• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5305 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۲۴ شهريور

حميدرضا عزيزي در گفت‌وگو با «اعتماد»:

شانگهاي در كوتاه‌مدت يك ائتلاف ضدتحريم نخواهد شد

محمدحسين لطف‌الهي

سيدابراهيم رييسي به دعوت رسمي همتاي ازبكستاني خود، روز چهارشنبه و در راس هياتي بلندپايه از مقامات سياسي و اقتصادي، به منظور ديدار رسمي دوجانبه و نيز شركت در بيست و دومين اجلاس سران سازمان همكاري شانگهاي، به شهر سمرقند سفر كرد. «اعتماد» در گفت‌وگو با حميدرضا عزيزي، استاد دانشگاه و پژوهشگر سياست خارجي به بررسي اين نشست كه به‌ شدت 

تحت تاثير بحران اوكراين قرار دارد، پرداخته است. اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد: 

  پيش از آغاز نشست شانگهاي زمزمه‌هايي مبني بر نهايي شدن عضويت دايم ايران در سازمان‌ همكاري‌هاي شانگهاي مطرح شد اما با توجه به روند دايمي شدن اعضاي ديگر و همچنين تخمين‌هايي كه درخصوص زمان لازم براي نهايي شدن عضويت دايمي ايران مطرح مي‌شد، آيا انتظار تغييري در وضعيت عضويت ايران در اين دور از اجلاس سران شانگهاي مي‌رود؟
ايران در گام نهايي براي تبديل شدن به عضو دايم سازمان همكاري‌هاي شانگهاي قرار دارد اما در اين نشست انتظار نمي‌رود كه ايران به عنوان عضو دايم شود. در اين نشست قرار است اسناد مربوط به تعهدات ايران به امضا برسد و ايران بايد يك مجموعه از اقدامات را انجام دهد تا پس از طي پروسه قانوني، بتواند به عضو كامل و دايم سازمان‌ همكاري‌هاي شانگهاي تبديل شود. انتظار اين است كه اين پروسه سال آينده كامل شود و در نشست سال آينده سازمان، تهران به عنوان عضو كامل حضور پيدا كند.
  در اين دور از اجلاس شانگهاي، همه‌ چيز 
تحت تاثير جنگ اوكراين است. اين جنگ و در پي آن تنش زيادي كه در روابط روسيه و غرب وجود دارد چه تاثيري بر روند كاري سازمان همكاري‌هاي شانگهاي خواهد داشت؟
بله دقيقا. جنگ اوكراين صددرصد تاثيرگذار خواهد بود و بيش از هر چيز اثر آن را روي نگاه روسيه به سازمان همكاري‌هاي شانگهاي مي‌توانيم ببينيم. نگاه روسيه با گذشته بسيار تفاوت دارد. به اين شكل كه پس از جنگ اوكراين و به واسطه فشار فزاينده‌اي كه روي روسيه اعمال شد، مسكو تلاش دارد در فرمت‌هاي مختلف و در موقعيت‌هاي مختلف اثبات كند كه كشورهاي غربي نمي‌توانند روسيه را منزوي كنند. آنها مي‌خواهند بگويند روسيه نه تنها منزوي نيست بلكه با ابتكار عمل‌هايي نظير حضور فعال در چارچوب يك سازمان همكاري كه مسكو از اعضاي موسس آن است، نقش مهمي در منطقه و جهان دارد. اگر توجه كنيد تبليغات زيادي هم از سوي روسيه درخصوص اين نشست صورت مي‌گيرد؛ اينكه تاكيد مي‌شود خود آقاي پوتين در نشست حاضر خواهد بود، اينكه به حضور ديگر كشورها به ويژه ايران و چين در سطح سران پرداخته مي‌شود و اينكه رييس‌جمهور تركيه به عنوان يكي از شركاي طرف گفت‌وگو قرار است حضور پيدا كند مسائلي است كه مسكو در تبليغات خود بسيار به آن مي‌پردازد و البته تلاش‌هاي زيادي هم براي تحقق آن انجام گرفته است. جنبه ديگري كه اين