سازمان همكاريهاي شانگهاي، فرصتها و محدوديتها
محمدحسين بنياسدي
پذيرش عضويت كامل و حضور ايران در سازمان همكاري شانگهاي گام و حركتي مثبت در جهت تعامل و همكاريهاي مرسوم و معمول منطقهاي و جهاني است ولي بزرگنمايي، داستانسرايي، تصور و توهم درباره جايگاه، عملكرد و قدرت تاثيرگذاري اين سازمان و ذوقزدگي از عضويت و در نتيجه حلال مشكلات دانستن آن قابل تعمق و كنكاش است.بيشك محدوده جغرافيايي اين سازمان بيشترين جمعيت جهان و پهناورترين سرزمينهاي كره خاكي را به خود اختصاص داده و ۴ كشور اتمي (روسيه، چين، هند و پاكستان) را در بر گرفته كه قابل توجه است ولي از سوي ديگر نحوه شكلگيري آن با محوريت چين و سپس روسيه و از سوي ديگر اندازه و جايگاه نامساوي ديگر اعضاي اين سازمان و ملاحظات و منافع و مطامع كشورهايي كه تاكنون به عضويت كامل پذيرفته شدهاند يا در انتظار پذيرفته شدن هستند، اين سازمان را با فرصتها و محدوديتهاي مختلفي مواجه كرده كه به نوبه خود قابل ارزيابي است. گرچه انگيزه اصلي اين سازمان امنيتي است ولي بلاشك موفق شدن آن بدون بازوي نظامي و اقتصادي در هالهاي از ابهام و مستلزم تعميق جامع ابعاد مختلف يك سازمان موفق است.
نقاط ضعف سازمان همكاريهاي شانگهاي
اختلاف ارضي و مرزي و قومي
تقريبا همه اعضاي فعلي اين سازمان دچار اختلافات مختلف با يكديگر هستند كه اين سازمان قدرت و توان حل اين مشكلات را ندارد و در نتيجه با حالت لرزان از امكان يك قدرت جهاني شدن محروم ميشود.
چين و روسيه گرچه از بد حادثه بعد از يك دوره فراز و نشيب طي چند دهه گذشته اكنون در اين سازمان جمع شدهاند ولي بيگمان هر كدام سودايي در سر ميپرورانند و حاضر به اعتراف و پذيرش برتري ديگري نيستند.گرچه روسيه تنها در حوزه اتمي مشخصه ابرقدرتي دارد ولي پاشنه آشيل اين كشور اقتصاد ضعيف و زيرساختارهاي غيردموكراتيك است. به نظر ميرسد روسها از اينكه چينيها اژدهاگونه سيطره خود را بر حوزه نفوذ و استراتژيك روسيه بگسترانند، عميقا نگرانند ولي مصالح و به ويژه جنگ اوكراين و تقابل با غرب آنان را ترغيب و به نوعي منعطف كرده كه با رفع اين مشكلات تضميني در تداوم و استمرار سياست روسيه باقي نميماند.
چين مغرور در حوزه اقتصادي ولي بر خلاف روسها عاقبتانديش، بعيد است كه خود را سرشاخ با غرب كند و سردمداري سازماني ضد امريكايي را به عهده گيرد كه خشم جهان غرب را برانگيزد و با تحريمهاي آنان مواجه شود.گرچه چين از اينكه نفوذ و قدرت خود را در بين سازمان بگستراند و از مضرات آن در امان باشد، خشنود است. در نهايت ميتوان گفت هرگونه بقا، استمرار و يكپارچگي سازمان همكاريهاي شانگهاي در گرو همدلي چين و روسيه خلاصه ميشود كه بروز اختلافنظر در آن چندان دور از انتظار هم نيست.
در بين اعضاي كوچكتر تاجيكستان كه تكيه زيادي بر روسيه دارد با دو كشور همسايه خود يعني قرقيزستان و ازبكستان داراي مشكل ارضي، مرزي و قومي است.قزاقستان با سرزمين پهناور و كم جمعيت خود نيز در موقعيت ويژهاي قرار دارد كه جمعيت روستبار و قرار گرفتن بين چين و روسيه اين كشور را در صورت بروز اختلاف بين اين دو متاثر ميسازد.
هند و پاكستان نيز بهرغم زير چتر سازمان شانگهاي قرار گرفتن، اين سازمان را آوردگاهي براي عقب نماندن از يكديگر تصور ميكنند. هند و پاكستان كه يكديگر را دشمن قسم خورده فرض ميكنند و تاكنون چند بار وارد جنگ شدهاند در حال حاضر نيز با يكديگر اختلاف ارضي و مرزي قابل اشتعال دارند.از سوي ديگر گرچه پاكستان با چين رابطه استراتژيك دارد ولي چين و هند عميقا دچار اختلاف ارضي و مرزي هستند. هند با چين در سه ناحيه شمالي (اقصاي چين و كشمير)، مركزي و شرقي در طول مرز خود داراي اختلاف است. چين همچنان ايالت «سيكيم» هند كه در سال ۱۹۷۱ به تقاضاي پادشاه وقت سيكيم به هند منضم و ملحق شد را به چشم منطقه مورد منازعه مينگرد و آن را به رسميت نميشناسد، هند نيز با پناه دادن به دالايي لاما، رهبر تبت خشم چينيها را برانگيخته است.قابل توجه است كه در هرگونه دستهبندي در بين سازمان شانگهاي، پاكستان جانب چين و هند جانب روسيه را خواهند گرفت. علاوه بر آن هند با عضويت در كواد متشكل از امريكا، استراليا و ژاپن از متحدان امريكا نيز است. از ديگر ضعفهاي سازمان همكاريهاي شانگهاي علاوه بر اختلافهاي ارضي، مرزي و امنيتي ميتوان به ساختارهاي غيردموكراتيك اعضاي سازمان و فقدان جامعه مدني و حقوق شهروندي و زيرساختارهاي مدني و مشكلات قومي و پايمالي حقوق آنها به خصوص (اويغورها و تبتيها در چين، چچنها و غيره در روسيه) و در نتيجه جدايي دولتها و ملتها پرداخت. البته در بين اين كشورها هند دموكراتيك و تا حدودي سيستم دموكراسي پارلماني پاكستان استثناست.
