نگاهي به شكست تلخ مرد يخي در بلگراد
گرايي به كليپهاي اينستاگرامي باخت
محمدرضا گرايي در مسابقات قهرماني جهان صربستان دو بار روي دوش خودش احساس ميكرد: يكي انتظار بحق مردم براي تكرار نشان طلا چون از تواناييهاي اين كشتيگير نابغه شيرازي اطلاع داشتند و ديگري انتظار گرايي از خودش كه همه رقبا را با امتياز عالي ببرد يا به قولي ناكاوت كند. همين دومي كار دست محمدرضا داد.
محمدرضا گرايي در فينال مسابقات جهاني صربستان زماني كه چهار - هيچ جلو افتاد و توانست با تيزهوشي يك اخطار و پوئن از حريف صرب بگيرد تا دوباره او را در خاك داشته باشد دست به انتحار زد. قهرمان المپيك در آن لحظات براي اينكه كار حريف را يكسره كند هرچه در توان داشت، گذاشت ولي موفق نشد يك چهار امتيازي ديگر بگيرد و با ثبت نتيجه هشت بر هيچ دومين طلاي جهاني را به گردن بياويزد. گرايي با وجود اينكه توان بدنياش كمي تحليل رفته بود در سرپا هم به جاي اداره كشتي مدام يورش برد و روي كمرگيري خودش رفت روي پل تا دو امتياز مفت را از دست بدهد.
اين تلاشها آنقدر از گرايي انرژي گرفت كه مرد يخي تا حدي آب رفت. آبرفتني كه در سه دقيقه دوم خودش را نشان داد و باعث از دست رفتن ۳ امتياز شد و در نهايت گرايي ۵ بر ۴ و در ميان بهت و ناباوري همه باخت. شايد گرايي ميخواست با يك برد با امتياز عالي در فينال همه ناكاميهاي قبل خودش را بشورد و ببرد پايين. شايد ميخواست سوژه تازهاي دست علاقهمندان كشتي بدهد تا آنها كليپهاي جديدي از هنرنماييهاي او در ميدان مبارزه بسازند و اينستاگرام را بتركانند. شايد ميخواست نشان بدهد آنقدر بيرقيب است كه اجازه نميدهد هيچ مبارزهاي ۶ دقيقه كامل طول بكشد. هرچه بود به نتيجه قابل قبولي نينجاميد و هزينهاش شد از دست رفتن يك نشان طلاي ارزشمند كه هم ميتوانست جو را تلطيف كند هم گرايي را به يك نتيجه تاريخي برساند. اگر گرايي همين فردا دوباره با حريف صرب كشتي بگيرد بيشك او را شكست خواهد داد. هيچكس شكي در اختلاف سطح نماينده ايران در وزن ۶۷ كيلوگرم با ساير رقبا ندارد. فقط ميماند تغيير نگرش دارنده دو طلاي المپيك و جهان براي مبارزههاي بعدي. اينكه قرار نيست گرايي هميشه همه رقبا را قبل از تمام شدن ۶ دقيقه شكست دهد. قرار نيست گرايي به تنهايي جور كاهش درصد رد و بدل شدن فن در كشتي فرنگي را به دوش بكشد. گرايي بايد بداند ايستادنش روي سكو با نشان طلاي جهان براي مردمي كه ميخواهند تصاوير قهرمانشان را در شبكههاي اجتماعي دست به دست كنند خيلي جذابتر از كنده فرنگيهاي او به رقباست.
سياست آن چيزي است كه بايد به كشتي گرايي برگردد چرا كه او قبلا اين نگرش را داشت كه گاهي بايد كشتي را اداره كرد. كادرفني هم بايد اين را به گرايي يادآوري كند. ترميناتور كشتي ايران ميتواند از اين شكست تلخ درسي بگيرد تا پايان دوران حرفهاياش كه راه زيادي از آن مانده به كارش بيايد. در چشم به هم زدني مسابقات جهاني سال بعد از راه ميرسد و بدون شك گرايي دوباره براي كسب نشان طلا خيز برخواهد داشت.