نشست را مهم مي‌سازد، تقابلي است كه در حال حاضر ميان چين و امريكا وجود دارد و يك جنبه از اين تقابل در بحران تايوان ديده شد. داستان اينجاست كه از ابتداي تاسيس سازمان همكاري‌هاي شانگهاي هر دو كشور چين و روسيه خيلي محتاط بودند كه اين سازمان به عنوان يك بلوك‌بندي ضدغربي معرفي نشود بلكه يك گروه‌بندي غيرغربي با اهداف مشخص باشد. در حقيقت آنها خواهان اين نبودند كه شانگهاي ماهيت تقابلي با غرب پيدا كند. به مرور از سال 2014، روسيه رويكرد خود را تغيير داد. در بحران كريمه نشانه‌هايي از بحران كنوني در روابط مسكو و غرب ظهور پيدا كرده بود و روسيه كه نمي‌خواست در آينده منزوي شود رويكرد خود را تغيير داد اما چين همچنان رويكرد قبلي خود را حفظ كرد. چين هنوز هم همان رويكرد را دارد، اما به نظر مي‌رسد گذر زمان باعث شده چين نيز به ويژه از جنبه ژئوپليتيكي توجه بيشتري به اين گروه‌بندي‌ها نشان مي‌دهد. چين در گذشته بيشتر روي جنبه ژئواكونوميك اين مدل سازمان‌ها و دسترسي‌هايي كه به بازارهاي محلي پيدا مي‌كرد، متمركز بود اما اين نگاه دستخوش تغييراتي شده است. ايران هم در پي استفاده از اين فضاست و تلاش دارد خود را شريكي قابل اعتماد براي روسيه و چين معرفي كند.
  شما به موضوع چين اشاره كرديد. شي جين پينگ، رييس‌جمهور چين بيش از 1000 روز بود كه از كشور خارج نشده بود و حالا او در نشست شانگهاي حضور مي‌يابد. چه چيزي باعث شده كه اهميت نشست شانگهاي براي چين تا اين اندازه در شرايط فعلي بالا برود؟
طي يك دهه گذشته بحراني ميان ايالات متحده و چين در حال شكل‌گيري بوده است. در فضاي بعد از بحران اوكراين دو روند موازي در جريان بوده كه يكديگر را تشديد مي‌كنند و شرايطي را ايجاد مي‌كنند كه رييس‌جمهور چين پس از مدتي طولاني تصميم به حضور در نشست شانگهاي بگيرد. يكي از اين روندها نگراني فزاينده چين از اقدامات طرف غربي است. آنها پيش‌بيني مي‌كنند شرايطي كه امروز براي روسيه ايجاد شده در آينده براي چين نيز ايجاد شود. چيني‌ها به نقطه‌اي رسيده‌اند كه به باور آنها عدم ورود به تقابل با غرب و پيشبرد روند توسعه اقتصادي و بين‌المللي در يك فضاي صلح‌آميز ديگر ممكن نيست و جهان بيش از گذشته به سوي تقابل شرق و غرب پيش مي‌‌رود. اين مساله باعث شده پكن آلترناتيوهايي از جمله روابط شرقي را درنظر گرفته است. روند دوم بر اين اساس است كه براي مجموعه غرب، بارز شده است اگر زودتر اقدامي در موضوع تايوان صورت نگيرد و به‌ طور كلي نفوذ بي‌حد و حصر بين‌المللي چين -كه معمولا با ابزار اقتصادي انجام مي‌شود و در كنار آن بحث‌هاي سياسي و ژئوپليتيكي نيز وجود دارد- كنترل نشود، همان اتفاقي كه در موضوع روسيه و اوكراين رخ داد در موضوع چين و تايوان نيز رخ مي‌دهد. آنها مي‌گويند چه بهتر كه اين دو بحران همزمان مديريت شود و روسيه و چين همزمان تحت فشار قرار گيرند. اين دو روند يكديگر را تشديد كرده و هر دو در حال دور كردن چين از روابط نرمال با غرب هستند. هنوز زود است كه بگوييم غيرنرمال شدن روابط چين و غرب اتفاق افتاده اما نشانه‌هاي آغاز اين مسير قابل مشاهده است.
