به محض فوت خانم اميني گفتم نظام عذرخواهي كند
اما كسي عذرخواهي نكرد
تحليل اعتراضات شهريور ۱۴۰۱ از زبان عماد افروغ
پليس به جاي برخورد فرهنگي
براي برخوردهاي قهري آموزش ديده است
ايرنا| عماد افروغ؛ جامعهشناس، ضمن تحليل ريشههاي ناآراميهاي اخير در كشور، مسوولان كشور را به تجديد نظر در برخي روشها و قوانين توصيه و تاكيد كرد: به هيچوجه تجديد نظر در برخي روشها باعث خدشه به نظام نميشود و اتفاقا اين رشد يك نظام را نشان ميدهد. اين جامعهشناس در تبيين علت بروز ناآراميها در پي جانباختن مهسا اميني گفت: «جامعه ما آبستن انواع ناآرامي، به دليل انواع مشكلات از تورم و بيكاري تا عدم توزيع عادلانه و برابر مواهب سياسي اقتصادي و فرهنگي است. بنابراين فوت خانم مهسا اميني تنها يك جرقه بود براي اينكه خشمهاي فروخفته يك بار ديگر خود را نشان دهد.» وي افزود: «ما در سالهاي گذشته نظير ۹۶ و ۹۸ موارد زيادي داشتهايم كه اين خشمهاي فروخفته، خود را نشان دادند. در اين مورد هم تاسف اينجاست كه تذكرات داده شد و نقدهاي زيادي به شيوه برخورد گشت ارشاد مطرح شد و بسياري از جمله خود من چندين بار در اين باره هشدار داديم، اما متاسفانه گوش شنوايي نبود.» رييس اسبق كميسيون فرهنگي مجلس اظهار داشت: «طبق پيگيريهايي كه من كردم، گشت ارشاد با وضع كنوني آن، هيچ توجيه قانوني ندارد. مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي هيچ اشارهاي به اين نوع گشت ارشاد نكرده و حتي مصوبه ۴۲۷ شوراي فرهنگ عمومي كه در اين زمينه مورد اشاره قرار ميگيرد، مورد تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي قرار نگرفته است. اين نحوه برخورد هيچ سنخيتي با امر به معروف و نهي از منكر ندارد، مواجهه بايد خيلي مودبانه و دور از توهين باشد.» به گفته او، اگر كسي با منطق جامعهشناسي و منطق شورشها و خشمهاي شهري آشنا باشد، ميداند در تمام دنيا وقتي چنين اتفاقي ميافتد، جامعه دچار فوران خشم اجتماعي ميشود. در كشورهاي ديگر نظير امريكا همچنين اتفاقاتي سبب شورش اجتماعي ميشود و تلفات ميدهد.
افروغ با بيان اينكه سالهاست بسياري هشدار ميدهند انعطاف و توجه به فعل و انفعالات واقعي جامعه وجود ندارد، افزود: «گاه به نظر ميرسد قوهاي كه متوجه شرايط زمان و مكان باشد و با فهم ارزشها بتواند روشها را تغيير دهد و متوجه شرايط جامعه شود، نيست. من سالهاست اين موارد را گفتهام، اما متاسفانه هيچ اتفاقي نميافتد.» اين استاد دانشگاه در خصوص مطالبه مردم در اين ناآراميها اظهار كرد: «شايد خواسته آشكار معترضان در اين مقطع، مساله حجاب و انعطاف بيشتر نظام در اين موضوع باشد، اما مطالبه مردم صرفا اين نيست. در جامعه ما فقر و نابرابري، بيكاري و انواع تبعيض غوغا ميكند. جامعه انباشته از برخي مشكلات است و دنبال بهانه ميگردد، حتي به نظر من تشييع پرشمار مرحوم پاشايي هم سياسي بود، نه فرهنگي. افراد احساس كردند اعتراض سياسي آشكار ممكن است عواقب داشته باشد.» وي ادامه داد: «الان هم مساله صرفا حجاب نيست. مگر ميشود در جامعهاي كه يك عقبه ريشهدار شرعي و عقبه تاريخي حتي قبل از اسلام درباره حجاب دارد، به اين شيوه روسري را در آتش بيندازند؟! اين يك حركت واكنشي است. آن جوان دنبال فرصتي بوده تا اعتراض كند و حالا با فوت مهسا اميني فرصت يافته است. تنها يكي از موارد، اعتراض به گشت ارشاد است كه به نظر