متالهان مسيحي و قرآن در نخستين سدههاي نزول
«الهيدانان مسيحي و قرآن» به نگاه متالهان مسيحي به قرآن پرداخته است اما نه متالهان معاصر يا حتي قرون ميانه. بلكه اين اثر به بررسي آراي متالهان قرون هشتم و نهم ميلادي در مورد قرآن پرداخته است؛ يعني الهيداناني كه در قرنهاي دوم و سوم شمسي و در جغرافياي جهان اسلام ميزيستهاند و اين ويژگي همان وجه تمايز اين اثر با آثار مشابه است. به بيان ديگر «الهيدانان مسيحي و قرآن» به بازخورد قرآن در نخستين سدههاي نزولش در ميان متالهان مسيحي عرب پرداخته است كه با متن مقدسِ مسلمانان مواجههاي مستقيم و بيواسطه داشتهاند. مواجههاي كه البته توسط خود آن متالهان، تنقيح و تدوين شده و براي قرنها - تا دوران معاصر- به منبعي دستاول براي الهيدانان بعدي و متاخر مسيحي تبديل شده است. متالهان مسيحياي كه در اين اثر آرايشان مورد بازخواني و ارزيابي قرار گرفته است، عبارتند از «يوحنّاي دمشقي»، «عمّار بصري» و «ابورائطه تكريتي». اين سه متاله مسيحيي هر يك با رويكردهاي متفاوتي به بررسي قرآن پرداختهاند؛
1- منصوربن سرجون، معروف به يوحنّاي دمشقي به عنوان آخرين فرد از آباي يوناني، از شخصيتهاي مهم و الهيدانان برجسته كليساي ارتدوكس است كه آراي او در گذشته و حالِ الهيات مسيحي تاثيرگذار بوده است. وي بهطور كلي درباره قرآن به سه اصل قائل بوده است؛
الف) اينكه قرآن كتابي وحياني نيست و محتواي آن با وحي الهي تناسبي ندارد.
ب) پيامبر اسلام، فرستاده خداوند نبوده است، چراكه كتابي كه آورده، شاهد نارسايي در اثبات نبوت او است.
ج) قرآن مسلمانان، مويد برخي گزارههاي ايمان مسيحي است.
2- عمار بصري از جمله متالهان نسطوري در بصره عراق در اوايل عصر عباسي بوده است. به اعتقاد وي هيچ معجزهاي از الهامي بودن قرآن پشتيباني نكرده است و هرگاه كسي از پيامبر در خواست معجزه ميكرده، ايشان از اين كار امتناع ميورزيده است.
3- حبيببن خدمه مشهور به ابورائطه تكريتي كه جزو نخستين نسل مسيحيان عراق بود؛ زبان ابورائطه با دو متاله ديگر تفاوت معنيداري داشته است. او برخلاف عمار بصري و يوحناي دمشقي، به جاي انكار وحياني بودن و نفي قداست قرآن، سعي كرد تا سوالاتي كه در ذهن مسلمانان معاصرش درباره نامعقول بودن ايمان مسيحي وجود داشت را با استفاده از فلسفه ارسطويي يا متن مقدس مسلمانان پاسخ دهد.
كتاب «الهيدانان مسيحي و قرآن» مشتمل بر 6 فصل است؛ در فصل اول پيشينه تاريخي مسيحيت در قلمروي اسلامي - از ابتداي ظهور اسلام تا اوايل عصر عباسي - واكاوي شده و بستر مواجهه مسيحيان با مسلمانان در نخستين سدههاي ظهور اسلام، بهطور عام - و به روش تاريخي - مورد بررسي قرار گرفته است.
در فصل دوم، سوم و چهارم به ترتيب زمينههاي فكري و اجتماعي يوحناي دمشقي، عمار بصري و ابورائطه تكريتي بهطور خاص بررسي شده و ديدگاه هر يك از آنان در مواجهه با قرآن توصيف و تحليل شده است.
در فصل پنجم رهيافت هر يك از اين سه الهيدان مسيحي در رويارويي با قرآن مورد واكاوي قرار گرفته و نكات ضعف و قوتي كه در رهيافت هر يك از آنان وجود داشته، بررسي شده است.
در نهايت در فصل ششم نيز مطالب به دست آمده در فصلهاي قبل به روش تحليلي - انتقادي مورد ارزيابي قرار گرفته و نتايج به دست آمده از اين ارزيابي تبيين شده است.
«الهيدانان مسيحي و قرآن» نوشته سيد محمدعلي ميرصانعي به همت نشر اديان براي نخستينبار در پاييز سال 1400 در 232 صفحه منتشر شده است.