  اگر بخواهيم به موضوع ايران بپردازيم بايد بگوييم ايران نگاه خاصي به سازمان همكاري‌هاي شانگهاي دارد. سخنگوي دولت ابراهيم رييسي در يك اظهارنظر توييتري پيوستن كامل ايران به اين سازمان را نمادي از «توسعه متوازن سياست خارجي در دولت سيزدهم» دانسته بود و با اشاره به اينكه سازمان شانگهاي، «بزرگ‌ترين بازار منطقه‌اي جهان» است آن را به عنوان يك دستاورد معرفي كرده بود. آيا پيوستن به سازمان همكاري‌هاي شانگهاي نشاني از «متوازن» بودن سياست خارجي ايران است؟ آيا ورود به اين بازار اقتصادي فرصت و تحولي جدي براي اقتصاد ايران خواهد بود؟
اگر بخواهم صريح صحبت كنم، اين نوع اظهارنظرها را نوعي مغلطه مي‌دانم. اينكه سازمان همكاري‌هاي شانگهاي ظرفيت‌هاي اقتصادي زيادي دارد، بزرگ‌ترين بازار منطقه‌اي جهان است، پتانسيل‌هاي زيادي را از نظر اقتصادي دراختيار ايران قرار مي‌دهد و مسائلي از اين قبيل. در صورتي كه اساسا ماهيت سازمان همكاري‌هاي شانگهاي در زمان شكل‌گيري يك سازمان امنيتي با دستور كار مطرح بود. زماني كه در سال 2001 اين سازمان شكل گرفت، هدفش مبارزه با تجزيه‌طلبي، تروريسم و افراط‌گرايي بود. به مرور از سال 2005 و 2006 دستور كار اقتصادي وارد سازمان‌ همكاري‌هاي شانگهاي شد اما هنوز هم اين سازمان يك سازمان همكاري اقتصادي شناخته نمي‌شود. سازمان‌ همكاري‌هاي شانگهاي در بهترين حالت يك چارچوبي است كه اعضا در دل آن روابط دوجانبه خود را گسترش دهند. با توجه به شرايطي كه براي اقتصاد روسيه در پي جنگ اوكراين و تحريم‌ها پديد آمده، در حال حاضر چين اصلي‌ترين قدرت اقتصادي در سطح شانگهاي است و روابط خوب اقتصادي با اين كشور از قبل هم وجود داشت. من واقعا نمي‌دانم كه عضويت در اين سازمان همكاري چگونه مي‌خواهد به ايران كمك كند كه يك گام بزرگ در ديپلماسي اقتصادي بردارد.
در رابطه با مساله توازن هم واقعا تعاريفي كه ارايه مي‌شود براي من جالب است. سياست خارجي موازنه‌گرا زماني شكل مي‌گيرد كه شما روابط نرمال با غرب داشته باشيد و بعد سعي كنيد روابط رو به توسعه‌اي با شرق برقرار كنيد. اگر اين اتفاق بيفتد شما با توجه به‌ وزني كه براي هر كدام از طرف‌ها داريد، مي‌توانيد امتياز بيشتري بگيريد. اگر اين شرايط محقق شود آن زمان مي‌توان گفت توازن مثبت برقرار شده و مي‌توان از سياست خارجي كشور به عنوان يك سياست خارجي موازنه‌گرا ياد كرد. اما به نظر مي‌رسد آنچه در ذهن تصميم‌گيران سياست خارجي ايران است بحث موازنه قواست نه سياست خارجي متوازن. يعني به اين دليل كه ما از نظر ژئوپليتيكي، ديپلماتيك و حتي تهديدات نظامي از طرف مجموعه غرب تحت فشار قرار داريم، به سوي ائتلاف‌سازي در قالب سازمان‌هايي نظير سازمان‌ همكاري‌هاي شانگهاي برويم و نوعي موازنه قوا ايجاد كنيم. همين نگاه هم باعث مي‌شود نوعي تناقض در سياست شما پديد‌ آيد. از يك‌سو شما از اقتصاد و رشد اقتصادي و ديپلماسي اقتصادي صحبت مي‌كنيد اما از سوي ديگر در ذهن شما موازنه قواست. اين نهايتا باعث مي‌شود دستاورد اصلي‌تان از عضويت در سازمان‌ همكاري‌هاي شانگهاي براي ايران نوعي مانور ديپلماتيك باشد كه ما اين شركا را داريم و با اين كشورها همكاري مي‌كنيم. در همين حد و نه بيشتر. 
