پيام آيتالله مظاهري به همايشي قرآني:
جايگاه علم، اخلاق و عدالت در جامعه قرآني
حضرت آيتالله مظاهري در پيامي به همايش ملي «شيوهها و راهكارهاي ترويج قرآن كريم در فرهنگ عمومي»، ساختن جامعهاي برمبناي علم و دانش، اخلاق، قسط و عدالت و اعتدال و ميانهروي را بهترين روش براي تبليغ و ترويج قرآن كريم معرفي كردند.
به گزارش خبرگزاري حوزه، نخستين همايش ملي «شيوهها و راهكارهاي ترويج قرآن كريم در فرهنگ عمومي» در روز هفدهم شهريور ماه در سالن اهلالبيت(ع) اصفهان برگزار شد. آيتالله مظاهري پيامي به اين همايش صادر كردند كه بخشي از آن به شرح زير است:
بيشك، اگر ما در جامعه اسلامي به دنبال گسترش و تعميق التزام نظري و عملي به قرآن كريم، به عنوان كتاب مقدس و وحي الهي هستيم و به عبارت ديگر، به دنبال حضور فرهنگي قرآن در همه ساحتهاي زندگي مسلمانان و پيروان قرآن، خصوصا در ساحت ذهن و ضمير آنان هستيم و اين مهم را به منزله يك هدف بنياني در جامعه اسلامي تلقي ميكنيم، طبعا بايد به شكل كاملا فعالانه، از تمامي ظرفيتهاي ممكن در اين زمينه، اعم از ظرفيتهاي علمي، فرهنگي، هنري، اجتماعي، تبليغي و ساير ظرفيتها به بهترين نحو بهرهبرداري نماييم و آموزش قرآن و ترويج تعاليم آن و تبيين حقانيت آن را از زيربناييترين نهاد اجتماع يعني خانواده و از پايينترين سطوح آموزشي و تربيتي آغاز نموده و همه ابزارهاي مفيد در اين راستا، از رسانهها، مطبوعات، فضاي مجازي، سينما و ديگر فعاليتهاي هنري گرفته تا كتاب و تحقيق و پژوهش تا مدارس، آموزشگاهها، حوزههاي علميه و دانشگاهها، همه و همه را به شكل اثرگذار و جذاب بهكار گرفته و به اين ترتيب، قرآن و مفاد پيامهاي حياتبخش آن را همچون زلال هميشه جاري در تمام ابعاد جامعه منتشر سازيم.اما و هزار اما؛ اينها همه اگرچه اقداماتي لازم و ضروري است، ولي سخن من در اينجا چيز ديگري است و آن اشارهاي گذرا به مهمترين شاخصهايي است كه به عنوان يك نماد روشن، نشان ميدهد كه قرآن در زندگي ما به چه ميزان حاضر و جاري است و بنابراين، ضعف يا فقدان اين شاخصها، به آن معناست كه قرآن در متن زندگي و جامعه ما يا حضور ندارد يا از حضوري ضعيف، برخوردار است. به عبارت ديگر، اين شاخصهها به منزله نوعي ترويج عملي قرآن است كه اگر وجود نداشته باشد، همه آن فعاليتهاي علمي، نظري و تبليغي هم اثر و تاثير لازم را نخواهند بخشيد.
