نقد رضا بابك به عملكرد بخش تئاتر كانون پرورش فكري
بيشتر اُفت داشتيم تا خيز
رضا بابك معتقد است بخش تئاتر كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان در اين سالها افتوخيز بسيار داشته و متاسفانه بيشتر افت داشته تا خيز. اين هنرمند از جمله چهرههايي است كه در دوره دانشجويي با همراهي بعضي از همكلاسيهاي خود وارد كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان شده است. در آن مقطع اولين گروه تئاتر كودك و نوجوان كانون زير نظر هنرمندي كاربلد به نام دان لافون ايجاد شد. هدف از تشكيل اين گروه كه عموما نمايشهايي تعاملي و مشاركتي را براي كودكان اجرا ميكردند، پرورش نسلي فرهيخته و هنرشناس بود كه توان تمييز دادن كارهاي با كيفيت را از كارهاي سطح پايين داشته باشند. براي تشكيل اين گروه به چند جوان پر انرژي و پرانگيزه نياز بود تا در كنار اين هنرمند حرفهاي بتوانند اين نمايشها را اجرا كنند. بر همين اساس اولين گروه تئاتر كودك و نوجوان كانون با حضور مرضيه برومند، رضا بابك، بهرام شاه محمدلو، سوسن فرخنيا، عليرضا هدايي (كه همگي دانشجويان دانشكده هنرهاي زيبا بودند) و اردوان مفيد كه نقش دستيار و مترجم گروه را داشت، تشكيل شد. اين گروه زير نظر دان لافون، كارگردان امريكايي و با حضور نويسندهاي سرشناس همچون بيژن مفيد فعاليت خويش را در اوايل دهه ۵۰ آغاز كرد كه نتيجه آن اجراي نمايشهايي همچون «ترب»، «كوتي موتي»، «عقاب»، «شاپرك خانوم»، «خورشيد خانوم آفتاب كن» (نوشته رضا بابك) شد. رضا بابك و بهرام شاه محمدلو در كتاب خاطرات خود به تفصيل درباره تشكيل اين گروه و فعاليتهاي آن پرداختهاند كه در گزارشهاي بعدي به آن ميپردازيم. اما بابك در گفتوگو با ايسنا تحليلي بسيار فشرده درباره روندي كه در بخش تئاتر كانون در سالهاي آغازين فعاليت تا به امروز طي شده، ميگويد: تئاترهايي كه ما آن دوره كار ميكرديم، بسيار حرفهايتر و پيشروتر از كارهاي مرسوم كودكان در آن مقطع بود. همچنانكه موضوعاتي كه ما كار ميكرديم، موضوعاتي بهتر در مقايسه با مضامين امروز نمايشهاي كودك بود. ضمن اينكه شكل اجراهاي ما خيلي كودكانه نبود. او يادآوري ميكند: بعد ازكانون هم نمايشهايي مانند «الدوز و كلاغها» يا «كدو قلقلي» را كار كرديم كه مورد توجه تماشاگران كودك و بزرگسال قرار گرفت. خودستايي نباشد ولي مدعي هستم نمايشهايي كه ما در اوايل دهه ۵۰ روي صحنه ميبرديم يا آثاري كه بعدتر در تئاترشهر يا تلويزيون كار كرديم، از زمان خودش بسيار جلوتر بود. اما در ۲۰، ۳۰ سال اخير سطح تئاترهاي كودك خيلي نازل بوده است كه اين وضعيت فقط به كانون محدود نميشود. البته تك و توك كارهاي درخشان هم داشتهايم و بعضي از گروههاي جوان چه در كانون و چه در ديگر مراكز تئاتر كودك مانند تالار هنر، كارهاي ارزندهاي انجام دادهاند ولي بخش اعظم نمايشهاي كودك كارهاي كودكانه بوده تا نمايشهايي براي تماشاگر كودك و اين نكته قابل تاملي است. او البته معتقد است وجود موانعي مانند سانسور و ديگر مشكلات هم در ايجاد اين وضعيت بيتاثير نبوده و يادآوري ميكند: در گذشته، هنرمندان حرفهاي نمايشهاي كودك را اجرا ميكردند ولي در حال حاضر بيشتر گروههاي بيتجربه در اين زمينه فعال هستند كه كار كودك برايشان آزمون و خطاست. به همين دليل امروزه اغلب مفاهيم سردستي در تئاتر كودكان كار ميشود آنهم با موسيقي و سر و صداي زياد و پر از رنگ كه بيشتر شبيه نمايشهايي است كه افراد غير حرفهاي در مهدهاي كودك اجرا ميكنند. بابك تاكيد ميكند: كودك هم انسان است و بسياري از مفاهيم انساني را ميتوان براي او اجرا كرد ولي بايد حساسيتهاي اين گروه سني را در نظر بگيريم و به همين دليل در جهان، كارآمدترين هنرمندان براي كودكان كار ميكنند. اگر باز هم مانند دهه ۵۰ و دهههاي بعد از آن زمينهاي براي فعاليت هنرمندان حرفهاي چه در كانون و چه در ديگر مراكز فراهم كنيم، خواهيم ديد كه تئاتر كودك چگونه رو به رشد خواهد رفت. اين هنرمند كه از آغاز شكلگيري سينماي كودك در كانون پرورش فكري حضور داشته است، ادامه ميدهد: در سينما هم همين مشكلات را داريم و تعداد آثار ارزشمند سينماي كودك به انگشتان يك دست هم نميرسد. در جشنواره فيلم كودك و نوجوان اصفهان گاه كارهاي خوبي ديده ميشود ولي جريان كلي سينماي كودك هم مانند تئاتر كودك جريان رو به رشدي نيست و سطح كيفي اغلب كارها نازل است.