من به حق است. چيزي راه انداختهايم كه هيچ توجيه انساني، اخلاقي، عقلي و حتي قانوني ندارد. روش آن هم ميتواند اصلاح شود. به جاي اينكه افراد را سوار ون كنيد و به جايي ببريد، همانجا تذكر بدهيد يا در همان ماشين آموزش دهيد تا بروند. اين شيوهها كه مردي زن نامحرم را در ماشين بيندازد، غيرانساني و غيرشرعي است.» اين جامعهشناس گفت: «اي كاش نظام به موقع درباره اين حادثه واكنش نشان ميداد و عذرخواهي ميكرد. من به محض فوت خانم اميني مصاحبهاي كردم و گفتم نظام عذرخواهي كند، اما كسي عذرخواهي نكرد. احاله دادند به كميتههايي كه تحقيق شود و معلوم نيست كي نتيجه ميدهد. بالاخره اين حادثه قطع نظر از اينكه آن خانم سابقه بيماري داشته باشد، در گشت ارشاد انجام شده و حتي اگر او را نزده باشند، فشار روحي رخ داده و منجر به سكته شده است. اين موارد در دنيا جا افتاده كه هر كس اعمال قدرت ميكند، مسووليت دارد. برخي منطق جامعهشناسي و مسائل علوم انساني را درك نميكنند و خيلي بسته عمل ميكنند، اين همه عالمان انساني ما حرف ميزنند، به چه نتيجهاي ميانجامد؟»
افروغ در پاسخ به اين سوال كه «چرا اين اعتراض در بسياري موارد به درگيري و اغتشاش كشيده شد؟» گفت: «رابطه متقابلي بين شيوه حكمراني و نحوه اعتراض هست. از آن شيوه حكمراني، اين نحوه اعتراض هم در ميآيد. ممكن است بگوييم چرا به جاي اعتراض مسالمتآميز، آتش ميزنند، چرا خواستهها را آرامتر مطرح نميكنند؟ مگر شما به خواستههاي آرام آنها جواب دادهايد كه چنين انتظاري داريد؟» توصيه افروغ، پرداختن به مسائل اشتغال، بيكاري و شكاف طبقاتي است تا آشفتگي و سردرگمي جوانان درباره آينده در عمل حل شود. به گفته او، بايد نخبگاني عاري از دستهبنديهاي راست و چپ راهحل بدهند و به راهحلها عمل كنند، نه اينكه تنها نمايشي اجرا كنند و كار خود را اصلاح نكنند. وي با طرح اين سوال كه «چقدر شيوه اعتراض مدني را در مدارس آموزش دادهايم؟» افزود: «اصلا اينها را يك شهروند با حقوق شناخته شده در قانون اساسي بار آوردهايم؟ ارزشهاي گذشته را به صورت طبيعي به نسل جوان منتقل نكردهايم. اگر ميخواهيم اعتراض مسالمتآميز باشد، بايد شيوه حكمراني را عوض كرد، نه اينكه قواعد آن عوض شود، روشهاي تنگنظرانه بايد اصلاح شود. روشن است كه ممكن است ناآرامي از سوي بيگانگان هم تحريك شود. اما نبايد كاري كرد كه زمينه تحريك افزايش يابد. اگر شهروندي هويت ايراني و ملي خود را بشناسد، گوشش بدهكار تحريكات بيگانه نيست.» اين جامعهشناس در تبيين طيف سني، اجتماعي، طبقاتي شركتكنندگان در اين ناآراميها گفت: «بايد بعد از آرام شدن فضا، پيمايش و مطالعه ميداني درباره سن و جنس و طبقه و محله معترضان انجام شود تا دقيق معلوم شود، اما فعلا ميتوان گفت قاطبه معترضان نوجوان و جوان هستند و احساس ميكنم نوعي انقطاع نسلي هم براي آنها اتفاق افتاده است و ارتباط و اتصال كافي با نسل گذشته ندارند. دليل آن هم نحوه تربيت و آموزش و پرورش ماست كه سبب شده اين نسل احساس رهاشدگي كنند. من نگران اين هستم كه اگر اين شورشها رهبري نداشته باشد، تبعات بدي دارد. اگر رهبري داشت، بيانيهاي ميداد و درخواستها و ايدئولوژي آن مشخص بود. اما اين يك شورش كور و بدون رهبر است و اين خطر را دارد كه ميتواند به جنگهاي فرقهاي دروني بپيوندد. حتي اگر بتوان اينها را آرام كرد، شايد در مسائل ديگر سر باز كند.»