از ديگر محدوديتهاي اين سازمان حقوق نابرابر اعضاي آن است. طبيعي است كه حق و حقوق چين و روسيه با تاجيكستان و قرقيزستان و ازبكستان و...برابر نخواهد بود البته در بين اعضاي جديد هند نيز براي خود متناسب با توان و وزن خود جايگاه قائل است. اينكه چين و روسيه هدف خود را از تشكيل اين سازمان چه ميدانند و اينكه جاي مانوري براي ديگر اعضا نيز قائل هستند خود جاي بحث و گفتوگو دارد.در بين كشورهاي عضو ايران تنها كشوري است كه با ديگر اعضا اختلاف ارضي و مرزي ندارد، اما چالشهاي ايران و غرب به خصوص در حوزه هستهاي، تحريمهاي ايران، سياستهاي منطقهاي ايران، سياست ايدئولوژيك و نپذيرفتن FATF توسط ايران و سياست ضد امريكايي مواردي است بحث برانگيز كه نميتواند از ديد اين سازمان غافل باشد. به نظر ميرسد كشورهاي عضو سازمان با هستهاي شدن ايران موافق نباشند و با سياستهاي منطقهاي ايران مانند همكاري نيروهاي ايران و روسيه در سوريه تنها در صورتي كه منافع آنها را تامين كند، موافق باشند. برخي سياستهاي ايدئولوژيك ايران نيز زمينهساز بروز مشكلات است. تحريمهاي ايران نيز كشورهاي اين سازمان را در مبادلات اقتصادي با ما دچار ملاحظه ميكند. چالشهاي ايران در سازمانهاي منطقهاي و جهاني از جمله آژانس بينالمللي انرژي اتمي و نهادهاي اقتصادي و شوراي امنيت نيز كشورهاي سازمان همكاريهاي شانگهاي را براي توسعه كار با تهران با محدوديت مواجه ميكند.كشورهاي سازمان همكاريهاي شانگهاي به اينكه جو ضد امريكايي و ضد اسراييلي ايران بر اين سازمان غلبه كند، رضايت نخواهند داد كه اين امر شايد مقدمهاي در تجديدنظر ايران در سياستهاي منطقهاي و جهاني خود شود.
تمرين تهران براي تعامل با سازمانهاي منطقهاي
با همه كمي و كاستيها، سازمان همكاريهاي شانگهاي و محدوديتهاي آن، ورود ايران به اين سازمان گام مبارك و نوعي تمرين براي تعامل با سازمانها و نهادهاي بزرگ منطقهاي و جهاني است و آن را بايد به فال نيك گرفت ولي همزمان بايد از توهم شعار خارج شد، بر اساس انديشه و جامعنگري در صحنه شطرنج جهاني بازي كرد، انتظار معجزه از هيچ سازمان يا كشوري را نداشت و در عوض با تمام كشورها و سازمانهاي منطقهاي و جهاني از در تعامل و همكاري در آمد، خصومت را به مودت تبديل كرد و از مزاياي كليه اين نهادها در جهت تامين منافع ملي ايران بهره جست.
همچنين بايد آگاه باشيم كه هرگونه بازي امريكا و غرب در جهت سازش يا چالش با روسيه و چين بهطور جداگانه يا همزمان ميتواند موجوديت سازمان همكاريهاي شانگهاي را تحت تاثير قرار دهد، لذا بايد پذيرفت كه بهرغم چالشهاي فعلي امريكا با چين و روسيه هنر ديپلماسي معجزه ميكند .اقتضاي سياست حكم ميكند كه در هر لحظه و در هر مقطعي امكان تحول مثبت غيرقابل پيشبيني در روابط امريكا، چين و روسيه وجود دارد كه در اين صورت بالطبع بر سازمان همكاريهاي شانگهاي نيز تاثير برجاي ميگذارد. واضح است كه چين و روسيه هرگز منافع خود با امريكا و غرب را قرباني روابط با كشورهاي كوچكتر مانند ايران نميكنند. از اينرو نبايد سازمان همكاريهاي شانگهاي را امامزادهاي معجزهگر دانست، بلكه بايد به عنوان فرصت و آزموني در تعامل با سازمانها و كشورهاي ديگر منطقه و جهان به آن نگاه كرد.