  شرايط امروز به گونه‌اي است كه ايران تحت فشار تحريم‌هاي امريكا قرار دارد و بن‌بست ايجاد شده چشم‌انداز رفع تحريم‌ها طي چند ماه آينده تيره و تار كرده، مجموعه غرب به واسطه حمله نظامي به اوكراين با تحريم‌هاي شديدي مواجه شده و چين نيز در روابط سياسي و تجاري خود با ايالات متحده و غرب با تحريم‌هايي دست و پنجه نرم مي‌كند. آيا مجموعه اين موارد باعث نمي‌شود انتظار داشته باشيم سازمان‌ همكاري‌هاي شانگهاي به سازماني ضدتحريمي تبديل شود؟
اين چيزي است كه ايران به عنوان كشوري كه از نظر تعداد و سطح تحريم تحت شديدترين فشارها قرار دارد مدت‌هاست آن را دنبال مي‌كند. روسيه هم 
به تازگي با تحريم‌هاي گسترده‌اي رو به رو شده. 
به واسطه اعمال تحريم‌هاي گسترده عليه روسيه كه يكي از اعضاي موسس سازمان‌ همكاري‌هاي شانگهاي است، اين خواسته تبديل سازمان‌ همكاري‌هاي شانگهاي يا گروهي در دل اين سازمان همكاري به يك ائتلاف ضدتحريمي قوت بيشتري گرفته. مساله اينجاست كه چين به عنوان كشوري كه در درجه اول مي‌تواند به ساير كشورهاي عضو اين سازمان براي دور زدن تحريم‌ها كمك كند، هنوز به نقطه‌اي نرسيده كه بخواهد به ‌طور خيلي جدي وارد اين فضا شود. چيني‌ها خواهان اين هستند كه تا حد امكان از منازعه خودداري كنند و اين سياست ادامه خواهد داشت تا زماني كه آنها خود را در سطحي ببينند كه قدرت لازم براي ورود به منازعه و تقابل را دارند. شما ديديد، تمام تهديدهاي چين درخصوص سفر خانم پلوسي به تايوان به يك مجموعه رزمايش منجر شد. هنوز مي‌بينيد شركت‌هاي چيني حاضر در غرب، ملاحظاتي براي برقراري روابط اقتصادي با ايران دارند. بقيه اعضا نظير هند يا ساير كشورهاي آسياي مركزي نيز منفعت‌هايي در رابطه با غرب دارند و ثانيا نمي‌خواهند به ‌شدت به يك بلوك قدرت، چه غرب و چه شرق وابسته شوند، به ويژه درباره كشورهاي آسياي مركزي، تجربه سال‌ها حضور زير سايه شوروي به آنها درسي داده كه از ابتداي استقلال به دنبال برقراري توازن در رابطه با غرب و شرق بودند. اين مسائلي كه برشمردم جلوي تبديل شدن سازمان‌ همكاري‌هاي شانگهاي به يك سازمان ضدتحريم را مي‌گيرد. يك اگر اينجا وجود دارد و آن اين است كه تقابل چين و غرب به نقطه‌اي برسد كه شركت‌هاي چيني از بازار اروپا محروم شوند و چين در شرايطي قرار بگيرد كه همكاري با شرق را ترجيح دهد.
