نظام آموزشي چين، دوزخي براي ورود به بهشت
محمد داوري
چين به طور كلي و نظام آموزشي آن به طور خاص حالا بيش از هميشه نه فقط براي همه جهان بلكه حتي براي ايرانيان كنجكاوانه مورد تامل قرا ميگيرد و اين جلب توجه در دهههاي اخير به خاطر رشد اقتصادي چين وسيعتر هم شده است، عدهاي با شيفتگي و تحسين اغراقآميز از الگوي چيني سخن به ميان ميآورند و عدهاي نيز با تعصب ضدچيني با برجستهسازي نكات منفي غيرمنصفانه به نقد ميپردازند.
روي سخن اين نوشتار متمركز بر نظام آموزشي چين به پشتوانه كتابي است كه توسط محمدرضا نيكنژاد، مهدي بهلولي و آرمان بهلولي از نويسنده چيني (يانگ ژائو) تحت عنوان (چه كسي از اژدهاي غولپيكر بد ميترسد) ترجمه و توسط انتشاراتي نقد فرهنگ روانه بازار نشر شده است. در عنوان دوم روي جلد اين كتاب با اين پرسش كه (چرا چين بهترين و نيز بدترين سامانه آموزش و پرورش جهان را دارد؟) تاكيدي شده است كه كتاب متمركز بر ارزيابي نظام آموزشي چين از منظر مخالفان و موافقان است.
رشد اقتصادي چين در سه دهه گذشته واكنش رقيب غربي خود را برانگيخته است با تصور اينكه مهمترين دليل اين رشد نظام آموزشي چين بوده، بوش در دهه نخست قرن 21 با شعار (هيچ كودكي جا نماند) و اوباما در دهه دوم با شعار (رقابت تا برتري) تلاش كردند متوليان حوزه آموزش و پرورش را متوجه اهميت نظام آموزشي در رقابتهاي جهاني كنند، چراكه در امريكا برخي با تحسين نظام آموزشي چين خواستار الگوبرداري از آن بودند.
البته امريكاييهاي تحسينكننده نظام آموزشي اقتدارگراي چيني، همزمان نظام اقتدارگراي سياسي چين را مورد سرزنش قرار ميدهند، تحسينكنندهها با اشاره به شاخصهايي از قبيل اقتدار، طبقه رسمي اخلاقي، عدم فساد سياسي و عدم تعصب مذهبي براي خير عمومي استناد كرده و رمز و راز رشد اخير چين را در نظام آموزشي چين دانستهاند. اين افراد در واقع از ميراث نظامي دفاع ميكنند كه در دوره امپراتورها تحت عنوان (كجو) به عنوان پنجمين اختراع چينيها بعد از باروت، قطبنما، كاغذ و حروف چاپي بنياديترين و ماندگارترين ارزشهاي شرقي را شكل داده است اما اين كجوي چيني در برابر هجوم نظامي غرب نتوانست كار كند و مانع صنعتي شدن و انقلاب صنعتي شد يعني ضعفي كه چينيها را مجبور به تجديدنظر و انقلابهاي فرهنگي ناكام كرد تا اينكه با اعزام دانشآموز به غرب درصدد بهسازي مشروطهخواهانه بر آمدند نه انقلاب جمهوريخواهانه.
اين تحسين كه به تفصيل در كتاب مذكور به بحث گذاشته شده است مورد نقد مخالفان نظام آموزشي اقتدارگراي چيني قرار گرفته و اين منتقدان با اين اصطلاح كه اين نظام آموزشي همچون دوزخي است كه دانشآموزان را به بهشت وعده ميدهد از اثرات مخرب آن گفتهاند و در مقايسه با نظامهاي آموزشي مبتي بر ساختارهاي دموكراتيك نوشتهاند، اين نظام مبتني بر ساختار سلسله مراتبي است و ريشه در فرهنگ كنفوسيوسي دارد و ميراث امپراتوران چيني است و يك نظام آموزشي استخداممحور است نه كارآفرين كه به تفاوتهاي فردي و خلاقيت و نوآوري اهميت نميدهد، تمركزگرايي و آزمون محوري از محورهاي ديگر منتقدان است كه آن روي سكه نظام آموزشي چين را نمايان ميسازد.
كتاب در فرازهايي تقابل مخالفان و موافقان نظام آموزشي چين را اينگونه به تصوير ميكشد كه آزمون محوري و استخدامانديشي را رمز شايستهسالاري حزب كمونيست ميدانند كه حالا جايگزين امپراتوران چيني شده در حالي كه در آن سوي اين سكه نظامي است كه فرمانبرداري، سرسپردگي و همسانسازي را ترويج و تقويت ميكند.
به خوبي روشن است كه نيروي كار ارزان، فرمانبردار و باانگيزه رمز رشد اقتصادي (نه توسعه همهجانبه) چين بوده است رشدي كه مديون تجديدنظري اساسي نسل جديد رهبران حزب كمونيست به منظور تغيير سياست به خود رهبري و فرمانروايي بدون فرمان دادن بوده كه البته اين تجديدنظر نيازمند نظام آموزشي متناسب با اين رويكرد است كه به نظر ميرسد فرهنگ حاكم بر چين و مقاومتها صورت گرفته تاكنون مانع از استقرار نظام آموزشي خلاقمحور و زندگي محور شده است.
نويسنده به خوبي در انتهاي كتاب از دو سرمشق نام ميبرد كه به دو نتيجه كاملا متفاوت منجر ميشود يكي نظام آموزشي استخدام محور و ديگري نظام آموزشي كارآفرين محور و چين براي عبور از نظام اقتدارگرا و استخدام محور كه به پشتوانه حمايت خانوادهها و سختكوشي دانشآموزان استمرار يافته و رشد اقتصادي را رقم زده است بايد تحول اساسي ايجاد كند.
خواندن اين كتاب را به همه علاقهمندان به توسعه و كنشگران مدني به ويژه فعالان حوزه آموزش توصيه ميكنم كتاب جذاب و مفيد و موثري است كه شروع به خواندن آن شما را علاقهمند به ادامه خواهد نمود و بيترديد اگر دل در گروه آموزش داشته باشيد تا كتاب را به پايان نرسانيد رهايش نخواهيد كرد. جا دارد به روان دوست و همكارم مهدي بهلولي كه قرباني كرونا شد درود بفرستم و سپاسگزاري كنم از فرزندش آرمان و دوست مشتركمان و يار هميشه همراهش محمدرضا نيكنژاد كه كار ناتمام مشتركشان را به خوبي به پايان رساندند و تقديم جامعه كردند.