيم امريكا از بهبود شرايط دولت جديد پاكستان محسوب كرد.
به منظور درك بهتر تحولات پاكستان اشاره به چند نكته مفيد خواهد بود:
هرچند گفته ميشود تغيير در دايره نسبتا بسته قدرت دولتهاي غير نظامي در پاكستان و روي كار آمدن عمران خان با حمايت ارتش اين كشور كه به واقع ميتوان آن را Deep State ناميد صورت پذيرفت، اما ارتش در چند مورد با عمران خان دچار اختلاف شده بود؛ اول ارتش خواهان كاهش تنش با هند بود و اقداماتي را نيز در اين مسير انجام داده بود ولي رفتار رسانهاي عمران خان همسو با اين خواست ارتش نبود، دوم ارتش از كاهش مناسبات با امريكا ناراضي بود و در ضمن خواستار نوعي توازن در مناسبات خارجي پاكستان با امريكا و چين بود ولي رفتار عمران خان كمكي به اين مطالبه ارتش نميكرد. سوم ارتش از عدم توانايي عمران خان خصوصا در حوزه اقتصادي و مالي رضايت نداشت، چهارم دخالت عمران خان در انتصابات ارتش كه با مقاومت در برابر تغيير رييس ISI و تمايل براي قرار دادن فرد مطلوب خود در راس ارتش متعاقب پايان دوره ژنرال باجوا بروز يافته بود ارتش را بيش از گذشته از عمران خان دور كرد. در واقع به نظر ميرسد ارتش به اين جمعبندي رسيده بود كه عمران خان قابل كنترل نبوده و نميتوان وي را مديريت كرد.
عمران خان متعاقب بركناري اظهار داشت كه اين بركناري ناشي از توطئه خارجي است و اين نكته را محور ديپلماسي عمومي خود قرار داد. به نظر ميرسد وي در مقطع بركناري، سياست خارجي را ابزاري مناسب براي چانهزنيها در داخل كشور و بقاي سياسي در نظر گرفته بود.
فرمانده ارتش پاكستان در نشست گفتوگوهاي امنيتي اسلامآباد در سال جاري بر استراتژيك خواندن روابط پاكستان با امريكا تاكيد و همچنين مناسبات پاكستان با دو كشور چين و امريكا را مستقل از يكديگر ذكر كرد. نوع نگاه ارتش پاكستان به مناسبات با امريكا تقويتكننده سياست نخست وزير جديد پاكستان خواهد بود كه در سخنراني افتتاحيه خود در پارلمان اين كشور بر اهميت روابط دوستانه با امريكا تاكيد داشت.
سياستهاي اصطلاحا پوپوليستي عمران خان موجب حفظ محبوبيت مردمي وي شده و تقاضاي دادگاه عالي اسلامآباد براي عدم پخش زنده سخنان وي نيز مويد اين موضوع است. بايد ديد ارتش چگونه ميخواهد رفتار عمران خان را در اين مقطع مديريت كند.
بخشي از دستاوردهاي دولت جديد در پاكستان در حوزه تعاملات خارجي متعاقب حادثه كشته شدن رهبر القاعده در كابل توسط امريكا (۹ مرداد ماه ۱۴۰۱) مهيا شده است.
تاريخ مناسبات پاكستان و امريكا نسبتا پر فراز و نشيب است. به صورت كلي در سه مقطع زماني زير مناسبات اين دو كشور به هم نزديك شده و متعاقب عبور دو كشور از مرحله مذكور اين مناسبات به حالتي عادي و حتي بعضا انتقادي از يكديگر بازگشته است:
مقطع اول در دهه ۵۰ قرن گذشته و در دوران جنگ سرد كه در واقع واكنش واشنگتن به تاكيد هند بر بيطرفي بود و در قالب حضور پاكستان در دو پيمان سنتو و سيتو تجلي يافت.
مقطع دوم تجاوز شوروي سابق به افغانستان در آخر دهه ۷۰ و دهه ۸۰ ميلادي بود كه پاكستان به عنوان خط مقدم حمايت از جهاد افغانها محسوب شد.
مقطع سوم حادثه ۱۱ سپتامبر و حمله نظامي امريكا و ناتو به افغانستان در دهه اول قرن حاضر است.
در هر سه دوره نيز محور اصلي همكاري دو كشور حوزه امنيتي و نظامي بوده و كمكهاي توسعهاي ارايهشده به پاكستان نتيجه همكاري دو كشور در حوزه فوق بوده است. در ماههاي اخير نيز هر چند همكاري امريكا درخروج از ليست خاكستري FATF و احياي همكاري IMF با پاكستان مبين تمايل اين كشور بر نمايش عدم تمركز مناسبات بر محور امنيت قرار داشته است، اما نشانهها از آغاز مجدد همكاري با محوريت امور امنيتي و احتمالا موضوعاتي مانند مبارزه با تروريسم و افغانستان حكايت دارد. در واقع به نظر ميرسد دامنه همكاري دو كشور با محوريت امنيتي در مقطع فعلي را به ويژه بنا به ملاحظات منطقهاي بايد «محدود» تلقي كرد.
در خصوص مناسبات امريكا و پاكستان دو مساله در مقطع فعلي قابليت اثرگذاري دارند:
اول منافع راهبردي طولانيمدت امريكا در مهار چين با همكاري هند تعريف شده است. در حالي كه روابط پاكستان و چين به ويژه با شروع كريدور اقتصادي دو طرف (CPEC) كه مهمترين محور ابتكار one belt one road است وارد دوره جديدي از همكاريهاي راهبردي و اقتصادي دوجانبه شده است.
دوم نحوه همكاري پاكستان با امريكا در ارتباط با شرايط افغانستان، طالبان و همچنين گروههاي تروريستي محور تعيينكننده ديگر در مناسبات اين دو كشور خواهد بود.
در مجموع به نظر ميرسد به دلايل عديده و خصوصا قرار داشتن در دوران گذار و عدم شكلگيري نظم جهاني جديد ژئوپليتيك، نميتوان رابطهاي عميق و راهبردي براي اين دو كشور و در دورهاي طولانيمدت تصور كرد و دو منظر راهبردي فوق از جمله مواردي خواهند بود كه امريكا تعامل ميانمدت خود با هر دولتي در پاكستان را بر پايه آن قرار خواهد داد.
منبع: خبرآنلاين
*سفير سابق ايران در افغانستان