  در دستور كار اين دور از نشست شانگهاي، به احتمال زياد قرار است مساله عضويت بلاروس نيز مطرح شود. شانگهاي با چه انگيزه‌اي ممكن است عضويت كشوري نظير بلاروس كه از نظر اقتصادي جايگاه قابل قبولي ندارد، از نظر سياسي متشنج و زير سايه روسيه است و با مشكلات بسياري در رابطه با غرب دست و پنجه نرم مي‌كند و برخلاف ايران در حوزه انرژي نيز حرف زيادي براي گفتن ندارد، بپذيرد؟
بلاروس هم چندين سال است كه به عنوان عضو ناظر حضور داشته و رويه سازمان‌ همكاري‌هاي شانگهاي اين است كه مساله عضويت كشورها مطرح مي‌شود. اينكه آيا اين درخواست عضويت پذيرفته شود يا اينكه با چه سرعتي جريان پيدا كند مشخص نيست. اما واقعيت اين است كه در خود سازمان‌ همكاري‌هاي شانگهاي رقابت‌هايي وجود داشته و چين و روسيه به دنبال بالانس كردن قدرت يكديگر بودند. البته پس از بحران اوكراين مشخص نيست چه اتفاقي براي اين رقابت‌ها رخ داده اما رقابت‌هايي وجود داشته كه انگيزه اقدامات كشورها محسوب مي‌شد. دو نمونه را براي شما مي‌گويم. يكي ايده تشكيل باشگاه انرژي در درون سازمان‌ همكاري‌هاي شانگهاي بود كه روسيه مدنظر داشت به عنوان يك نهاد فعال و حتي آلترناتيو اوپك مطرح شود. چين اين پيشنهاد را بلاك كرد، چراكه نگران انحصار روسيه بر منابع انرژي اوراسيا بود. چين براي ادامه توسعه خود به اين منابع نياز داشت. در حال حاضر كارگروهي براي انرژي در درون شانگهاي وجود دارد اما اصلا چيزي نيست كه روسيه انتظارش را داشت. در مقابل، چين ساليان سال به دنبال ايجاد بازار يكپارچه در حوزه اوراسيا بود و روسيه اين را بلاك مي‌كرد. اين روند ممكن است با بحراني‌تر شدن روابط روسيه و غرب و همچنين بدتر شدن روابط چين با غرب، تغيير كند. در رابطه با مساله عضويت‌ها هم اين رقابت وجود دارد. براي مثال اينكه هند و پاكستان همزمان عضو شدند ريشه در همين مساله دارند. هند به هر حال رقيب چين است و خود يك تناقض ژئوپليتيكي در سازمان‌ همكاري‌هاي شانگهاي محسوب مي‌شود. نه چين راضي مي‌شد كه هند به تنهايي عضو شانگهاي شود و نه روسيه راضي مي‌شد اين اتفاق براي پاكستان بيفتد. براي برقراري توازن، اين دو كشور رقيب همزمان عضو سازمان‌ همكاري‌هاي شانگهاي شدند. توضيحش طولاني شد اما بلاروس كشوري است كه حضورش در سازمان فقط براي روسيه سود دارد و بايد ديد مسكو چطور پكن را راضي به پذيرش اين موضوع مي‌كند. در نشست قبلي كه ايران به عنوان عضو دايم پذيرفته شد، اعلام شد كه قرار است عربستان، قطر و مصر به عنوان شركاي گفت‌وگو عضو اين سازمان شوند. خب عربستان مستقيم از سوي چين پيشنهاد شد. اين يعني تلاش براي حفظ توازن.
  در اين دور از گفت‌وگوها براساس دستور كار اعلام شده قرار است عربستان، قطر و مصر رسما شركاي گفت‌وگو اعلام شوند. آيا مي‌توان نتيجه گرفت كه سازمان همكاري‌هاي شانگهاي به دنبال توسعه به سوي خاورميانه است؟
هم چين و هم روسيه در خاورميانه به دنبال يك سياست موازنه‌گرا بين قدرت‌هاي منطقه‌اي در خاورميانه بودند. هر دو كشور به دنبال اين بودند كه از اتحاد با يك كشور عليه ديگران يا معرفي يكي از كشورها به عنوان شريك مرجح نسبت به بقيه كشورها خودداري كنند. اين بخش مهمي از انگيزه تصميم است. پس يك بخشي از تصميم‌گيري را مي‌توان مربوط به ايران هم دانست. از طرف ديگر، هم چين و هم روسيه خواستار گسترش اتحادهاي خود در مناطقي هستند كه به‌ طور سنتي كشورهاي آن منطقه متحد امريكا محسوب مي‌شوند. 