وي درباره پيامدهاي حركتهاي خياباني گفت: «در تمام دنيا وقتي اتفاق ناگواري (اعم از قابل پيشبيني يا ناگهاني) رخ ميدهد، اولين واكنش مردم، واكنش خياباني است و اين ربطي به ايران هم ندارد و مردم خشم خود را در تظاهرات خياباني نشان ميدهند. اين مردم بايد آن قدر آموزش ديده باشند و تربيت مدني شده باشند كه تخريب اموال عمومي نكنند. تنها شعار بدهند. پليس هم بايد آموزش لازم را درباره شيوه برخورد با اينها ديده باشد و بداند برخي رفتارهاي غيرعادي، در اين شرايط طبيعي است. رفتارها در شورش اجتماعي با حالت عادي متفاوت است. ممكن است كسي در آشوب خياباني شركت كند، اما نفهمد چرا شركت كرده، به خاطر اينكه اين رفتار ناشي از شور و عاطفه است، نه معرفت. اين بايد درك شود و ما نيازمند پليس ويژه آموزش ديده براي اين شرايط هستيم.»
اين جامعه شناس افزود: «البته وقتي كسي شيشه بشكند و ساختمان خراب كند، قوه قهريه نظام هم ميخواهد آن را كنترل كند و اين طبيعي است، اما بايد به عقب برگشت و مساله را ديد و حتي در اين شرايط حاد هم پيشنهاد من اين است كه نيروهاي امنيتي سعي كنند بيشتر مدارا كنند. زيرا رفتار معترضان هيجاني است و مدارا سبب تعديل آن ميشود. كتابي را درباره شورشهاي خياباني در امريكا ميخواندم كه طبق آن، هر جا پليس تندتر برخورد كرده، شورشها تندتر شده است.همين ضابطان گشت ارشاد هم بايد آموزش ببينند. پليس به جاي برخورد فرهنگي، براي برخوردهاي قهري آموزش ديده است.» افروغ در ارزيابي عملكرد مسوولان كشور در قبال مسائل اخير، گفت: «نظام بايد برخورد به موقع و دست كم عذرخواهي ميكرد، اما همهچيز را موكول به پاسخ فلان كميته و كميسيون و دستور مقامات كردند. اين ميشود نوشدارو بعد از مرگ سهراب. بايد ميفهميديد قطع نظر از هر پاسخي كه از كميتهها بيرون بيايد، شما مقصريد. چون اگر به اين خانم ايست نميدادند و او را سوار ون نميكردند، اين اتفاق رخ نميداد. حداقل قضيه اين است كه همان ايست دادن سبب شوك روحي و رواني شده است. مسوول اين شوك روحي كيست؟ بابت همين عذرخواهي ميكرديد. اما مساله به اين روشني را نميدانند، چون آسيبشناسي، جامعهشناسي و روانشناسي اجتماعي را نميدانند. حتي اگر سابقه جراحي داشته، چرا در شرايط ديگر اين اتفاق نيفتاده است؟ در فيلم پخش شده هم معلوم است برخورد فرد تذكردهنده خوب نيست. مسووليت اين حادثه براساس رابطه قدرت- مسووليت برعهده حاكميت است و اگر به موقع عذرخواهي ميكرد، اين اتفاق نميافتاد. اما چه بايد كرد؟ در كوتاهمدت بايد حتما درباره گشت ارشاد تجديد نظر شود و نگران اين هم نباشند كه اين كار لطمه به عزت و اقتدار حكومت ميزند.» توصيه بعدي اين استاد دانشگاه، پرداختن به مسائل اشتغال، بيكاري، شكاف طبقاتي بود تا آشفتگي و سردرگمي جوانان درباره آينده بايد حل عملي شود. به گفته او، بايد نخبگاني عاري از دستهبنديهاي سياسي راست و چپ راهحل بدهند و به راهحلها عمل كنند، نه اينكه تنها نمايشي اجرا كنند و كار خود را اصلاح نكنند. افروغ توضيح داد: «اخلاق كشف و قانون وضع ميشود، قانون براساس شرايط و منافع وضع ميشود. بايد بررسي كرد كه شرايط مثل گذشته است و منافع يك قانون همچنان پابرجاست؟ جاي ترديد دارد. تغيير يك قانون چه خدشهاي وارد ميكند؟ مگر يك قانون، وحي منزل است؟ قانون فرع بر عدل است و عدل، فرع بر حق. اگر قانوني نافي عدالت و حق شهروندي بود، بايد تغييرش دهيم. اگر جامعهاي بخواهد بگويد من عادلم، حتما بايد در برخي قوانين خود در هر سطحي تجديدنظر كند.» وي گفت: «اتفاقا اين رشد يك نظام را نشان ميدهد كه متوجه شرايط سيال و متغير زمان و مكان هست. نظامي كه قفل كند و روي خوشي به تغيير نشان ندهد، دير يا زود در سراشيب قرار ميگيرد. از اين رو معتقدم حداقل قضيه اين است كه حتما در گشت ارشاد تجديد نظر صورت گيرد. اميدوارم اين تجديدنظر انجام شود، نگرانم وقتي آبها از آسياب بيفتد، اين كار هم نشود.»