اين شاخصههاي مهم عبارتند از:
1- اگر در جامعهاي، «علم و دانش» از جايگاه برجسته و ممتاز در فرهنگ عمومي و در تمامي شؤون اجتماع و حكومت برخوردار نباشد و به معناي حقيقي كلمه، محترم و مورد اعتنا واقع نشود، مثل آنكه عالمان و دانشمندان در آن جامعه، بسط يد علمي و نظري لازم را نداشته باشند يا نظامات تصميمگيري در آن جامعه، به طور جدي، مبتني بر نظامات علمي و دانشمحور نباشد، طبعا در چنين جامعهاي، قرآن به درستي ترويج نيافته است، زيرا قرآن كريم اولا، جايگاه ويژهاي را براي عالمان مقرر مينمايد: «يرْفعِالله الّذِين آمنُوا مِنْكمْ والّذِين أُوتُوا الْعِلْم درجاتٍ» و ثانيا، همواره بر فاصلهگذاري آشكار بين عالمان و غيرعالمان تاكيد ميورزد: «قُلْ هلْ يسْتوِي الّذِين يعْلمُون والّذِين لا يعْلمُون؟»
2- اگر در جامعهاي، «اخلاق و رفتار عمومي» از ارتقا و تعالي برخوردار نباشد و خداي ناكرده، آمار آسيبهاي اجتماعي نظير فحشا، سرقت، اعتياد، طلاق، نزاع، خشونت، كلاهبرداري، كمفروشي، نزولخواري، بيادبي و نظاير آن رو به گسترش باشد، در چنين جامعهاي، قرآن، مهجور است و به درستي ترويج نيافته است، زيرا قرآن كريم، سوء و فحشا را از جانب شيطان ميداند و بنابراين، جامعه قرآني را با خطوات و اوامر شيطان چه كار؟: «و لا تتّبِعُوا خُطُواتِ الشّيطانِ إِنّهُ لكمْ عدُوٌّ مُبِينٌ، إِنّما يأْمُرُكمْ بِالسُّوءِ والْفحْشاءِ و أنْ تقُولُوا عليالله ما لا تعْلمُون.»
3- جامعهاي كه در آن، «عدالت و قسط» به عنوان يك اصل بنياني در همه ابعاد، اجزا و شريانهاي حكومت و فرهنگ عمومي جريان نداشته باشد يا اين اصل، تضعيف و تحقير شده باشد، جامعهاي نيست كه قرآن كريم در متن آن، حضور و ترويج يافته باشد، چراكه قرآن كريم هم فلسفه ارسال رسل و بعثت انبياي الهي را «قيام جامعه و مردمان به قسط و عدل» معرفي ميفرمايد: «لقد أرسلنا رُسُلنا بِالبيناتِ و أنزلنا معهُمُ الكتاب والميزان لِيقوم النّاسُ بِالقِسطِ» و هم به طور مكرر، مردمان را به قسط و عدل امر مينمايد: «كونُوا قوامِين بِالْقِسْطِ شُهداء لِلهِ ولوْ علي أنْفُسِكمْ»، «قُلْ أمر ربِّي بِالْقِسْطِ» و آيات فراوان ديگر.
4- جامعهاي كه در آن، «شاخصهاي كلان اقتصادي و توسعه پايدار كشور»، منفي و رو به افول بوده و فقر، ناداري و استضعاف، گسترش داشته باشد، به يقين جامعه آرماني قرآن بهشمار نيامده و قرآن در آن جامعه، ترويج نيافته است، زيرا قرآن كريم علاوه بر آنكه فقر را دالان و مسير شيطان براي واداشتن به فحشا ميداند: «الشيطانُ يعِدُكمُ الْفقْر و يأْمُرُكمْ بِالْفحْشاءِ»، جامعهاي را به عنوان جامعه امن و آرام توصيف ميفرمايد كه در آن، زندگي مردم، آبادان و معمور است: «و ضربالله مثلًا قرْيهكانتْ آمِنهً مُطْمئِنهً يأْتِيها رِزْقُها رغدًا مِنْ كلِّ مكانٍ.»
5- جامعهاي كه در همه اجزا و ابعاد حاكميت، سياست و فرهنگ عمومي آن، «اعتدال و ميانهروي» كه نماد و نمود عقلانيت و خردورزيست، حاكم نشده باشد و گرفتار بلاي دوگانه افراط و تفريط باشد، جامعه آرماني قرآن و امتي كه قرآن كريم در ميان آنان ترويج يافته باشد، نيست: «و كذلِك جعلْناكمْ أُمهً وسطاً لِتكونُوا شُهداء علي الناسِ و يكون الرسُولُ عليكمْ شهِيداً.»
باري، پنج شاخصهاي كه بيان شد، اگرچه همه معيارهاي جامعه مطلوب قرآن كريم كه تعاليم انسانساز و جامعهساز آن در آن جامعه ترويج يافته باشد، نيست، ولي بيشك از زمره شاخصههاي اصلي و معيارهاي اوليه و بنياني است.