  از ديدارهاي دوجانبه در حاشيه شانگهاي چه انتظاري مي‌رود؟ علاوه بر ديدار مهم شي جين‌پينگ و پوتين، رييس‌جمهور ايران نيز ديدارهايي خواهد داشت. چه دستاوردي ممكن است از اين ديدارها حاصل شود؟ 
يكي از مهم‌ترين اتفاقات اين نشست، ديدارهاي دوجانبه است. ديدار شي جين‌پينگ و پوتين همان‌طور كه اشاره كرديد بعد از گذشت مدتي طولاني از سفر خارجي نرفتن آقاي شي جين پينگ رخ مي‌دهد و مسائلي كه در اين نشست مطرح مي‌شود، مي‌تواند تعيين‌كننده باشد. غربي‌ها اين ديدار و همچنين ديدارهاي آقاي رييسي با پوتين و شي را به دقت دنبال خواهند كرد. ديدارهاي آقاي رييسي به نظر من بيشتر مانور ديپلماتيك خواهد بود و يك دستاورد معرفي خواهد شد. به عقيده من اگر قرار باشد به دنبال دستاورد از ديدارهاي دوجانبه آقاي رييسي باشيم بايد به ديدارها با سران كشورهاي آسياي مركزي توجه كنيم، چون در اين كشورها روندها عموما بالا به پايين است. اين‌طور نيست كه شما برويد در سطح فني و كارشناسي توافق‌هايي كنيد و بعد به سطح سران برسد، اگر توافقي در سطح سران با اين كشورها صورت بگيرد نتايج آن به سرعت روي زمين مشخص خواهند شد، به خصوص در شرايطي كه ايران به دنبال فعال كردن ظرفيت‌هاي ترانزيتي خود است، مي‌توان انتظار داشت تحولاتي در اين حوزه شكل بگيرد. هرچند نياز گسترده‌اي به سرمايه‌گذاري وجود دارد كه فعلا ممكن به نظر نمي‌رسد. 


  ديدارهاي دوجانبه با سران كشورهاي آسياي مركزي مي‌تواند براي ايران دستاورد داشته باشد
  پيوستن به سازمان‌ همكاري‌هاي شانگهاي سياست خارجي ايران را متوازن نمي‌كند
  بحران اوكراين، رويكرد روسيه به سازمان‌هايي مثل شانگهاي را تغيير داد
  جنگ اوكراين صددرصد تاثيرگذار خواهد بود و بيش از هر چيز اثر آن را روي نگاه روسيه به سازمان همكاري‌هاي شانگهاي مي‌توانيم ببينيم. نگاه روسيه با گذشته بسيار تفاوت دارد. به اين شكل كه پس از جنگ اوكراين و به واسطه فشار فزاينده‌اي كه روي روسيه اعمال شد، مسكو تلاش دارد در فرمت‌هاي مختلف و در موقعيت‌هاي مختلف اثبات كند كه كشورهاي غربي نمي‌توانند روسيه را منزوي كنند.
  واقعا نمي‌دانم كه عضويت در اين سازمان همكاري چگونه مي‌خواهد به ايران كمك كند كه يك گام بزرگ در ديپلماسي اقتصادي بردارد
  سياست خارجي موازنه‌گرا زماني شكل مي‌گيرد كه شما روابط نرمال با غرب داشته باشيد و بعد سعي كنيد روابط رو به توسعه‌اي با شرق برقرار كنيد
  آنچه در ذهن تصميم‌گيران سياست خارجي ايران است بحث موازنه قواست نه سياست خارجي متوازن. يعني به اين دليل كه ما از نظر ژئوپليتيكي، ديپلماتيك و حتي تهديدات نظامي از طرف مجموعه غرب تحت فشار قرار داريم، به سوي ائتلاف‌سازي در قالب سازمان‌هايي نظير سازمان‌ همكاري‌هاي شانگهاي برويم و نوعي موازنه قوا ايجاد كنيم
  از يك‌سو شما از اقتصاد و رشد اقتصادي و ديپلماسي اقتصادي صحبت مي‌كنيد اما از سوي ديگر در ذهن شما موازنه قواست. اين نهايتا باعث مي‌شود دستاورد اصلي‌تان از عضويت در سازمان‌ همكاري‌هاي شانگهاي براي ايران نوعي مانور ديپلماتيك باشد كه ما اين شركا را داريم و با اين كشورها همكاري مي‌كنيم. در همين حد و نه بيشتر
  چين به عنوان كشوري كه در درجه اول مي‌تواند به ساير كشورهاي عضو اين سازمان براي دور زدن تحريم‌ها كمك كند، هنوز به نقطه‌اي نرسيده كه بخواهد به ‌طور خيلي جدي وارد اين فضا شود

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون