حشمت مهاجراني در گفتوگوي اختصاصي با «اعتماد»:
بازيكنان كيروش را قبول دارند و اين مهم است
تيم ملي در زمان اسكوچيچ مشكل خاصي نداشت و تغيير او كار درستي نبود
علي ولياللهي
با اعلام ليست نهايي بازيكنان توسط كارلوس كيروش براي حضور در آخرين اردوي مهم تيم ملي قبل از جام جهاني وضعيت فوتبال ايران وارد فاز جديدي شده است. با اين حال هنوز بحثهاي مهمي بين اهالي فوتبال در مورد اخراج دراگان اسكوچيچ و بازگشت كارلوس كيروش در جريان است. اينكه آيا مرد پرتغالي ميتواند در اين فرصت كوتاه كمكي به تيم ملي كند؟ واقعا مشكل اسكوچيچ چه بود كه اخراج شد؟ جام جهاني چطور قرار است براي فوتبال ايران پيش برود و چيزهايي از اين دست. براي بررسي اين مسائل پاي صحبتهاي بزرگمرد فوتبال ايران حشمت خان مهاجراني نشستيم. كسي كه براي نخستينبار دست فوتبال ايران را گرفت و به جام جهاني برد. مهاجراني معتقد است تيم ملي با اسكوچيچ مشكل بزرگي نداشت ولي حالا كه كيروش آمده بايد نگاهمان رو به آينده باشد.
شرايط اين روزهاي فوتبال ايران را چطور ارزيابي ميكنيد؟ آيا با اين وضعيت اميدي به موفقيت هست؟
هيچ موفقيتي آسان به دست نميآيد. من فكر ميكنم همه چيز بستگي به طرز فكر و ذهن انسان دارد. اگر ميخواهيم موفق باشيم بايد از لحظات و ثانيهها براي بزرگ شدن استفاده كنيم. ببينيد دنياي فوتبال دنبال چيست و ما دنبال چه هستيم. آنها چه تشكيلاتي دارند و ما چه داريم. ولي بهطور كلي ما فقط متكي به توان و امكانات محدود خودمان هستيم و براي بهتر شدن بايد از همينها استفاده كنيم.
آيا بازگشت كيروش اتفاق مثبتي براي فوتبال ايران است؟
كيروش شناخت كافي روي فوتبال ايران دارد. مهم اين است كه بازيكنان مربيشان را قبول دارند. درست است كه نتيجهاي به دست نياورده ولي خود اين شناخت از جامعه و بازيكنان كه از نظر روحي رواني تاثيرگذار است، ميتواند در مدت زمان كوتاه موفقيتي براي او به ارمغان بياورد. نه موفقيت به آن صورت كه ما فكر ميكنيم يا خود مربيان ميگويند كه ما ميبريم و... اينها كلماتي است كه براي تقويت روح و ذهن بازيكن به كار برده ميشود و خيلي هم خوب است ولي ميدانيم حقيقت فوتبال ما چيست و حقيقت فوتبال انگلستان چيست يا حتي ولز و امريكا. با كلمات نبايد بازي كرد. حقيقت آن چيزي است كه انسان لمسش كند.
شما جزو منتقدان آقاي اسكوچيچ بوديد. آيا به اين باور رسيده بوديد كه تيم ملي با اسكوچيچ شانسي در جام جهاني ندارد؟
زمان آقاي اسكوچيچ من به آن صورت مخالف ايشان نبودم. مخالف بودم از اين نظر كه ايشان رزومه ندارد. تجربه ميادين بينالمللي ندارد. سوال ميكردم چطوري ايشان ميتواند روي نيمكت بنشيند؟ ولي خب در همان فدراسيون موقت ايشان آمد و كمكم تسلط پيدا كرد و بعد از بازيهاي مقدماتي در بحرين ديگر تجربه روي نيمكت نشستن در ميادين بينالمللي را به دست آورد. ولي فدراسيون در زمان اداره شدن با سرپرست (فدراسيون موقت) ايشان را ضعيف كرد. ايشان بازيكن را محروم ميكرد و ميديديم ظرف 48 ساعت بازيكن بخشيده شده. يكي به او گفته بود ببخش و بازيكن را دعوت كن. بازيكن تخلف كرده و بعد دو، سه روز يا يك هفته ميديدم دوباره به تيم ملي دعوت شده. حالا كاري به گذشته نداريم. نميخواهيم اتفاقاتي كه قبلا افتاده را مطرح كنيم. بايد به جلو نگاه كنيم. به جلو حركت كنيم. آينده را در نظر بگيريم. گذشته گذشته است. ما بايد تجربه بياموزيم از گذشته و اين تجربهها ميتواند كمك كند.
درست است ولي عدهاي معتقدند رفتاري كه با اسكوچيچ شد، درست نبود.
رفتاري كه فدراسيون كرد رفتار پسنديدهاي نبود. به هر دليلي كه عنوان شود اين رفتار درستي نبود. من اين اواخر توسط دوستم آقاي حميد استيلي در جريان كارهاي سرمربي بودم. حميد اين اواخر شيوه كاري اسكوچيچ را تاييد ميكرد و ميگفت خيلي خوب دارد كار ميكند و ميتواند موفق باشد.
فكر ميكنيد اين فضاي دوقطبي كه در فوتبال ايران به وجود آمده و بحثهاي زياد در مورد رفتن اسكوچيچ و آمدن كيروش چه تاثيري در آمادهسازي تيم ميگذارد؟
الان ما بخواهيم بنشينيم بر مسند قضاوت و بگوييم آيا اين تغيير خوب بود يا بد بود ديگر فايده ندارد. اين چيزي است كه اتفاق افتاده. ديگر روي اين مساله بحث كردن چيزي را عايد ما نميكند. اينكه بگوييم شكل كار درست نبوده يا از نظر اخلاقي رفتار درستي با اسكوچيچ نشده كه من هم معتقدم رفتار درستي نشده، يك بحث ديگر است. ولي هيچ تاثيري روي تيم ملي نميتواند داشته باشد. تيم در شرايط ديگري قرار گرفته. تحت نظر يك مربي ديگر با افكار ديگر قرار گرفته و ميخواهد كار كند. من فكر نميكنم درست باشد وقتمان را بگذاريم و در اين رابطه بحث كنيم. به عقيده من وقت خوبي براي تغيير نبود. كار خوبي هم نبود كه ما بخواهيم مربيمان را عوض كنيم. ما ميتوانستيم با مربيمان اجتماع داشته باشيم. ميتينگ داشته باشيم و به نحوي ديگر رفتار كنيم ولي به هر حال از نظر اخلاقي چندان پسنديده نبود كه به اين صورت مربيمان را كنار بگذاريم. حالا يك وقت هست كه يك مربي باسابقه و با كارنامه بهتر ميآوريم و اين يك بحث ديگر است. ولي در مجموع از نظر اخلاقي يك مقدار جاي سوال دارد اين تصميم.
عدهاي معتقدند تيم در زمان آقاي اسكوچيچ خيلي دچار مشكل بود.
بازيكن در آن برهه از آقاي اسكوچيچ انتقاد كرد و هيچ عكسالعملي اين مربي نسبت به انتقاد بازيكن نشان نداد. حتي حاضر بود بنشيند با بازيكن صحبت كند. شما فرض كنيد آقاي اسكوچيچ گفته بود بازيكنان ايراني تاكتيكپذير نيستند و آقاي طارمي جواب داده. واقعا مساله بزرگي نبود. ما ميتوانستيم همين مشكل تاكتيكناپذيري را با تمرين زياد و تكرار زياد حركت برطرف كنيم تا براي بازيكن ملكه بشود و ياد بگيرد و بتواند كار كند. مشكل بزرگي واقعا در تيم ملي وجود نداشت. مشكل به وجود آمد. مشكل به وجود آوردند. اين شكل كار اگر همين طور ادامه پيدا ميكرد و عدم اعتماد بازيكن به مربي باقي ميماند به كار تيمي لطمه وارد ميشد. به هر حال همه اين عوامل دست به دست هم داد تا شرايط به اينجا برسد و فدراسيون جديد تصميم گرفت دست به تغيير سرمربي بزند.
و حالا اين روزها خيليها ميگويند ديگر زمان انتقاد گذشته...
اگر انتقاد بر مبناي غرضورزي نباشد، انتقاد، انتقاد كمككننده و هدايتكنندهاي باشد، ميتواند در اين مدت كوتاه هم كمك كند. البته ما عادت داريم كه بگوييم در مدت زمان كوتاه و حالا كه وقت نيست كسي انتقاد نكند ولي انتقاد هميشه ميتواند كمك كند.
با همه اين تفاسير فكر ميكنيد با كيروش بتوانيم به دور دوم جام جهاني صعود كنيم؟
خيلي سخت است بخواهيم قضاوت كنيم و بگوييم ما به دور دوم راه پيدا ميكنيم، چون مراحل فوتبال ما به درستي طي نشده. ما روي تيم خودمان برنامهريزي صحيحي نداشتيم. برنامهريزي درستي نداشتيم. هيچ وقت از فرصتهايي كه داشتيم به درستي استفاده نكرديم. حالا به هر دليلي. طبيعتا ما فيفاديها را از دست داديم و در اين مدت زمان كوتاه قرار است دو بازي فشرده داشته باشيم. ولي به هر حال تحت هر شرايطي در اين بازيها شركت كنيم، خوب است. اين بازيهاي دوستانه به ما كمك ميكند كه نقاط ضعف و مثبت خودمان را بشناسيم و در تمرينات روي آن نقاط بيشتر كار كنيم.
ويژگيهاي مثبتي كه داريم ميتواند به تيم ملي در جام جهاني كمك كند از نظر شما چيست؟
اينكه كيروش برنامهريزي دارد. تشكيلات دارد. او نه در برنامهريزي ضعف دارد نه در تشكيلات. او خودش هم روي اين چيزها خيلي حساس است و اين ميتواند فاكتور كمككنندهاي باشد. ولي يك فاكتور ديگر هم ما داريم. فوتبال ايران هر موقع به حساسيت خاص برسد يك خصوصيت كه در فرد فرد بازيكنان هست نمايان ميشود؛ آن هم غيرت و تعصب ايراني است كه حاضر نيستند در هيچ زمينهاي قدمي عقب بگذارند. اين فاكتور بسيار بسيار قوي و خوبي است. اين ميتواند بين تيم ايجاد همبستگي كند و ما را اميدوار ميكند كه يك تيم منسجم و قوي و خوب براي جام جهاني داشته باشيم.
پيشبينيتان از بازيهاي ايران در جام جهاني، نتايج و سبك بازي تيم ملي چيست؟
كيروش در بازيهايي كه ميخواهد انجام دهد، چه با انگليس چه با امريكا، طبيعتا هم شما ميدانيد هم ما كه جوري وارد زمين ميشويم كه بالانس دفاعيمان خيلي بيشتر از حملهمان است. ما اول دفاع ميكنيم كه گل نخوريم و بعد اگر شانسي داشتيم گل هم بزنيم. ولي من اعتقاد دارم اگر خصوصيات بازيكنان ايراني را در يك چارچوبي محدود كنيم بسياري از امكاناتش را از دست ميدهد. بازيكن ايراني بايد آزاد باشد با مسووليت. يعني مثلا بك راست بتواند نفود كند و در نقش تهاجمي هم ظاهر شود با مسووليتي كه كوچ به او ميدهد. ولي به هر حال شما وقتي از فوتبال انگلستان صحبت ميكنيد از استايل فوتبال اين كشور صحبت ميكنيد. شكل فوتبال انگلستان بر مبناي قدرت و سرعت است. وقتي ميگوييم استايل امريكاي جنوبي اولين چيزي كه به ذهنمان خطور ميكند، تكنيك بازيكن است. ولي ما ميدانيم انگلستان يكي از قويترين تيمهاي دنياست. هم قدرت دارد، هم بازيكنانش فيزيك بدني خوبي دارند و هم كار تيمي قابل توجهي دارد. خيلي سخت است بتوانيم نتيجه اين بازي را پيشبيني كنيم.